شانس دوباره ایران به دیپلماسی
حسین قریبی- کارشناس ارشد روابط بینالملل
شکی نیست که بالاترین مرجع اثرگذاری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، مقام معظم رهبری هستند که چارچوب و راهبردهای کلان روابط خارجی کشور را تعیین میکنند.
ایشان در برهههای متعدد و بهویژه در ۱۹ بهمن ماه گذشته، شاخصهایی را برای هرگونه تبادلات احتمالی دیپلماتیک دوجانبه با امریکا معین کردهاند. با توجه به اعلام ایران و امریکا مبنی بر آغاز دور جدیدی از رایزنیهای دیپلماتیک در عمان، اکنون به نظر میرسد حداقلی از شرایط برای تعامل دوجانبه غیرمستقیم فراهم شده است.
در دو سوی این تعامل، مذاکره کنندگانی هستند که از اعتماد بالایی در نظامهای خود برخوردارند. در یک سو، سیدعباس عراقچی به لحاظ ظرفیت شخصی و حرفهای و هم در نقش وزیر امور خارجه، سکاندار دستگاه دیپلماسی کشور است که از توان بالایی در مذاکرات مربوط به رفع تحریمها و زدودن ابهامها از فعالیتهای هستهای ایران برخوردارند؛ در سوی دیگر، تجربه چند ماه اخیر استیو ویتکاف، نماینده ویژه رئیسجمهور امریکا، حاکی از آن است که او هم در مجموعه کنشگران سیاست خارجی دولت ترامپ، نقش موثری دارد و هم از اعتماد بالای رئیس دولت خود برخوردار است.
مذاکرات با واسطه عمان برگزار میشود که به ویژه در طول بیش از یک دهه اخیر در ظرفیت معتمد بیحاشیه طرفین ایران و امریکا فعالیت کرده و بخشی از دستاوردهای دیپلماتیک بین دو کشور مرهون نقش آفرینی ماهرانه مقامات این همسایه نزدیک ایران بوده است.
سوال اصلی و موضوع اولویتدار برای ایران مذاکره یا عدم مذاکره، مستقیم یا غیرمستقیم و اینکه چه دولتی در کاخ سفید مستقر است، نبوده و نیست، بلکه چگونگی تامین و تضمین تحقق اهداف و منافع کلان کشور و حصول نتایج عملی ملاک عمل است.
در تاریخ معاصر پس از جنگ جهانی دوم، از پرونده اشغال آذربایجان توسط نیروهای شوروی سابق پس از پایان جنگ، تا موضوع ملی شدن صنعت نفت و تا قطعنامه پایان بخش جنگ تحمیلی و مذاکرات برجام، و همچنین مراجعات مکرر ایران به مراجع حقوق بینالمللی به ویژه دیوان بینالمللی دادگستری، ایران همواره نشان داده که از ابزارهای حقوقی، دیپلماسی و مذاکره در جای مناسب خود بدرستی بهره میبرد.
سوال اصلی و موضوع اولویتدار برای ایران، چگونگی تامین و تضمین تحقق اهداف و منافع کلان کشور و حصول نتایج عملی است.
ملاحظات و موانع مختلفی برای پیگیری این شکل از مذاکرات هم در دولت اول ترامپ و هم در ماههای جاری وجود داشته؛ با این وجود مجموعه حاکمیت تصمیم گرفته که شانس دیگری به دیپلماسی بدهد.
این مسئله البته چندان خوشایند برخی طرفهای منتفع وضع موجود در منطقه و ورای آن نیست. بنابراین کاملا طبیعی است که از هم اکنون مشغول دسیسه برای تخریب فرصت دیپلماسی باشند.
اگر پذیرفتیم که مذاکره و دیپلماسی، ابزار و تاکتیک هستند و به واقع نتایج و تحقق اهداف اصالت دارند، ضرورت ایجاب میکند که در فرآیند پیش رو، منبعث از رویکرد عالیه نظام، همه طیفها و گروهها، جناحهای سیاسی کشور و تمام کسانی که دل در گرو ایران دارند، کمک کنند که این فرآیند بدرستی به سرمنزل مقصود که تامین منافع ایران است، منتهی شود.
هرگونه اظهارنظر و موضعگیری ناهماهنگ و ناهمخوان با کنش فرماندهان خط مقدم دیپلماسی، بازی در زمین حریف بوده و ضرر آن متوجه تمامیت ایران خواهد بود.
ارزیابی مستمر نتایج ماهوی و تغییر محتمل تاکتیکها بر عهده تصمیمگیران عالیه سیاست خارجی کشور است. در نظر داشته باشیم که درک محتوای اصیل هر فرآیند و تمایز آن از صورتهای ظاهری، ممکن است ساده به نظر برسد ولی هوشمندی خاصی طلب میکند.
با نگاهی به وضعیت روابط دولت امریکا با بسیاری از دول جهان و بهویژه رفتارهای شخص رئیسجمهور، بخوبی متوجه اهمیت نحوه مدیریت تعامل با دولت فعلی امریکا میشویم و این مسئله، لزوم درایت و هماهنگی بیشتر را به همه کنشگران رسانهای داخلی متذکر میشود.
بهویژه در نظر داشته باشیم که رسانه و بهرهگیری از ظرفیت شبکههای اجتماعی برای اقناع پایگاه اجتماعی خود، در طرف مقابل یک موضوع محوری و کلیدی است. به همان نسبت، ایجاب میکند که در این طرف، شاهد کنشگری مسئولاته و هوشمندانه در فضای رسانهای باشیم.