-
پژوهشگر حوزه صنعت در گفت‌و گو با صمت تاکید کرد

تعامل سازنده با دنیا: شرط رقابت‌پذیری صنعت خودرو

صنعت خودرو به‌عنوان یکی از بخش‌های کلیدی اقتصاد کشور، در سال‌های اخیر با چالش‌های جدی ناشی از ناپایداری در تعاملات بین‌المللی و تحریم‌های گسترده مواجه بوده است. این مشکلات نه‌تنها مانع از توسعه فناوری و ارتقای کیفیت محصولات شده، بلکه باعث کاهش رقابت‌پذیری صنعت در بازارهای جهانی و داخلی شده‌اند. تجربه نشان می‌دهد بدون تعاملات پایدار و قابل اعتماد با دنیا، امکان ایجاد بازاری رقابتی و صنعتی پویا در ایران بسیار محدود است. درحالی‌که کشورهایی مانند چین با برنامه‌ریزی دقیق، حکمرانی منسجم و بهره‌گیری از فناوری‌های غربی توانسته‌اند جایگاه خود را در صنعت خودرو ارتقا دهند، ایران ‌همچنان درگیر نوسانات داخلی، سیاست‌های متناقض و فقدان استراتژی بلندمدت است. صمت در این راستا گفت‌وگویی با امیرحسن کاکایی، عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت داشته که در ادامه می‌خوانید.

تعامل سازنده با دنیا: شرط رقابت‌پذیری صنعت خودرو

 تعاملات بین‌المللی چه تاثیری بر صنعت خودرو ایران داشته و چگونه می‌توان این روند را بهبود بخشید؟

صنعت خودرو و بازار آن اصولا صنعت و بازاری جهانی است. امکان ندارد کشوری را پیدا کنید که بدون تعاملات جهانی، بازاری رقابتی را تجربه کند. همچنین امکان ندارد صنعت خودرو رقابت‌پذیری را در کشوری که با دنیا تعاملات سازنده، پایدار و قابل‌اطمینان نداشته، پیدا کنید. همین الان که آقای ترامپ سر تعرفه‌ها (یکی از ارکان مهم روابط تجاری بین‌المللی قابل‌اطمینان) بازی درآورده، تمام بازارهای دنیا دچار نوسان و چالش‌های جدی شده‌اند. البته با جنگ تعرفه‌ای جدید قطعا نظام بین‌الملل تجاری از این اوضاع تعادلی بیرون خواهد آمد. ولی آنچه هم‌اکنون در بازارهای بین‌المللی شاهد آن هستیم، نتیجه حدود چهل سال ثبات نسبی روابط بین‌الملل بین بزرگان اقتصاد دنیا بوده است. 

البته برخی به تحولات چین در صنعت خودرو و توانمندی‌های فعلی آن در ادامه مسیر راه بدون کمک غرب اشاره می‌کنند، اما باید به سه شرط لازم کاملا دقت کرد. اولا چین با کمک سرمایه‌ها و فناوری غربی به اینجا رسیده است، دوم اینکه حکمرانی اقتصادی و فناوری چین، خیلی منسجم و درست و با برنامه و با قابلیت اطمینان بالا در سطح بین‌المللی و داخلی عمل کرده است و درنتیجه ساختار اقتصاد و توسعه فناوری چین به حد اعلایی رسیده که حالا می‌تواند حتی برای امریکا شاخ و شانه بکشد؛ هر چند باهمه قدرتش در این امر خیلی احتیاط می‌کند و بیخودی خود را در مقابل امریکا و سایر زورگویان جهان، عَلَم نمی‌کند. چرا تا وقتی می‌شود با پنبه سر برید، دست به شمشیر برد؟ سومین موضوع هم بزرگی چین است با ۱.۵ میلیارد جمعیت و استان‌هایی به بزرگی کشورهای مهم دنیا. پس به‌نوعی مدیریت درست اقتصاد خود چین، مانند مدیریت یک قاره و روابط بین‌الملل است. در مقابل هندوستان را باهمان جمعیت نگاه کنید. اصلا پیشرفت‌هایش با چین قابل مقایسه نیست.

به هر حال به‌راحتی می‌توانیم بگوییم که روابط بین‌المللی شرط لازم برای توسعه یک کشور هم در بازار و هم در اقتصاد و صنعت است. ‌البته باید تاکید کنم که رسیدن به این شرط لازم، یک نیازمندی اولیه هم دارد و آن ثبات روابط داخلی و قابلیت اطمینان بالای نظام برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری و سیاسی داخلی است. ضمن اینکه تکلیفمان با روابط بین‌الملل مشخص نیست و دائما در نوسان هستیم، مشکل اصلی‌ ما در نداشتن یک ایده محوری برای توسعه اقتصادی و درنتیجه نوسان دائمی مسیر اقتصاد است. 

کشوری که بیش از ۶۰ سال است تورم دورقمی را کنترل نکرده و بیش از ۷ سال است دچار تورم بالای ۳۰ درصدی شده، با این همه منابع خدادادی زیرزمینی و روزمینی، اصولا نمی‌تواند دارای روابط بین‌المللی باثبات باشد. البته روابط بین‌الملل باثبات نیازمند به ثبات سیاسی و اقتصادی درزمینه روابط بین‌المللی است. در دنیای مدرن سیاست در خدمت اقتصاد است و امنیت لازمه آن. به هرحال در ۴۷ سال گذشته به دلایل متعدد، نه سیاست بین‌الملل باثباتی داشته‌ایم و نه سیاست‌گذاری اقتصادی باثباتی را تجربه کرده‌ایم. البته منظور از سیاست، فقط سیاست‌های نظامی و امنیتی نیست که در آن زمینه ظاهرا با ثبات بوده‌ایم. به‌عنوان مثال، چند سال است که می‌خواهیم یک برنامه راهبردی ۲۵ سال با چین یا روسیه داشته باشیم؟ ما جز حرف و برخی حرکت‌های مقطعی که معمولا خیلی خوشبینانه حداکثر بردشان دو سال است، مگر برنامه‌ای در سطح بین‌المللی در دنیای عمل داشته‌ایم؟ ما حتی داخل کشورمان نتوانسته‌ایم در همین صنعت خودرو به یک روند تعرفه‌ای با ثبات بلندمدت برسیم. به‌عنوان نمونه، تغییرات همین چهار سال را نگاه کنید. چه برسد که بخواهیم برای کشورهای دیگر قراردادهای بلندمدت ببندیم. نمونه‌های آن در صنعت خودرو بسیار است.

تحریم‌های بین‌المللی تا چه حد بر کیفیت، فناوری و رقابت‌پذیری صنعت خودرو ما اثرگذار بوده‌اند؟ 

همان‌طور که گفتم مشکل‌مان ساختاری و پایه‌ای‌تر از این حرف‌ها و کاملا درونی است و مسائلی مانند تحریم، همیشه کَلِّ بر مسائل داخلی بوده، اما قطعا بیش از ۴۰ سال تحریم‌ بسیار طولانی بوده و کیفیت آن طی زمان به‌ویژه از ۱۳۹۱ به‌شدت افزایش یافته است، امروز قابل صرف‌نظر کردن نیستند. ما امروز با این حجم از تحریم‌ها از پایه‌ای‌ترین روابط بین‌الملل هم محروم هستیم و هر چه داریم نوعی قاچاق است. حتی یک پول ساده را نمی‌توانیم از مسیرهای عادی جابه‌جا کنیم، چه برسد به فناوری و خط تولید به‌روز. در تحریم‌های اخیر که از سال ۱۳۹۷ آغاز شد، به طور جدی در مضیقه قرار گرفته‌ایم. حتی در برخی موارد از خرید مواد اولیه درجه یک هم محرومیم، چه برسد به قطعات درجه یک یا ربات‌های پیشرفته روزآمد.

مگر کیفیت تولید به چه چیزی جز این شش پایه وابسته است: مواد، فرآیند، ماشین‌آلات، اندازه‌گیری، انسان، و طبیعت. چهار مورد اول که مستقیما از تحریم‌ها تاثیر پذیرفته است و ما نمی‌توانیم ادعا کنیم در همه قطعات و ابعاد یک خودرو، می‌توانیم به تنهایی داخل کشور درجه یک باشیم و از آن سو هم که به خاطر تحریم‌ها نمی‌توانیم به موارد درجه یک دسترسی پیدا کنیم. درباره طبیعت که نمی‌گویم که تحریم‌ها ما را به این روز انداخت. قطعا مشکلات طبیعی ما ناشی از قهر مادر طبیعت، گرمایش زمین و پیامدهای آن است. لیکن ما خودمان هم مشکلات خودساخته زیادی از جمله اسراف در مصرف آب، گاز و بنزین و برق و... و درنتیجه چپاول بی‌اندازه طبیعت داریم که امروز با نمودهای جدیای خود را به ما نشان می‌دهد. البته اگر ریشه‌یابی کنیم، مشاهده می‌کنیم که بخشی از مشکلات طبیعت اطراف ما به تحریم‌ها بر می‌گردد. به هرحال می‌توان با جرأت گفت که امروز تحریم‌ها هم آثار جدی روی ما گذاشته است.

البته یک سوال برعکس است. آیا الان اگر تحریم‌ها برداشته شود، مشکلات ما یک‌دفعه حل می‌شود؟ 

با جرأت می‌گویم که درباره صنعت خودرو حداقل یک تا دو سال آثار رفع تحریم طول خواهد کشید و کمی بخواهم بگویم و خیلی ادعا کنم، سی تا چهل درصد اوضاع بهتر می‌شود. اما جهش مهم و اصلی بیش از پنج سال زمان خواهد برد. البته با فرض رفع کامل و قابل‌اطمینان تحریم و درنتیجه سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی تا به ۸۰ درصد وضعیت مطلوب برسیم. البته این اعداد برای نشان دادن تقریبی است و به‌هیچ‌وجه محاسباتی نیستند. چرا ۲۰ درصد باقی می‌ماند؟ چون تا تکلیفمان در داخل با سیاست‌های توسعه‌ای حل نشود، مشکلات حالا حالاها باقی هستند. مگر زمان شاه که با تمام دنیا رابطه داشتیم، مشکل نداشتیم؟ تورم از زمان شاه با سیاست‌های غلط اقتصادی و توسعه‌ای نامتوازن شروع شد و بیماری هلندی شد جزئی از مکانیسم اقتصادی ما. فساد هم که خدا را شکر گسترده است و با رفع تحریم‌ها به این سادگی از بین نمی‌رود. بماند که ذی‌نفعان ‌همین فسادهای گسترده، یکی از موانع بزرگ رفع تحریم هستند. 

در دوره پسابرجام، چه فرصت‌هایی برای انتقال فناوری و ارتقای خطوط تولید فراهم شد و چرا این روند پایدار نماند؟

من بارها درباره دوران برجام صحبت کرده و توضیح داده‌ام که چه جهشی در حال رخ دادن بود. با همان گذشت مدت‌زمان حدود یک سال از اجرای نیم‌بند برجام، در صنعت خودرو اتفاقات خیلی خوبی رخ داد و انتقال فناوری‌های خوبی انجام شد، اما همان‌طور که توضیح دادم ماهیت صنعت خودرو به‌گونه‌ای است که یک انتقال فناوری پایه و به تولید انبوه رسیدن کامل آن در سطح یک خودرو کامل حداقل پنج سال زمان می‌برد. 

نکته بعدی این است که انتقال فناوری و جهش اقتصاد با یک توافقی که معلوم نیست چند روز بعدش زیر پا گذاشته می‌شود، امکان‌پذیر نیست. همچنین انتقال فناوری کاری عادی و خیلی روشن نیست. فرآیندی پیچیده است که دولت‌ها و شرکت‌ها برای آن نقشه‌ها می‌کشند که خیلی وقت‌ها هم شکست می‌خورند. به‌عنوان نمونه واضح همین چین را در نظر بگیرید. آنها از اسلاف خود، ژاپن و کره جنوبی به‌خوبی درس گرفتند و برای انتقال فناوری و حتی دزدی فناوری و هم‌زمان توسعه فناوری در کشورشان نقشه‌ها کشیدند، سیستم‌ها و سازمان‌ها درست کردند و برنامه‌ها اجرا کردند تا امروز توانسته‌اند در مقابل غول فناوری‌ای به‌نام امریکا قد علم کنند. امروز حتی اروپا هم در مقابل آنها حداقل درزمینه صنعت خودرو این‌گونه است، احساس عجز و ناتوانی می‌کند. این شدنی نیست، مگر با تدبیر و برنامه‌ریزی چهل‌ساله که چینی‌ها بر آن مسلط بودند و هستند. 

اما متاسفانه ما در ایران نه‌تنها بلندمدت برنامه‌ریزی نمی‌کنیم، بلکه بلندمدت هم فکر نمی‌کنیم. چیزهایی که با عنوان برنامه پنج‌ساله پیشرفت منتشر می‌شوند، بیشتر رویاپردازی هستند. البته چشم‌اندازهای ۲۵ ساله باید تا حدی رویایی باشند، اما قطعا یک برنامه پنج‌ساله باید عملیاتی و اجرایی باشد که متاسفانه در برنامه هفتم دوباره ادامه این رویاپردازی را مشاهده می‌کنیم: نرخ رشد ۸ درصد در سال و بقیه ماجراها که مانند برنامه‌های قبلی کپی شده‌اند.

اما چرا برجام پایدار نماند؟ چون از اول سیاسیون قدرتمند مخالف آن بودند. همچنین در برجام، همان رؤیاپردازی‌های ذاتی ما ایرانیان و ایده‌های بزرگ در سر پروراندن‌های بدون پشتوانه اجرایی حضور پررنگ داشت. ما در برجام به نقل از دکتر مجید شاکری هیچ پروژه روشنی برای اقتصاد تعریف نکردیم. در برجام تکلیف جایگاه امریکا در اقتصاد پسابرجام هم روشن نبود. ما یا همه‌چیز را باهم می‌خواهیم یا هیچ. البته امریکایی‌ها هم زورگو هستند و آنها هم در زمان ترامپ، حاضر نشدند موفقیت اروپایی‌ها را از عقد قرارداد برجام و توسعه روابط اقتصادی آن ببینند و فوری بدون صبر و تلاش، آن را پاره کردند. اینها تنها گوشه‌ای از عدم‌موفقیت برجام در اقتصاد بود. لیکن باید تاکید کنم که روابط بین‌المللی باید بر مبنای نگاه بلندمدت و قابل‌اطمینان باشد. درحالی‌که برجام هیچ‌کدام از این خواص را در میدان عمل نداشت. البته ببخشید، من از منظر اقتصادی و کار تخصصی خودم نظر می‌دهم. در مورد دلایل اصلی و مهم‌تر، باید سیاسیون و اقتصاددانان نظر بدهند. باید تاکید کنم که برنده اصلی همان مدت کوتاه برجام صنعت خودرو بود که بیشترین استفاده را در انتقال فناوری و حتی سرمایه‌گذاری کرد. 

