-
کارشناس حوزه صنعت از جایگاه روابط عمومی در توسعه صنعتی می‌گوید

روابط عمومی جادو می‌کند

روابط عمومی تخصصی، امروز فراتر از یک واحد تبلیغاتی یا رسانه‌ای، به بازوی راهبردی و اثرگذار در صنعت بدل شده و نقش آن در مدیریت بحران، ارتقای شفافیت، جلب اعتماد ذی‌نفعان و تسهیل مشارکت‌های صنعتی، بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. در فضای رقابتی و پرتلاطم صنعت، روابط عمومی با بهره‌گیری از ابزارهای نوین ارتباطی، روایت‌گری موفقیت‌ها، آموزش مخاطبان و ایجاد شبکه‌های همکاری، می‌تواند جایگاه برندهای صنعتی را ارتقا داده و مسیر رشد پایدار را هموار کند. به مناسبت روز روابط عمومی، گفت‌وگو با امیرحسن کاکایی، عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت وپژوهشگر صنعت خودرو، فرصتی است برای واکاوی نقش کلیدی مدیریت روابط عمومی در توسعه صنعتی کشور. کاکایی معتقد است مدیریت حرفه‌ای روابط عمومی با رویکرد استراتژیک، نه‌تنها به بهبود تصویر صنایع و تعامل با جامعه کمک می‌کند، بلکه با رصد روندهای صنعتی و مدیریت هوشمندانه بحران‌ها، زمینه‌ساز توسعه سرمایه‌گذاری، افزایش صادرات و تقویت اقتصاد ملی می‌شود. او تتکید دارد که روابط عمومی باید از قالب سنتی خارج شده و با مشارکت فعال در نظام حکمرانی صنعتی، به‌عنوان حلقه اتصال میان صنعت، جامعه و سیاست‌گذاران ایفای نقش کند. در ادامه مشروح گفت‌وگوی صمت با این کارشناس و پژوهشگر حوزه صنعت را می‌خوانید.

روابط عمومی جادو می‌کند

نخست درباره نقش روابط عمومی در مدیریت بحران‌های صنعت و به ویژه صنعت خودرو برای ما بگویید؟ روابط‌عمومی‌ها چگونه می‌توانند اعتماد عمومی را در شرایط بحرانی حفظ کنند؟

باید ابتدا مدیریت روابط عمومی را تعریف کنیم. واقعیت این است که بحث پیچیده‌ای است. در شرکت‌های کوچک و متوسط، مدیریت روابط مسئولیت مدیریت اطلاع‌رسانی، تصویر ذهنی جامعه و برند را بر عهده دارد، اما وقتی به شرکت‌های بزرگ مانند ایران خودرو و سایپا یا سازمان‌های بزرگ دولتی مانند سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران یا سازمان حمایت از مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان می‌رسیم، وضعیت کمی فرق می‌کند. یک سازمان بزرگ دولتی، فقط مسئول یک کار مشخص نیست، بلکه قبل از هر چیز باید منافع یک ملت را دنبال کند. شرکت‌های بزرگ، حتی در کشورهای کاملا سرمایه‌داری، وظایف اجتماعی زیادی دارند. به این موضوع کار ندارم که در هر کشوری و در هر نظامی نیت چیست، مهم این است که شرکت‌های بزرگ مانند سازمان‌های دولتی بر قبال جامعه وظایفی بر عهده دارند و ضمن اینکه خود هویتی خاص دارند، برای جامعه هویت‌ساز هستند.

به‌راستی چرا صنعت خودرو در ایران، مثلی برای کالای بی‌کیفیت شده است؟! به یک معنی، هویت کالای ایرانی به هویت محصول این دو شرکت بزرگ بازمی‌گردد. اگر آنها بد عمل کنند یا دیگران آنها را تخریب کنند، قطعا هویت ملی هم تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد. چرا ما در ایران به مصرف تولید ملی افتخار نمی‌کنیم؟ چرا مسئولان ما راه‌به‌راه، این صنعت را تخریب می‌کنند؟ هر دلیلی واقعی هم که پشت آن باشد، در اینکه روابط عمومی می‌تواند و باید برای اصلاح تصویر ذهنی جامعه کار کند، شکی نیست.

یادتان می‌آید ۱۱ سپتامبر را؟ جورج بوش پسر، با انواع ابزارهای مدیریت افکار عمومی، هویت امریکایی را در مقطعی کوتاه بازسازی کرد و ملتی را از شوک در آورد. به عبارتی بحران ما بزرگ‌تر از پدیده ۱۱ سپتامبر که دو هواپیما در بزرگ‌ترین و نظامی‌ترین دولت دنیا، وسط شهر به دو برج حمله می‌کند که نیست. آیا واقعا آن‌طور که در اذهان عمومی جاافتاده، دو خودروساز ما ارابه مرگ می‌سازند؟ یا این روابط عمومی واردکنندگان و دشمنان است که دائما در جهت تخریب این صنعت اقدام می‌کنند؟ بعضی وقت‌ها روابط عمومی‌ها آن‌قدر ضعیف عمل می‌کنند که یک مسئله تبدیل به یک بحران عمومی می‌شود. برعکس آن‌هم درست است. روابط عمومی‌ها می‌توانند بحران‌های عمومی را در اذهان عمومی مدیریت کنند و آرامش را به جامعه برگردانند. نمونه آن آتش‌سوزی پلاسکو و آتش‌سوزی بندر شهید رجایی است. از آن حماسه ملی ساخته شد و از این...؟

پس روابط عمومی‌ها خیلی کارها می‌توانند بکنند. بستگی دارد با چه تفکری و با چه دانش و مهارتی حرکت کنند. روابط عمومی و البته رسانه آن‌قدر قدرت دارد که می‌تواند سیاه را سفید و سفید را سیاه جلوه دهد. اگر ما امروز دیگر آن شور و شوق بیست سال اول انقلاب را نمی‌بینیم، قطعا یکی از مقصرهایش روابط عمومی صنایع و وزارتخانه‌هاست.

خود وزارت صمت که قرار بود توازنی بین صنعت و تجارت ایجاد کند، منشأ مانع‌سازی جلوی تولید و رفع موانع واردات شده است. کافی است به عملکرد این وزارتخانه در سه سال گذشته نگاهی کنیم و ببینیم تصویر ذهنی جامعه از خودروسازی‌ها به کجا رسیده و در همان حال مردم منتظر رسیدن کدام ناجی هستند؟ چرا باید به این روز برسیم که وکلای مجلس راهکار نجات مردم را از این بی‌کفایتی، واردات خودرو، و حتی خودرو دست دوم بدانند؟ چرا امروز طرفداری کردن از صنعت در اذعان عمومی یک جرم و مخالفت با منافع مردم به‌شمار می‌رود؟ چرا مسئولان می‌توانند به این راحتی حرف از تعطیلی صنایع و در رأس آنها خودروسازی بزنند؟ چرا کسی به اینکه برق صنایع دائما قطع می‌شود، ولی فضای مال‌ها در تابستان مانند یخچال می‌ماند، اعتراض نمی‌کند؟ چرا دائما حقوق کارگر را از صنعت مطالبه می‌کنیم، اما هیچ اعتراضی به اصناف و نحوه بهره‌کشی آنها از کارگران نمی‌شود؟ و هزاران چرای دیگر که روابط عمومی‌ها می‌توانند نقش بزرگی در آگاهی و افزایش غیرت ملی بازی کنند و مردم خشمگین را در راستای رفع موانع تولید و افزایش کیفیت آن بسیج کنند. ببینید کار به کجا رسیده که در سال سرمایه‌گذاری برای تولید، حضرت آقا صدایش همین اول سالی درآمده و به رفتار مسئولان و قانون‌گذاران خیلی محترمانه اعتراض می‌کنند. البته تاکید کنم که مقصر اصلی همان‌طور که قبلا بارها گفتم، خود مسئولان و سیاست‌گذاران هستند، چون مدیران روابط عمومی و کارمندان آن مجری فرامین مسئولان هستند و لاغیر.

در شرایط رقابتی بازار خودرو، روابط عمومی چگونه می‌تواند تصویر برند را تقویت و تمایز ایجاد کند؟

اولا شرایط رقابتی نیست و کاملا تهاجمی و یک‌طرفه است و واردکنندگان و چینی‌ها خیلی تمیز در حال بلعیدن بازارهای ما هستند. دلالان و کاسبان تحریم که از اختلاف نرخ ارزی و دور زدن تحریم‌ها حسابی سود می‌کنند، حسابی رسانه‌ها و روابط عمومی‌ها را با پول‌های بادآورده مدیریت می‌کنند. ببینید که امروز به کجا رسیده‌ایم که کسی مانند بابک زنجانی که هنوز نفهمیده‌ایم که کارآفرین برتر است یا مفسد فی‌الارض، ادعای نجات صنعت حمل‌ونقل و صنعت خودرو را می‌کند و همه برایش دست می‌زنند. کار به کجا رسیده که علی انصاری با آن پرونده روشنش در دلالی و مال‌سازی و استفاده حداکثری از بانک و صندوق بازنشستگی، ادعای خرید سایپا را می‌کند. پس واقعیت این است که رقابت اتفاقا اصلا وجود ندارد و این رسانه و روابط عمومی دلالان و کاسبان تحریم است که هم‌اکنون برنده بازی افکار عمومی هستند. چیزی با عنوان برند برای ما باقی نمانده است. تمام زورمان را می‌زنیم و برای چینی‌ها کار می‌کنیم و با ریبرندینگ محصولات آنها برای آنها بازار گرمی می‌کنیم.

پس پاسخ شما ساده است. روابط عمومی می‌تواند هر کاری انجام دهد و برند را با انواع تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم ارتقاء دهد. به‌عنوان مثال، روابط عمومی می‌تواند خودرو ریرا را قبل از تولید انبوه، دست خبرنگارها بدهد و آبروی آن را ببرد یا می‌تواند خودرو چینی را به‌عنوان ناجی مردم معرفی کند. امروز روابط عمومی‌ها با رسانه‌هایی که در اختیار دارند، واقعا جادو می‌کنند.

چه ارزیابی از فعالیت واحدهای روابط عمومی در صنعت حالا چه صنعت خودرو و چه سایر صنایع دارید و با توجه به اینکه در دانشگاه تدریس می‌کنید چقدر در این بخش دانش و مهارت را به روز می‌دانید؟

خیلی واضح است. روابط عمومی وزارت صمت و دو خودروساز بزرگ بسیار عالی عمل کرده‌اند و خودروسازی کشور را به‌دست دشمنان سپرده‌اند. روابط عمومی مونتاژکاران ‌هم خیلی بهتر عمل کرده‌ و خودروهای چینی را به بهترین نحو ممکن به مردم عرضه کرده‌اند. روابط عمومی واردکنندگان از آنها هم بهتر عمل کرده‌اند و بعضا خودروی‌ها بازاری خارجی را به‌نام خودروی روز دنیا به خورد مردم دادند و الآن‌هم دنبال این هستند که واردات خودرو دست دوم را به مردم قالب کنند. امروز روابط عمومی واردکنندگان ‌طوری عمل کرده‌اند که تریلی ده سال ساخت را بهتر از تولید داخلی ارزیابی می‌کنند. کاری می‌کنند که اتوبوس‌ساز ایرانی به خاک سیاه بنشیند و شهرداری با افتخار اتوبوس چینی قسطی وارد کند که قسطش را ما مردم با بهره‌ای که نمی‌دانیم چقدر است، بدهیم.

با توجه به تحولات دیجیتال، روابط عمومی صنعت خودرو چه فرصت‌ها و چالش‌هایی پیش‌رو دارد و چگونه می‌تواند در این مسیر یاری‌رسان صنعت باشد؟

امروزه هوش مصنوعی کارهای بزرگی در بحث مدیریت افکار عمومی، تبلیغات و روابط عمومی انجام می‌دهد، اما ابتدا باید اراده‌ای باشد که بخواهیم مثبت یا منفی عمل کنیم. متاسفانه کار به جایی رسیده که کشور در سراشیبی تمام‌عیار از واردات افتاده و خودرو ایرانی در ذهن مردم به‌عنوان نمادی از بی‌کیفیتی جاافتاده است. این در حالی است که اولا خودروسازان ما کارهای بسیاری کرده‌اند و کالایی که ارائه می‌دهند با توجه به ابعاد گوناگون تحریم‌های خارجی و داخلی، مایه افتخار است و دوما آن‌طور که ادعا می‌شود، کالای وارداتی رفاه جامعه را بالا نمی‌برد. یکی از خلط مبحث‌هایی که برخی وکلای مجلس و طرفداران واردات انجام می‌دهند این است که با واردات می‌توانیم خودروسازی را متحول کنیم. این بزرگ‌ترین اشتباهی است که در ۴، ۵ سال گذشته به‌خوبی توسط توپخانه روابط عمومی واردات‌چی‌ها جاافتاده است. اما روابط عمومی صنعت می‌تواند از طرق مختلف با فیلم‌سازی، کلیپ‌سازی، برنامه‌سازی و خبرسازی، و بسیاری از کارهای هوشمندانه، به مردم چند مورد را به‌خوبی نشان دهد. اول اینکه مشکل خودروسازی ما سیاست‌گذاری‌های غلط و مانع‌تراشی‌ها و مانع‌زایی‌های سیاست‌گذاران است. به‌عنوان مثال، مشکلی که در رابطه با برق به‌وجود آمده و عمده آن را دارند روی دوش صنعت می‌اندازند، چیزی است که خودبه‌خود صنایع مختلف از جمله صنعت خودرو را زمین‌گیر می‌کند. یا به‌راحتی می‌توان نشان داد که مقصر تورم و نتایج آن در قیمت‌ها، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و سیستم بانکداری است و نه صنایع مختلف از جمله صنعت خودرو. همچنین می‌توان این اصل ساده را به مردم یادآوری کرد که هرگونه وارداتی، بدون توجه به توسعه صادرات، عملا مصرف ارز را بالا می‌برد و ارزش ریال را پایین و در پی آن جیب مردم هر روز خالی‌تر می‌شود. باید به مردم یادآوری کرد که مشکل اصلی ما بی‌توجهی به تولید و مدیریت اقتصاد است و نه کمبود واردات. واردات بدون تولید یعنی اختلاف طبقاتی بیشتر و فقیرتر شدن بیشتر جامعه و گرفتاری‌های بعدی.

برعکس. تولید و رفع موانع آن، یعنی رشد و توسعه. اگر تولید بد است، باید مشکلاتش را حل کرد، نه اینکه با لودر واردات از روی آن رد شویم. با واردات، فقط ثروتمندان بهتر زندگی می‌کنند و البته به خاطر تورم روزبه‌روز هم فربه‌تر می‌شوند. با واردات بدون پشتوانه تولید، فقرا ضعیف‌تر می‌شوند و طبقه متوسط جامعه هم به‌تدریج محو می‌شود. اصولا تولید متوقف شود، هرگونه نظام باز توزیع ثروت تبدیل به یک نظام صدقه‌ای می‌شود که روزبه‌روز ما را به بالادستی‌ها محتاج‌تر می‌کند. تولید خوب است که توسعه و پیشرفت علمی و فنی می‌آورد. رفع مشکلات تولید است که توسعه انسانی را به‌دنبال می‌آورد. پاک کردن صورت‌مسئله، فقط مدتی آرامش می‌آورد و سپس از زیر پایمان ‌همه‌چیز فرومی‌ریزد. همان‌طور که بعضی وقت‌ها یک خیابان خالی می‌شود و فرومی‌نشیند و ما را در خود می‌بلعد. واردات درست مانند مصرف آب دریاچه ارومیه برای تولید بی‌رویه سیب است که اول مردم منطقه را ثروتمند می‌کند و بعد به فاصله کوتاهی با سرطان‌هایی که به‌دنبال می‌آورد، با گردوخاکی که جلوی تنفس را می‌گیرد و با خاک مرگی که به مزارع و باغات منطقه می‌پاشد، با خود نابودی می‌آورد؛ نابودی یک تمدن و یک منطقه بزرگ و مردمی بزرگ‌تر.

چه مهارت‌ها و ویژگی‌هایی برای کارشناسان روابط عمومی در حوزه صنعت ضروری است تا بتوانند نقش موثرتری ایفا کنند؟

یک متخصص روابط عمومی در چنین شرایطی که عمده مردم و مسئولان نگاهی غلط نسبت به تولید و صنعت پیداکرده‌اند، کار سختی دارد. چنین آدمی باید مطالعه زیادی داشته باشد و صنعت خودرو را دقیق بشناسد. او حتما باید نگاهی هم به وقایع تاریخی دنیا در زمینه توسعه، پیشرفت و تعالی کشورها و صنایع داشته باشد. او باید درک درستی هم از تحولات دنیا و البته دشمنی‌های دیرینه داشته باشد. او باید بداند که استعمارگران چه خوابی برای ما دیده‌اند و چه جایگاهی را برای ما قائل هستند. آنها باید کشور ایران را به‌خوبی بشناسند و تاریخ را خوب مرور کنند. آنها همچنین باید با روش‌های توسعه صنعتی امروزی و همچنین استعمار نوین و به‌خصوص سرمایه‌داری نظارتی که دارد به‌تدریج دنیای آزاد را فتح می‌کند، آشنا باشند. البته بدیهی است که باید استفاده از ابزارهای نوین را هم به‌خوبی بدانند. اما نهایتا تمام این دانسته‌ها و توانمندی‌ها به یک مویی بند است: قضاوت کنند که کدام طرف تاریخ را باید بگیرند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین