سدها و سیاستهای خالی

ایران با کاهش قابلتوجه منابع آب تجدیدپذیر مواجه است؛ کاهش بارشها، تغییرات اقلیمی و افزایش تبخیر، بههمراه چالشهای مدیریتی و مصرف ناپایدار، کشور را در آستانه بحران ساختاری در تامین آب قرار داده است. مصرف بیش از ۹۰ درصد آب در بخش کشاورزی، بهرهوری پایین و تمرکز نامتعادل بر منابع زیرزمینی، بحران آب در کلانشهرها مانند تهران را تشدید کرده است. عدمبرنامهریزی و سرمایهگذاری کافی در حوزه آب، این معضل را عمیقتر کرده و نیازمند بازنگری اساسی و اقدام فوری است. در همین زمینه، صمت گفتوگویی داشته با حسین نایب، عضو هیاتمدیره انجمن آب و فاضلاب ایران که در ادامه میخوانید.
** چه عواملی در کاهش منابع آب تجدیدپذیر ایران نقش داشتهاند و این روند چه پیامدهایی برای نظام تامین آب کشور بههمراه دارد؟
ایران در یک اقلیم خشک و نیمهخشک قرار دارد و میانگین بارش ما تقریبا یکچهارم میانگین جهانی و کمتر از یکسوم میانگین بارش در آسیا است. براساس آمار و اطلاعات بلندمدت، میزان بارش کشور بین ۲۴۰ تا ۲۵۰ میلیمتر بهازای هر مترمربع بوده است. از سوی دیگر، مشکلی که وجود دارد، این است که ظرفیت تبخیر در ایران عدد ۲هزار تا ۳هزار میلیمتر است که سهبرابر میانگین جهانی است، بهطوریکه بخش عمدهای از نزولات جوی که دریافت میکنیم، بهصورت تبخیر از دسترس خارج میشود.
ما مفهومی داریم به نام «آب تجدیدپذیر»؛ یعنی آبی که هرساله در دسترس ما قرار میگیرد و از تفاضل نزولات جوی، تبخیر و خروج آب از مرزهای کشور حاصل میشود. این آب، داخل کشور باقی میماند و بهصورت آبهای سطحی جاری است یا به منابع آب زیرزمینی نفوذ میکند. در سالهای گذشته، میزان آب تجدیدپذیر ما سالانه حدود ۱۱۰ تا ۱۲۰میلیارد مترمکعب بوده و در سالهای نرمال حدود ۱۰۰میلیارد مترمکعب. اما خشکسالیها باعث کاهش این عدد تا حدود ۹۵میلیارد مترمکعب در سال شده است. در 4 تا 5 سال اخیر، نرمال ما بین ۹۰ تا ۹۵میلیاردمترمکعب بوده است. این عدد بسیار نگرانکننده و پایین است و دلیل آن نیز کاهش نزولات جوی، تفاوت در ماهیت بارشها، افزایش دما و افزونی ظرفیت تبخیر است.
تغییر ماهیت نزولات جوی، از برف به باران و به بارشهای کمدوام یا پرشدتی با قابلیت استحصال پایین، موجب شده بخش زیادی از آن، پیش از نفوذ به منابع زیرزمینی تبخیر شود؛ روندی که به کاهش چشمگیر آب تجدیدپذیر و منابع در دسترس انجامیده است. اکنون، در برخی استانها، میزان بارش نسبت به بلندمدت بیش از ۵۰ درصد کاهش یافته است. در سال آبی ۱۴۰۳-۱۴۰۴، میزان بارش ما به کمتر از ۲۰۰ میلیمتر بر مترمربع رسید. استانهایی که بیشترین کاهش نزولات جوی را تجربه کردهاند شامل سیستانوبلوچستان، هرمزگان، اصفهان، سمنان، تهران، البرز، کهگیلویه و بویراحمد هستند.
در واقع از یکسو، با کاهش کمیت آب در دسترس مواجهیم و از سوی دیگر، به دلایل طبیعی یا انسانی، از نظر کیفی نیز منابع آب تجدیدپذیر دچار مشکل شده است. تخلیه غیراصولی فاضلابهای صنعتی، شهری و کشاورزی، مشکلات زمینشناختی و رگههای آلودگی معدنی نظیر آرسنیک، فلزات سنگین، شوری و... باعث شده است که کیفیت منابع آبی ما کاهش یابد.
بنابراین ما با 3 چالش عمده مواجهیم که عبارتند از؛ کم بودن میزان ذخیره آب در منابع سطحی و زیرزمینی، کاهش کیفیت منابع آبی و کاهش توان تامین آب. حتی اگر فرض کنیم که کیفیت و کمیت آب در دسترس خوب باشد (که اکنون چنین نیست)، ما بهدلیل فقدان زیرساختها و سرمایهگذاری کافی در حوزه آب، توان تامین آب برای کل جمعیت کشور بهصورت پایدار و مطمئن را نداریم. این 3 عامل باعث شده است که وضعیت آب کشور در سطح کلان به وضعیتی شبیه به یک بنگاه ورشکسته برسد. میدانیم که شرایط بحرانی است و میتوان گفت که در آستانه یک شکست ساختاری در تامین آب قرار داریم.
**باتوجه به الگوی مصرف آب در کشور، بازنگری در نحوه تخصیص منابع آبی، بهویژه در بخش کشاورزی، ضروری است و چه اهمیتی دارد که سیاستهای کلان بهسمت افزایش بهرهوری و ارزشافزوده بیشتر در مصرف آب هدایت شوند؟
در زمینه مصارف آب باید توجه داشت که حدود ۹۰ تا ۹۲ درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود. در بخش صنعت حدود ۲ تا ۳ درصد (بسته به تعریف صنایع) و بین ۵ تا ۶ درصد نیز در بخش شرب و شهری مصرف میشود. در استانهایی مانند تهران، مصرف آب شرب و کشاورزی تقریبا برابر است؛ در برخی سالها، کشاورزی بیشتر و در برخی دیگر شرب بیشتر است. در استانهای صنعتی نیز، مصرف صنعتی اندکی بیشتر است، اما همچنان سهم کمی دارد.
نکته مهم این است که ارزشافزوده آب در بخش صنعت بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ برابر بیشتر از بخش کشاورزی است. یعنی بهازای هر مترمکعب آب، اگر در بخش کشاورزی عددی تولید شود، در صنعت این عدد ۱۵ تا ۲۰ برابر افزایش خواهد یافت. این تفاوت میتواند مسیر تصمیمگیری کلان کشور را در مصرف این منبع حیاتی تغییر دهد.
بنابراین لازم است نگاه ما به مسائلی مانند خودکفایی در تولید گندم یا نهادههای کشاورزی تغییر کند و بهسمت مصرفی برویم که ارزشافزوده و تولید ناخالص داخلی بیشتری برای کشور بههمراه دارد. تصمیمگیری درباره کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی یا حداقل افزایش بهرهوری آب در این بخش، میبایست سالها پیش در سطوح کلان انجام میشد؛ اما متاسفانه این اقدام نیز انجام نگرفته است.
ـ علت تشدید بحران آب در تهران چیست و چه عواملی در کاهش منابع آب سطحی، افزایش برداشت از منابع زیرزمینی و افت کیفیت آب در این کلانشهر نقش دارند؟
در حدود 5 ماه ابتدایی سال ۱۴۰۴، میزان مصرف آب در تهران به عدد 3میلیون و 800 هزار مترمکعب در شبانهروز رسید؛ عددی که معادل ۴۲ تا ۴۳ مترمکعب در ثانیه است. خط قرمز مصرف آب، چه از نظر ساختاری، چه از نظر فنی و چه از نظر تامین، عدد ۵۰ مترمکعب در ثانیه است که در حال نزدیک شدن به آن هستیم.
در سالهای نرمال، معمولا ۶۰ تا ۷۰ درصد از منابع تامین آب تهران، منابع آب سطحی بوده است. منابع آب زیرزمینی و چاهها نیز سهمی بین ۳۰ تا ۴۰ درصد داشته است. اما در سالهای اخیر، بهویژه امسال، بهدلیل افت ذخایر سدهای تامینکننده آب تهران (سدهای ماملو، لتیان، لار، کرج و تاحدودی طالقان)، این نسبت برعکس شده است، بهطوریکه اکنون حدود ۶۰ درصد از منابع زیرزمینی برای تامین آب تهران برداشت میشود و تنها ۴۰ درصد از منابع سطحی تامین آب را برعهده دارد.
آبخوان تهران نیز، یکی از منابع مهم آب در استان تهران است که در سالهای گذشته بهدلیل برداشتهای بیرویه با افت تراز سطح آب مواجه شده، همچنین کاهش شدید کیفیت آب در این آبخوان نیز مشاهده شده است. بنابراین، در مقیاسی کوچکتر، یعنی در تهران، ما هم با بحران کمیت و هم با بحران کیفیت آب مواجهیم؛ نهتنها آب بهمیزان کافی در دسترس نیست، بلکه کیفیت آن نیز بهدلیل برداشت از منابع زیرزمینی کاهش یافته است.
در کنار این وضعیت، پدیدههایی مانند فرونشست نیز در استان تهران رخ داده است. برای تایید نهایی نرخ فرونشست باید به منابع رسمی مراجعه شود، اما با این حال، کارشناسان عددی بین ۲۰ تا ۳۰ سانتیمتر را در برخی از نقاط و پهنهها ذکر کردهاند. فرونشست باعث میشود آبخوان دیگر نتواند به حجم اولیه خود بازگردد و عملا از بین میرود. در برخی موارد نیز، این وضعیت غیرقابلبازگشت است.
درباره مصارف آب در تهران و مشکلات مربوط به آن، مهمترین مشکلات، اول تراکم بالای جمعیت در تهران و دیگری تمرکزگرایی غیرمنطقی است که در سالهای گذشته رخ داده است. همچنین، سیاستهای مهاجرتی، چه مهاجرتهای داخلی و چه ورود اتباع کشورهای همسایه، بهویژه به استان تهران، موجب افزایش بارگذاری بر منابع آبی تهران شده است. توسعه غیرمنطقی شهرکهای اقماری در استان تهران مانند پرند، پردیس، اندیشه و شهریار نیز یکی دیگر از عوامل افزایش فشار بر منابع آبی تهران است که باعث تشدید مشکلات میشود.
از طرفی، با هدررفت بالای آب که بسیار فراتر از نرمهای جهانی است نیز در تهران مواجه هستیم. همچنین، مصارف غیرمجاز، حتی در شرایط خشکسالی و تنش آبی، همچنان ادامه دارد. برای نمونه، شاهد استفاده غیرمجاز از شبکه آبرسانی برای آبیاری فضای سبز شهری و همچنین در استخرهای خانگی، بهویژه در شمال تهران هستیم. در برخی پارکهای تهران، بهدلیل نبود امکان تامین آب مناسب، اکنون بهصورت غیرمجاز و از انشعابات پنهان، آبیاری انجام میشود؛ چمنها و درختان با آب شرب که در اصل برای مصارف شرب شهری در نظر گرفته شده، آبیاری میشود.
یک زمان هست که برداشت از منابع مشخص و رسمی انجام میشود؛ برای مثال یک خط لوله از سدهای شمالشرق تهران که آبی را برای فضای سبز شهری یا پارکهای خاصی مانند باغ پرندگان تهران منتقل میکند. در این حالت، منبع مشخص است و برداشت نیز مستقیم از محلهای کنترلشده انجام میشود. اما زمان دیگری هم وجود دارد که شهرداری یا سایر نهادها از چاهها برداشت میکنند؛ اگرچه این برداشت بهصورت غیرمستقیم انجام میشود، اما عملا منجر به فشار بیشتر بر منابع آب زیرزمینی میشود. این خود یک چالش مجزاست. ممکن است گفته شود که برداشت شهرداری از منابع آب برای آبیاری فضای سبز نسبتا کم است، اما حتی همین مقدار کم نیز در شرایط بحرانی کنونی، میتواند قابلتوجه و تاثیرگذار باشد. بههمین دلیل، این موضوع نیز بخشی از چالشها و مشکلات جدی ما در مدیریت مصرف آب بهشمار میآید.
علاوه بر این، برخی صنایع، کارواشها و واحدهای صنعتی کوچک در استان تهران نیز وجود دارد که آب مصرفی خود را از شبکه آب شرب شهری یا منابع آب شرب تهران تامین میکند. بنابراین صرفا توصیه به کاهش مصرف توسط مردم، یا محدودسازی استفاده از کولرهای آبی، کفایت نمیکند. میزان بارگذاری و مصرف در این مصارف غیرشرب شهری نیز باید مدنظر قرار گیرد.
**در دهههای گذشته، تمام مواردی که اکنون به آنها اشاره شد، به دفعات و بهصورت متعدد، توسط کارشناسان و حتی مدیران خود وزارت نیرو مطرح شده است. پس چرا امروز، در ابتدای مرداد۱۴۰۴، هنوز درگیر این مسئله هستیم که آب شرب شهروندان را تامین کنیم؟ چرا زیرساختهای موردنیاز تعبیه نشد؟
این پرسشی جدی از ساختار بروکراتیک وزارت نیرو است که چرا هشدارها تا آستانه وقوع بحران و روز صفر بهتعویق افتادهاند؟ منطقیتر این بود که از مدتها قبل به این موضوع پرداخته میشد. در سال ۱۳۸۰، شرایط مشابهی در خرداد، تیر و مرداد حاکم بود. البته در آن زمان، مشکل اصلی بیشتر ناتوانی فنی در تامین آب بود تا کاهش شدید ذخایر سدها یا افت تراز آنها.
در همان سال، تصمیم بر آن شد که در تهران جیرهبندی آب اعمال شود؛ بهگونهای که روزانه بین ۴ تا ۶ ساعت قطعی آب در شهر داشتیم. اما این سیاست بهنوعی با شکست مواجه شد. نهتنها بحرانهای اجتماعی ناشی از قطع و وصل مکرر آب افزایش یافت، بلکه در برخی روزها، چالشهای امنیتی نیز شکل گرفت ـ چنانکه با بررسی آرشیو روزنامههای آن زمان میتوان به آن پی برد. علاوه بر آن، بهدلیل قطع و وصلهای مکرر، حوادث شبکه افزایش یافت و میزان هدررفت آب بیشتر شد. در پایان آن دوره، زمانی که میزان مصرف اندازهگیری و با دورههای قبل مقایسه شد، مشخص شد کاهش مصرف آب در سطح شهر تهران کمتر از ۵ درصد بوده است. این عدد بسیار قابلتامل است، چراکه نشان میدهد سیاستهای جیرهبندی، در حوزه آب ـ خلاف برق ـ کمتر اثربخش است و صرفهجویی قابلتوجهی ایجاد نمیکند.
در چنین شرایطی، بهتر آن است که مدیران حوزه آب و فاضلاب بهجای تکیه بر جیرهبندی، بهدنبال رویکردهای نوین و موثرتری باشند؛ از جمله استفاده از تجهیزات کاهنده مصرف، کاهش تلفات در شبکه و حداقل اعمال افت فشار در برخی مقاطع که ممکن است اثرگذاری بیشتری نسبت به جیرهبندی داشته باشد.
**در صورت بروز بحران شدید آب در تهران، چه تمهیدات و راهکارهایی باید برای مواجهه با «روز صفر» و تامین آب شرب جمعیت چند میلیونی این کلانشهر در نظر گرفته شود؟
در سالهای گذشته، نمونهای از این بحران در استان همدان رخ داد، که به مدت 3 هفته با قطعی آب شرب مواجه بودند و آبرسانی بهوسیله تانکر و آب بستهبندی انجام شد. اما در تهران، با جمعیتی حدود ۱۰میلیون نفر، اجرای چنین راهکاری یا ممکن نیست یا بسیار دشوار خواهد بود.
برخی راهکارهای موثر شامل افزایش تابآوری شبکه تا رسیدن به روز صفر، ذخیرهسازی هدفمند آب، جلوگیری از تلفات، کاهش فشار در شبکه و آمادهسازی برای آبرسانی اضطراری با تانکر یا منابع جایگزین است. همچنین ضروری است در صورت نزدیک شدن به شرایط بحرانی، تمهیداتی برای استفاده از منابع جایگزین در نظر گرفته شود؛ بهگونهای که بتوان آب شرب را با آبرسانی اضطراری از طریق مختلف برای جمعیت تامین کرد.
تمام این اقدامات باید پیشتر در ساختارهای وزارت نیرو، در پیوستهای پدافند غیرعامل و سناریوهای شرایط بحرانی دیده شده باشد. امید است، در صورت نزدیک شدن به روز صفر در شهریور یا مهر، این راهکارها بهسرعت اجرایی شده و فشار کمتری بر دوش مردم گذاشته شود.
سخن پایانی
کاهش شدید بارشها، تخریب کیفیت منابع آب و سوءمدیریت مکرر، کشور را در آستانه ورشکستگی ساختاری در تامین آب قرار داده است. بدون تغییرات اساسی در سیاستهای تخصیص و مدیریت منابع و سرمایهگذاری جدی و فوری، آینده تامین آب نهتنها ناامن بلکه همراه با تنشهای شدید اجتماعی و اقتصادی خواهد بود.