تغییرات مکرر در سیاست‌های اقتصادی و قوانین داخلی چه موانعی برای همکاری‌های خارجی و توسعه صنعت ایجاد کرده است؟ 

وقتی در فضای تغییرات مکرر هستیم، فرقی نمی‌کند داخلی باشد یا خارجی، اصولا سرمایه‌گذاری بلندمدت بی‌معنی می‌شود و همه سرمایه‌گذاران دنبال فرصت‌های کوتاه‌مدت می‌روند که آن‌هم فقط از دلالی به‌دست می‌آید. حتی بازرگانی بلندمدت هم در این حالت متزلزل خواهد بود، چه برسد به سرمایه‌گذاری‌های تولیدی‌ مانند سرمایه‌گذاری روی فناوری‌های پیشرفته استخراج، انتقال و پالاش و مصرف سوخت و مواردی مانند تولید و توسعه خودرو. به همین دلیل هم هست که کسی مانند بابک زنجانی ادعا می‌کند که بقیه خریداران سایپا، در مقابل او کوچک هستند. در چنین فضایی دلالان از همه پولدارتر و قوی‌تر می‌شوند؛ به‌خصوص دلالان بین‌المللی و کاسبان اصلی تحریم. به عبارتی تحریم دو اثر دارد؛ اثر اول تضعیف اقتصاد است و اثر دوم تخریب اقتصاد و البته پایه‌های اخلاق حرفه‌ای و حتی اخلاق عمومی. اگر تحریم‌ها طولانی شود که هم‌اکنون شده، به‌تدریج از میان این کاسبان تحریم، الیگارشی‌های بزرگ به‌وجود می‌آیند که دیگر اجازه نمی‌دهند که تحریم‌ها از بین برود. همین کار را کاسبان تورم انجام داده‌اند و هم‌اکنون شصت سال است باوجود معلوم بودن راه‌حل‌های کنترل تورم، تورم کنترل نمی‌شود. اصولا این تغییرات دائمی و سردرگمی‌ها در دنیای سیاست‌گذاری هم نتیجه همین تورم و تحریم خواهد بود. بماند شاید روزی تورم نتیجه سردرگمی بوده است، لیکن امروز قطعا می‌تواند یکی از دلایل محکم ادامه وضعیت فعلی را همین دو عامل بدانیم.

در شرایط محدودیت‌های بین‌المللی، چه استراتژی‌هایی برای حفظ و تقویت همکاری با برندهای معتبر جهانی پیشنهاد می‌شود؟

تقریبا هیچ. چیزی که به‌عنوان‌ همکاری بین‌المللی مشاهده می‌کنید، یک همکاری برد-برد نیست. بلکه یک توافق بر چپاول است. همان‌طور که تورم جیب مردم را خالی می‌کند، تحریم هم جیب ملت را خالی می‌کند. علت اینکه هنوز جیبمان کاملا خالی نشده، وجود نفت و گاز و... است که ثروتی بین نسلی است که هم‌اکنون ما به خود حق دادهایم بی‌رویه از آن بهره‌برداری کنیم و اسراف کنیم.

چشم‌انداز آینده صنعت با فرض بهبود روابط بین‌المللی و کاهش تحریم‌ها چیست و چه اقداماتی باید برای تحقق این چشم‌انداز انجام داد؟

شخصا با توجه به جنگ اخیر و اختلافات دیرینه و عمیق ما و امریکا، و همچنین منافع سرمایه‌داران و صاحبان قدرت بین‌المللی و داخلی، فعلا چشم‌انداز مثبتی نمی‌بینم. همان‌طور که ۶۰ سال است به علت مکانیسم‌های تقویت شونده، تورم کنترل نمی‌شود و حتی به‌نوعی دائما ایجاد می‌شود، تحریم هم به این راحتی‌ها برداشته نمی‌شود و نمی‌گذارند که برداشته شود. پس دیگر روی آن حساب باز نمی‌کنم و تنها راه نجات را فعلا تمرکز روی مسائل داخلی و اقتصاد مقاومتی و اصلاحات جدی اقتصادی متناسب با شرایط اقتصاد کشور می‌دانم. 

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین