-

چگونه در توسعه به پایداری برسیم؟

رضا پدیدار ـ رئیس کمیسیون توسعه پایدار اتاق بازرگانی ایران

پدیدار

در یک نگاه تطبیقی چرا برخی کشورها توسعه می‌یابند و برخی دیگر درجا می‌زنند یا حتی عقبگرد می‌کنند. به‌بیان دیگر، باید گفت قطعا توسعه یک امر اتفاقی نیست، بلکه ابزارهایی دارد که باوجود آنها توسعه میسر بوده و بی‌آنها، قطعا محال است. در مطالعات روزآمد صورت‌گرفته، ۶ اصل لازمه توسعه جوامع بیان شده که دربرگیرنده یک نمودار شش‌ضلعی حداقلی توسعه به‌ویژه در کشور عزیزمان ایران است که بدون شک در روند توسعه کشور اثرگذار مستقیم خواهند بود.

کلیات دامنه توسعه را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد و سپس به شرح هر یک پرداخت:

۱- مدیریت علمی

۲- تطابق

۳- اعتماد

۴- امید

۵- مشارکت

۶- شفافیت

۱- در گام اول باید گفت که حرف اول را در دنیای امروز علم می‌زند. وقتی پذیرفته‌ایم برای مربیگری یک تیم فوتبال، به دانش روز این ورزش جمعی نیاز داریم یا برای درمان یک سرماخوردگی ساده باید سراغ دانش پزشکی رفت یا به‌طورمثال نگهداری از ماهیان داخل آکواریوم دانش خاص خود را می‌طلبد، چگونه می‌توان برای اداره یک کشور، بی‌نیاز از علم و مدیریت علمی بود. در این رابطه باید گفت لازمه بهره‌مندی از مدیریت علمی نیز این است که اولا اداره‌کنندگان کشور به مدیریت علمی و اصل تخصص حکمرانی علمی باور داشته باشند و ثانیا از مدیران دانش‌گرا برای اداره کشور بهره بگیرند. توجه داشته باشیم کشوری که مدیریت علمی نداشته باشد، ناچار باید درگیر آزمون و خطا شود یا موارد دیگری را جایگزین علم کند، مانند شعارگرایی، هیجان‌های کاذب و نظایر آن که با این جایگزین‌ها نمی‌توان روی توسعه یا فرآیند آن را دید.

۲- نکته دوم تطابق است. تطابق خواسته‌های مردم و سیاست‌های کشور به‌طورکلی نکته کلیدی در موفقیت همه‌جانبه جوامع است. تطابق دایره بسیار وسیعی را شامل می‌شود، این فرآیند از نحوه لباس پوشیدن تا شکل‌گیری و اجرای سیاست‌های خارجی تداوم می‌یابد. از طرفی مردم باید خودشان را در تحقق اهداف جامعه و امور مربوط به اداره آن شریک ببینند. اگر در جامعه‌ای باورهای غالب، سبک زندگی، معیشت، موسیقی، سفر، لباس و تفریحات عموم مردم به‌گونه‌ای باشد،اما اداره‌کنندگان نحوه دیگری را دنبال کنند، آن جامعه فاقد تطابق است. مثال ساده در این‌باره این است که بیشتر مردم در خانه‌های خود یا حتی در خودروهای‌شان نوعی خاص از موسیقی را گوش کنند که در رسانه‌های ملی‌شان ممنوع است یا مردم کشوری درباره نوع روابط خارجی یک رأی داشته باشند،اما اداره‌کنندگان جامعه خلاف آن را عمل کنند. نتیجه عدم‌تطابق رویکرد، نوعی اصطحکاک است و نتیجه اصطحکاک نیز کندی حرکت، بالا رفتن حرارت و رفتار ناموزون در جامعه است.

۳- موضوع بعدی اعتماد است. اعتماد مردم به یکدیگر، اعتماد مردم به حکومت و حاکمان و اعتماد اداره‌کنندگان به مردم از اهمیت بسیاری برخوردار است. از طرفی مهم‌ترین عامل ایجاد اعتماد عمومی عملکرد خود حاکمیت در حکمرانی است که با ایجاد ساختارها و سیاست‌های واقع‌گرایانه و عمل به آنها می‌تواند اعتماد عمومی را افزایش دهد. وقتی اعتماد نباشد، بدبینی جای آن را پر می‌کند. در جامعه بدبین، همکاری شکل نمی‌گیرد و جامعه بدون همکاری رشد نمی‌کند. در چنین جامعه‌ای شایعه جای خبر را می‌گیرد و هر اتهامی اعم از روا یا ناروا به‌ویژه علیه شخصیت‌ها و اداره‌کنندگان یا حتی خود مردم باورپذیر می‌شود و گسترش می‌یابد و بی‌اعتمادی را تشدید می‌کند.

۴- لازمه دیگر توسعه جوامع، وجود امید در جامعه است. جامعه خالی از امید، مرده متحرک است و از مرده نمی‌توان انتظار امید داشت. مردم باید به فردای خود و فرزندان‌شان امیدوار باشند که اگر نباشند، کارهای‌شان معطوف به آینده نخواهد بود، بلکه همه درگیر امروز و نان شب‌شان هستند. باید بدانیم که جامعه ناامید، میدان جنگ عمومی برای بقا خواهد شد و تمام توان افراد جامعه، صرف دست‌اندازی به دیگران و دفاع از خود در برابر حملات آنها می‌شود. در چنین جامعه‌ای، مهاجرت اپیدمی می‌شود و هرکه بتواند خود و آحاد خانواده‌اش را نجات دهد، می‌تواند از کشور خارج شود.

۵- مشارکت در امور کشور نیز از لوازم اصلی توسعه پایدار است. مردم باید خود را در تصمیم‌گیری‌ها و اداره امور کشور، سهیم و موثر بدانند و این مشارکت را با تمام وجود حس کنند.

 مردم باید یقین داشته باشند که اگر نظری دارند، می‌توانند آن را در قالب‌های مدنی مانند گروه‌هایی که خودشان تشکیل می‌دهند، پیگیری کنند و در نهایت، آنچه را امروز در ذهن‌شان می‌گذرد، بتوانند با دیگران به‌اشتراک بگذارند و در زمانی معقول در کشورشان عملیاتی کنند، نه اینکه آرا و دیدگاه‌های مردم در حکم آرزوهای محال باشد. در این صورت باید گفت که فقدان مشارکت به انزوا و بی‌تفاوتی مردم می‌انجامد و کشوری که مردمانش منزوی و بی‌تفاوت باشند، هرگز روی توسعه را نخواهند دید. این مهم یک امر مسلم در هدایت مطلوب و بهره‌وری آحاد آن است.

۶- شفافیت مورد دیگر است که باید گفت از ابزارها و لوازم دائمی یک جامعه بالنده و توسعه‌گراست. جریان آزاد و گردش مداوم اطلاعات، دسترسی عمومی و آسان به اطلاعات موردنیاز و نیز پاسخگویی قابل‌‎راستی‌آزمایی، بسترهای اجتناب‌ناپذیر شفافیت هستند. در این صورت می‌توان گفت جامعه غیرشفاف مانند خودرویی است که شیشه‌های آن گل‌آلود و کدر شده‌اند و در صورت تداوم آن یا خدای‌ناکرده بی‌توجهی در راستای رفع آن، سرنوشت این خودرو، حادثه یا احیانا نوعی واژگونی است. باید در هر مرحله از روند فعالیت‌های فردی، گروهی یا اجتماعی و به‌ویژه در بستر خانواده فردی یا جامعه‌ای که در آن حضور داریم، همواره شفاف باشیم و نیز

شفاف حرکت کنیم.

امید دارم با رعایت نکات یادشده در فرآیند توسعه به پایداری آن دست یابیم.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین