آینده تشنه خواهد ماند
بحران آب در ایران به نقطهای بحرانی رسیده است و سوءمدیریت، سیاستگذاری ناکارآمد و بیتوجهی به منابع آبی، زندگی مردم و بخشهای صنعت و کشاورزی را تهدید میکند. شرایط کنونی نشان میدهد بدون بازنگری فوری در ساختار مدیریت آب و اجرای قوانین موجود، پیامدهای زیستمحیطی و اقتصادی جبرانناپذیری در انتظار کشور است. صمت در این زمینه با مصطفی فدایی فرد، مدیر سابق طرح جامع آب کشور گفتوگویی داشته که در ادامه میخوانید.

دلایل و پیامدهای اصلی بحران آب در ایران چیست و چرا دولت در مدیریت این بحران ناکام مانده است؟
بحران آب در ایران یکی از بزرگترین مشکلاتی است که در سالهای اخیر تمام جوانب زندگی و صنعت و کشاورزی را تحتتاثیر قرار داده است. دلایل زیادی برای رخ دادن این بحران وجود دارد که برخی به شرایط آبوهوایی و اقلیمی مرتبط بوده و بخش بزرگتر، بهدلیل سوءمدیریت در این حوزه است. آثار و تبعات مخرب بحران آب که منجر به قطع آب و برق صنایع و کشاورزی شده است،در همین زمان بهطورکامل دیده نخواهد شد و خسارات وحشتناک و جبرانناپذیر آن، طی ماهها یا حتی سالهای آینده، خودنمایی خواهد کرد.
بحران آب در ایران، نزدیک به 2 دهه است که تبدیل به مسئلهای مهم برای مردم و کارشناسان کشور شده و در چند سال اخیر، یکی از موضوعاتی است که همیشه در رسانهها مطرح شده است. با این وجود بهنظر میرسد که این موضوع از سوی دولت و حاکمیت هنوز جدی گرفته نشده است.
این در حالی است که دولت در قبال این موضوع، مهمترین نقش را دارد که باید سیاستگذاری مناسبی در راستای مدیریت آب انجام دهد. اما در حال حاضر به بحران آب بهعنوان یکی از اولویتهای اصلی کشور توجه کافی نمیشود و نبود برنامه مدون و کارکرد بخشی سازمانهای مختلف در زمینه آب، باعث بدتر شدن وضعیت منابع آبی کشور شده است.
چرا نهادهای سیاستگذار و اجرایی، در مدیریت بحران آب ناکام ماندهاند و نقش دولت در تشدید مشکلات کنونی منابع آبی ایران چیست؟
از منظری نهادگرایانه، نهادهای مختلفی در مدیریت منابع آب دخیل هستند که بهصورت کلی به نهادهای سیاستگذار و اجرایی تقسیم میشوند. نهادهای سیاستگذار در زمینه منابع آب در کشور ما هنوز نتوانستهاند به سیاستهای منسجم و مشخص در زمینه درک بحران آب و چارهجویی اصولی بحران دست یابند. در بخش نهادهای اجرایی نیز، هر نهاد مرتبط با آب در کشور بدون توجه به بحران آب و تبعات اجرای سیاستهای بخشی بر منابع آب، سعی در تامین آب بیشتر در راستای اهداف سازمانی خود دارد. نبود سیاستهای منسجم و کارشناسی برای مواجهه با بحران آب و اجرای سیاستهای بخشی بدون توجه کافی به کمبود منابع آب باعث شده است که سیاستهای توسعهای کشور بر منابع آب فشار زیادی وارد کرده و چالشهای بحران آب هر روز بیشتر شوند.
بحران آب در سیاستگذاری کلان کشور، جایگاه مناسبی ندارد و این امر باعث عدمبرنامهریزی مشخص و جامعنگر برای مواجهه با بحران شده و برنامههای موجود نیز بهعلت بخشی بودن و عدمهماهنگی نهادها و سازمانهای متولی امر آب، به سرانجام مناسبی نرسیده است.
اکنون ذخایر موجود در سدهای تامینکننده آب تهران، در پایینترین وضعیت خود در یک قرن اخیر قرار دارد. یک مسئله مهم در این رهگذر این است که هرگاه با مشکل کمآبی مواجه میشویم، دولتها بلافاصله از مردم میخواهند که صرفهجویی کنند. پس نقش دولتها در این میان چیست؟ اصلا مگر کل مصرف شرب چه اندازه است که صرفهجویی مردم چارهساز باشد؟
باوجود قوانین بسیار فراوان در این زمینه، دولتها چه اقدامی در راستای اجرای آنها انجام دادهاند؟ این در حالی است که حجم زیادی از آب موجود در کشور، در بخش کشاورزی صرف میشود، در حالی که طبق قانون سند ملی امنیت غذایی که در سال ۱۴۰۲ تصویب و ابلاغ شد، بایستی تا افق ۱۴۱۱ حدود ۳۰میلیارد مترمکعب مصرف آب در بخش کشاورزی کاهش یابد، که با گذشت بیش از ۲ سال از تصویب آن، هیچ اقدامی در این زمینه انجام نشده است.
در چنین وضعیتی، در سالهای گذشته بهجای اینکه دولت و حاکمیت، تمهیداتی را اعمال کنند که بتواند ما را در برابر چنین شرایطی محافظت کند، نهتنها به این سمت حرکت نکردهایم، بلکه اوضاع وخیمتر هم شده است، مطابق آماری منتشرشده، حدود ۳۰ درصد از منابع آب شرب تهران هدر میرود و بهدست مصرفکننده نمیرسد، یعنی با سیستم لولهکشی فرسوده در تهران روبهرو هستیم، در چنین شرایطی هیچ انگیزهای برای صرفهجویی آب بین مردم وجود نخواهد داشت. از سوی دیگر، بهدلیل کاهش شدید اعتماد مردم به حاکمیت، مردم هیچ علاقهای به همکاری با حاکمیت ندارند و چهبسا در جهت معکوس عمل کنند.
دلیل آنکه حاکمیت هیچ تلاشی برای اینکه لولهکشی آب شرب را از آب بهداشتی را جدا کند، چیست؟ این موضوع مهم و تاثیرگذار در بسیاری از کشورهای توسعهیافته حتی کشورهایی که با مشکل کمبود آب مواجه نیستند، اجرا شده است.
چه عواملی باعث تشدید بحران آب در ایران شده است و چه راهکارهایی برای مدیریت پایدار منابع آبی و جلوگیری از فروپاشی زیستمحیطی کشور وجود دارد؟
بخش قابلتوجهی از آب کشور در تامین برق هدر میرود، این نوع تولید برق، بسیار آببر است، در حالی که ایران کشوری است که میتوانست از طریق انرژی خورشیدی و بادی بهاندازه نیاز و حتی بیشتر از آن، برق تولید و حتی صادر کند.
از سوی دیگر، چرا حاکمیت بهسراغ توسعه بیرویه کشاورزی و از آن بدتر بهسراغ صادرات محصولات کشاورزی آنهم محصولات آببر رفته است؟ از سال ۱۴۰۲ که سند ملی امنیت غذایی تصویب و ابلاغ شد،آیا اقدامی در راستای اجرای آن انجام گرفته است؟ در حالی که مطابق این سند باید تا افق ۱۴۱۱ حدود ۳۰میلیارد مترمکعب مصرف آب در بخش کشاورزی کاهش یابد، همچنین اگر ۱۵میلیارد مترمکعب مصرف آب در بخش خدمات، صنعت و شرب کم شود، در مجموع باید ناترازی به ۱۰۵میلیارد مترمکعب در افق ۱۴۰۹ برسد، یعنی باید سالانه بین ۶ تا ۶.۵ میلیارد مترمکعب صرفهجویی در مصرف آب صورت گیرد. از محل صرفهجویی در بخش کشاورزی میتوانستیم نیازهای آب شرب را تامین کنیم، اکنون در تهران حدود یک میلیارد مترمکعب فاضلاب شهری وجود دارد که اگر میتوانستیم از این میزان در بازچرخانی آب استفاده کنیم، بخش زیادی از نیازهای بهداشتی و آب موردنیاز فضای سبز تامین میشد و دیگر با چنین بحرانی روبهرو نمیشدیم، در صورتی که آمارها میگویند کمتر از ۱۰درصد این حجم فاضلاب، تصفیه و بازچرخانی میشود، اگر دولت روی بازچرخانی آب سرمایهگذاری میکرد، هرگز اکنون با چنین مشکلی مواجه نمیبودیم. در این زمینه تمام مجوزهای قانونی و اسناد بالادستی وجود دارند، اما هیچ عزمی برای اجرای آنها دیده نمیشود. شیوهای که در پیش گرفتهایم، حتی امنیت غذایی را بهمخاطره انداخته است.
دقیقترین و شفافترین تکلیف در این زمینه در چه برنامهای تعیین شدهاست؟
مطابق با سند ملی امنیت غذایی، باید مصرف آب ۳۰ میلیارد مترمکعب کاهش یابد، اما با این وجود در ۲ سالی که این سند تصویب شد، حتی یک گام کوچک بهسمت اجرایی شدن آن برداشته نشده است.
با تمام اینها اما، هنوز فرصت جبران وجود دارد، باید برای اجرایی شدن قوانین مربوطه هرچه سریعتر اقدامات لازم انجام گیرد، باید حداقل به مدت یک سال، مصرف آب در بخش کشاورزی متوقف شود اما در مقابل، دولت خسارت کشاورزان را پرداخت کند، اکنون در تهران بیش از ۵۰۰ میلیون مترمکعب آب در بخش کشاورزی مصرف میشود که میتوان با متوقف کردن کشتها و اعلام شرایط فوقالعاده، اجازه مصرف این میزان آب را نداد و آن را بهسمت حوزه شرب هدایت و در این مدت هم، مکانیسمهای بازدارندهای ایجاد کرد. باید سیستم غرقابی در کشاورزی بهطورکامل متوقف شود، در شهرهایی مانند تهران، کشاورزی فقط از نوع هیدروپونیک و گلخانهای مجاز باشد، میتوانیم به این ترتیب همه کشور بهویژه استانهایی مانند تهران را که با بحران روبهرو هستند، مدیریت کنیم. اما بهدلیل اینکه اعتبارات در جاهای دیگری صرف میشود، و از طرفی بهدلیل تحریمها، امکان دستیابی به منابع مالی و اعتباری ناممکن شده است، اعتبارات موردنیاز برای مدیریت و کاهش تبعات بحران آب وجود ندارد. بیشترین مصرف آب را در بخشهای کشاورزی شاهد هستیم و سالانه مقدار زیادی از آب سفرههای زیرمینی و چاه و قناتها توسط مزارع کشاورزی استفاده میشود. علاوه بر این، در کشاورزی از کودها و آفتکشهای شیمیایی بهوفور استفاده شده و بههمین دلیل منجر به آلوده شدن آبها نیز میشوند. استفاده از روشهای آبیاری نوین از جمله آبیاری قطرهای و انتخاب محصولات مناسب با هر اقلیم برای کشت، از جمله راهکارهای مدیریت آب در حوزه کشاورزی است.
یکی از بهترین راهکارهای مدیریت بحران آب در ایران و سایر کشورها، بازیافت فاضلاب و بازگردانی آبهای خاکستری است. استفاده از تجهیزات تصفیه فاضلاب در کارخانهها، کشتارگاهها، واحدهای درمانی و آبهای خاکستری تولیدشده در مناطق مسکونی یکی از بهترین راهکارها برای استفاده مجدد از این آبها در کشاورزی و واحدهای صنعتی است. رژیمصهیونیستی و عمان درگیر با کمبود منابع آبی قابلشرب هستند، اما موفق به بازیافت ۱۰۰درصدی فاضلاب و بازگردانی حدود ۸۰ درصد آنها برای مصرف در بخشهای کشاورزی و صنعتی شدهاند.
در حال حاضر کدام یک از مناطق کشور درگیری بیشتری با بحران آب دارند؟ راهکارهای قابل اجرا برای این مناطق را چه میدانید؟
مناطق شرقی و مرکزی و همچنین جنوب ایران بهشدت با بحران آب مواجه هستند و بههمیندلیل از چاهها و برکههایی با آبهای غیراستاندارد استفاده میکنند. بهمنظور عبور از این شرایط و حفظ سلامتی و جان انسانها، بهتر است با استفاده از تجهیزات تصفیه آب، آلودگیها و میکروب و میکروارگانیسمهای موجود در آنها از بین بروند. انجام این فعالیتها نیاز به مدیریت بزرگی دارد و با صرف هزینه و اختصاص بودجه، بدون شک میتوان شرایط را برای زندگی بهتر در کنار مدیریت منابع آبی فراهم کرد. اما افسوس که منابع مالی و اعتباری موردنیاز، به این موضوعها تخصیص داده نمیشود.
علاوه بر کمبود منابع آبی و کاهش بیش از اندازه بارندگی، مشکل شور بودن آب دریاها که شمال و جنوب ایران را احاطه کرده نیز، بر این مسئله تاثیر منفی ایجاد کردهاند. در مناطق کویری و مرکزی و شرقی ایران نیز اغلب منابع آبی بهدلیل سطح بالای املاح در آنها شور و غیرقابلشرب هستند. یکی از راهکارهای ارائهشده در این زمینه، استفاده از تجهیزات آبشیرینکن صنعتی است که میتواند آبهای شور را قابلشرب کند. یکی از بزرگترین مشکلاتی که در ایران وجود دارد، این است که آب مورداستفاده برای آبیاری فضای سبز و شستوشو و حمام و سرویسبهداشتی قابلشرب است. اغلب کشورهای توسعهیافته و پیشرفته، آب شرب و شهری را از هم جدا کردهاند و قطعا مدیریت منابع آبی با این شیوه، بهتر انجام میشود.
طی دهههای اخیر، شاهد افزایش بیرویه سطح زیرکشت، توسعه صنعتی در مناطق کمآب، حفر هزاران چاه غیرمجاز و بهرهبرداری بیبرنامه از منابع آب زیرزمینی بودهایم؛ اقداماتی که نتیجهای جز افت شدید سطح آبخوانها، فرونشست زمین، خشک شدن تالابها و دریاچهها و گسترش مهاجرت از مناطق شرقی و مرکزی کشور نداشته است. براساس آمارهای رسمی، حدود ۹۰ درصد منابع آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود، آنهم با بازدهی پایین و الگوهای آبیاری سنتی. از سوی دیگر، حدود ۳۰۰ دشت ایران ممنوعه یا بحرانی اعلام شدهاند و نرخ فرونشست در برخی از آنها از ۳۰ سانتیمتر در سال نیز فراتر رفته؛ پدیدهای که حتی سازمان ملل آن را «غیرقابلبازگشت» توصیف کرده است.
در چنین شرایطی و باتوجه به پیامدهای ادامه روند فعلی، بازنگری اساسی در تفکر و ساختار مدیریت آب کشور که آنهم تابعی از سیاستهای کلان حاکمیتی میباشد، اجتنابناپذیر است. اماراتمتحدهعربی هیچ چیزی نداشت، اما الان همهچیز دارد که دلیل اصلی آن، سیاستهای کلان حاکمیتی معقول و مقبول و داشتن مدیران بالیاقت، صادق، باکفایت و از همه مهمتر سالم است. این بیتوجهیها، بهویژه در ۴۰ سال گذشته، باعث شده تا دشتهای کشور یکی پس از دیگری ممنوعه شوند؛ به این معنا که بارش سالانه، دیگر پاسخگوی نیازها نبوده و تراز آبی کشور منفی شده است.