-
صمت در گفت‌وگو با کارشناسان به نقش جامعه محلی در آبخیزداری پرداخت

قدرت مردم در مدیریت خاک و آب

نقش محوری مشارکت مردم در آبخیزداری، راهکار مهم برای‌ گذار از بحران فرسایش خاک و دستیابی به توسعه پایدار روستایی است. کارشناسان در گفت‌وگو با صمت، بااشاره به الگوهای موفقی مانند حوضه‌ آبخیز حبله‌رود، تاکید می‌کنند که دولت باید نقش خود را از مجری به تسهیلگر تغییر داده و مدیریت و نگهداری پروژه‌ها را به جوامع محلی واگذار کند. این در حالی است که موانع قانونی و مالی، مانند عدم‌امکان تزریق سهم دولت به صندوق‌های مشارکتی و همچنین بازگشت تفکر دولتی در مدیریت منابع، مانع از بومی‌سازی و گسترش این الگوهای موفق شده است.

قدرت مردم در مدیریت خاک و آب

معصومه شمشاد و ایرج ملک محمدی در مقاله مشترک خود تحت عنوان «نقش مشارکت مردم در طرح‌های آبخیزداری» به نقش محوری مشارکت مردم در طرح‌های آبخیزداری پرداخته‌اند. در این مقاله به این اشاره می‌شود که وضعیت کشاورزی پایدار در ایران به‌دلیل کمبود نزولات آسمانی و توزیع نامناسب آن، محدودیت منابع و ناهمواری‌ها، با چالش‌های جدی مواجه است. رشد فزاینده جمعیت و پایین بودن سطح فناوری تولید محصولات کشاورزی و دامی، در کنار محدودیت‌های طبیعی و عدم‌استفاده صحیح از منابع پایه، لزوم توجه به توسعه پایدار کشاورزی را اجتناب‌ناپذیر می‌سازد. این وضعیت موجب شده است تا دستیازی به عرصه‌های طبیعی و به‌تبع آن، تخریب منابع‌طبیعی افزایش یابد. یکی از نگران‌کننده‌ترین پیامدهای این بهره‌برداری نادرست، فرسایش خاک است؛ به‌طوری‌که میزان فرسایش خاک در ایران طبق آمار از یک میلیارد تن در سال ۱۳۵۰ به ۲ میلیارد تن در سال ۱۳۸۰ رسیده است و پیش‌بینی می‌شد در سال ۱۳۹۰ به 5.4 میلیارد تن در سال برسد. علل عمده این خسارات شامل قطع بی‌رویه درختان، استفاده بی‌رویه از زمین و مراتع، بی‌بهره بودن از مدیریت صحیح در آبخیزها و عدم‌کاربرد کشاورزی علمی است. در مقایسه‌ای تکان‌دهنده، در حالی که فرسایش خاک در کشورهای اروپایی و امریکا کمتر از یک تن در هکتار در سال است، این رقم برای ایران حدود ۲۰ تن در هکتار برآورد شده است. این حجم از فرسایش، سالانه ۸۰۰ هکتار از بهترین اراضی مرتعی و مزروعی را از سوددهی خارج کرده و همچنین باعث هدررفت ۲۰ درصد از منابع آبی کشور در اثر وقوع سیلاب‌ها و انباشتگی سالانه یک صد میلیون مترمکعب رسوب در مخازن سدها می‌شود.

از تولید محوری تا انسان‌محوری

آبخیزداری به‌عنوان راهکاری برای حفاظت و بهره‌برداری بهینه از منابع طبیعی (آب، خاک و گیاه)، می‌تواند ضمن جلوگیری از خسارات، موجب حفظ و احیای منابع موجود شود. این عملیات به‌طورمسلم باعث ازدیاد تولیدات زراعی، مرتعی، جنگلی و دامی شده و نتایج اقتصادی و اجتماعی مثبتی به‌همراه خواهد داشت. از آنجا که نگاهی به علل اصلی فرسایش نشان می‌دهد که انسان به‌طور مستقیم و غیرمستقیم در این امر دخالت دارد و عامل اصلی تخریب، عدم‌آگاهی بهره‌برداران است، باید در برنامه‌های توسعه روستایی از «تولیدمحوری به‌سمت انسان‌محوری» حرکت کرد. نخستین اقدام در توسعه منابع انسانی، آموزش است که موجب تغییر در رفتار، بینش و مهارت انسان‌ها می‌شود. در این راستا، ترویج به‌عنوان یک فعالیت آموزشی، نقش مهمی در جلب مشارکت مردم در طرح‌های آبخیزداری ایفا می‌کند.

از ذی‌نفع تا شریک: ابعاد اجتماعی و اقتصادی مشارکت

مشارکت مردم، به‌ویژه ساکنان بخش‌های آبخیز، که بیش از دیگران نیازمند منابعی پایدار و سالم هستند، بر کارآیی طرح‌های آبخیزداری می‌افزایند. مشارکت در این برنامه‌ها می‌تواند ضمن بهره‌برداری صحیح توأم با عملیات اصلاح و احیا، نقش اساسی در حفظ آب و خاک و تامین نیازمندی‌های کشور داشته باشد. مزایای این مشارکت شامل کاهش رسوبات دریاچه‌ها، کاهش خسارات سیلاب‌ها و نگهداری و بهره‌وری صحیح از جنگل‌ها و مراتع است.

آبخیزداری مشارکتی از طریق مدیریت آبخیز جهت تولید و بهره‌وری بهینه از منابع آب و خاک، ارتقای سطح کیفی آبخیز، بالا بردن سطح آگاهی‌های مردمی و بهبود شیوه برخورد با منابع‌طبیعی، باعث دستیابی به توسعه روستایی می‌شود.

اثرات اجتماعی و اقتصادی آبخیزداری مشارکتی در مواردی چون ایجاد کار موقت و فصلی، افزایش تولید و بهره‌وری اقتصادی روستاییان در نتیجه افزایش سطح زیرکشت، جلوگیری از وقوع سیل و کاهش خطرات جانی و مالی و کاهش نرخ مهاجرت نمایان می‌شود. این اثرات به‌طورکلی باعث کاهش فقر شده و گامی در راستای توسعه روستایی است. تجربه نشان داده است که به‌دلیل توجه نکردن به نقش و اهمیت عامل انسانی در بیشتر برنامه‌های توسعه کشورهای در حال توسعه، بسیاری از اهداف موردنظر محقق نشده است؛ بنابراین، ضرورت دارد که مردم در بطن برنامه‌ها حضور داشته باشند و اساس برنامه‌ها بر نظرات آنها پایه‌ریزی شود. توسعه روستایی تنها به‌معنای افزایش تولیدات یا بهبود خدمات نیست، بلکه مشارکت مردم در تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی، اجرا و ارزیابی و بکارگیری تجربه آنها برای دستیابی به رفاه اجتماعی و اقتصادی است. در دیدگاه محیط‌زیستی، عقیده بر این است که محیط‌زیست دارایی همگان است و حفاظت از آن نیازمند بسیج همه اقشار جامعه و مشارکت در فعالیت‌های مرتبط است. صاحب‌نظران توسعه پایدار نیز معتقد هستند؛ پایداری توسعه تنها با حفاظت از محیط‌زیست میسر نمی‌شود، بلکه مشارکت مردمی به‌ویژه جوانان و زنان، یکی از عوامل پایداری محیط‌زیست است.

از نظر پژوهشگران، برای جلب مشارکت فعال روستاییان در طرح‌های منابع طبیعی، ضروری است که 2 شرط اساسی رعایت شود؛ اول، سازماندهی روستاییان در انجمن‌های محلی دهقانی که موردقبول مردم باشد و دوم، درک و بینش برنامه‌ریزان از نظام ارزشی و روش زندگی برای ایجاد یک تشکیلات مناسب با همیاری افراد بومی. دلایل نیاز به مشارکت در آبخیزداری را می‌توان در ابعاد مختلفی چون تمرکززدایی (که کشاورزان را به‌جای ذی‌نفع، در نقش شریک قرار می‌دهد)، بعد اجتماعی (حوضه آبخیز به‌عنوان یک نظام پویا) و ابعاد اقتصادی و مالی (جلوگیری از هزینه‌های دولتی) بررسی کرد.

با این حال، موانع متعددی نیز بر سر راه مشارکت وجود دارد که شامل محدودیت منابع مالی، وابستگی به قدرت محلی و دولتی، نفع‌طلبی شخصی، نبود نظام تصمیم‌گیری دموکراتیک، عدم‌مطابقت برنامه‌ها با اعتقادات محلی و نداشتن سواد و مهارت‌های تخصصی است. در مقابل، پیش‌شرط‌های ضروری مشارکت شامل ایجاد روحیه دموکراسی مشارکتی، ایجاد تشکیلات محلی، عدم‌تمرکز در ادارات دولتی و محلی، وجود رهبران قدرتمند محلی و پذیرش تنوع افکار است. مهم‌تر از همه، مشارکت باید به‌نفع مردم بوده و نیازهای آنان را برطرف کند تا تمایل به استمرار آن وجود داشته باشد.

در پایان نیز نگارنده مطلب به‌منظور جلب بیشتر مشارکت مردم در طرح‌های آبخیزداری، پیشنهادات خود را به شرح ذیل می‌نویسد؛ اول، آموزش و آگاهی دادن مردم از منافع و اهداف طرح برای همکاری؛ دوم، بالا بردن سطح تخصص و مهارت‌های آنان با برگزاری کلاس‌های آموزشی مناسب؛ سوم، فراهم کردن امکانات و لوازم مناسب برای توسعه طرح‌های اشتغالزایی در محیط روستایی؛ چهارم، توجه دولت به مشکل بیکاری جوانان و پیدا کردن راه‌حل مناسب؛ پنجم، آموزش بزرگسالان و ریش‌سفیدها در راستای آمادگی برای حضور مردم در برنامه‌ها و ششم، ایجاد کشاورزی مکانیزه در روستا برای بالا بردن توان اقتصادی مردم روستایی باید مدنظر قرار گیرد.

دولت تسهیلگر، مردم مدیر

باقر قرمزچشمه، عضو هیات‌‎علمی پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، در گفت‌وگو با صمت بر این باور است که دولت باید در پروژه‌های آبخیزداری به‌عنوان یک تسهیلگر عمل کرده و مدیریت و نگهداری این پروژه‌ها را به ساکنان محلی واگذار کند. او تاکید می‌کند که انتظار نداشتن از دولت برای مدیریت تمامی حوضه‌های آبخیز کشور به‌تنهایی، امری منطقی است. در واقع، در حالی که مطالعات پایه‌ای و تحقیقات اولیه می‌تواند بخشی از وظایف دولت باشد، در مراحل اجرایی و نگهداری، نقش مردم و نهادهای محلی، از جمله تعاونی‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد، بسیار حیاتی است.

قرمزچشمه همچنین اشاره می‌کند که در حال‌ حاضر در استانداری‌ها و دیگر نهادهای مرتبط، تغییراتی در روش‌های آبخیزداری در حال وقوع است. او معتقد است؛ تلاش‌های گذشته در زمینه آبخیزداری بیشتر براساس شیوه‌های سنتی بوده و اکنون زمان آن رسیده است که تمرکز روی روش‌های سازه‌ای و بیولوژیک کاهش یابد. به‌‎جای آن، باید به‌سمت تقویت نقش‌های مدیریتی حرکت کنیم. این تغییر رویکرد به ما این امکان را می‌دهد که با استفاده از روش‌هایی برای جلوگیری از تخریب، به احیای طبیعی حوضه‌های آبخیز کمک کنیم. وی اضافه کرد: در واقع، حوضه‌های آبخیز دارای توانایی خوداحیایی هستند و اگر دستکاری نشوند، می‌توانند به‌طورطبیعی به حالت اولیه خود بازگردند. اما باید توجه داشت که نمی‌توان تمام فرسایش‌ها را به‌طورکامل متوقف کرد، زیرا برخی از این فرسایش‌ها برای پایین‌دست‌ها ضروری است. سیلاب‌ها در بالادست باید وجود داشته باشند تا رسوب را به پایین‌دست منتقل کرده و دشت‌ها را مرطوب کنند، اما این امر نباید از حد معقول فراتر رود. دخالت‌های انسانی در بسیاری از موارد باعث ایجاد اختلال در این فرآیندها شده است. قرمزچشمه در ادامه گفت: به‌همین‌دلیل، ضروری است که مدیریت حوضه‌های آبخیز به‌گونه‌ای باشد که از ظرفیت‌های موجود به بهترین شکل ممکن بهره‌برداری شود. این موضوع به تقابل بین بهره‌برداری پایدار از منابع آبخیز و معیشت مردم مرتبط است. بنابراین، باید روش‌هایی برای افزایش بهره‌وری در حوضه‌های آبخیز موردتوجه قرار گیرد.

نقش شوراهای روستایی و تعاونی‌ها

عضو هیات‌علمی پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری بیان کرد: در راستای این اهداف، لازم است که مسیرهای مشخصی را هم در زمینه اجرا و هم در تحقیقات طی کنیم. همچنین، رسانه‌ها نیز می‌توانند نقش موثری در آگاه‌سازی مردم درباره اهمیت حوضه‌های آبخیز و تاثیرات فرسایش و حفاظت خاک داشته باشند. انواع مختلفی از بهره‌وری‌ها مانند استفاده از مراتع، گیاهان دارویی و کشاورزی در بستر حوضه‌های آبخیز وجود دارد که نیازمند فرهنگ‌سازی مناسب است. مردم باید آگاه شوند که توسعه پایدار به‌معنای حداکثر بهره‌برداری نیست، بلکه باید بهره‌برداری در حد توان سرزمینی انجام شود.

وی تصریح کرد: مدیریت باید به‌گونه‌ای باشد که ورود و خروج دام‌ها به‌موقع انجام شود و ظرفیت دام به‌اندازه‌ای باشد که موجب تخریب منابع نشود، همچنین حمایت‌های دولتی در این زمینه ضروری است؛ زیرا نمی‌توانیم صرفا اجازه دهیم تا مردم هر کاری در حوضه آبخیز انجام دهند. این اقدامات باید با آگاه‌ کردن و فرهنگ‌سازی صحیح همراه باشد تا رفتارهای ناپسند متوقف شود.

قرمزچشمه گفت: این فرآیند نیازمند انسجام سازمانی و همکاری بین نهادهای مختلف است. به‌عنوان مثال، تشکل‌های سیاسی مانند شوراهای روستایی می‌توانند نقش مهمی ایفا کنند و تعاونی‌ها یا سازمان‌های غیردولتی (NGO) که در زمینه حفاظت محیط‌زیست فعالیت می‌کنند نیز، می‌توانند تاثیرگذار باشند. در نهایت، رسانه ملی می‌تواند با ارائه اطلاعات دقیق و ترویج فرهنگ حفاظت از منابع‌طبیعی، نقش پررنگی در این زمینه ایفا کند.

وی افزود: حبله‌رود نیز به عنوان یک نمونه موفق در زمینه آبخیزداری مشارکتی شناخته می‌شود که می‌تواند الگوی خوبی برای دیگر مناطق باشد. این تجربه نشان‌دهنده اهمیت مشارکت جامعه محلی در حفظ و نگهداری منابع‌طبیعی است و می‌تواند راهگشای سایر پروژه‌ها باشد.

حبله‌رود: الگوی موفق مشارکت مردم

پرویز گرشاسبی، معاون سابق آبخیزداری سازمان منابع‌طبیعی کشور در گفت‌وگو با صمت اظهار کرد: از نمونه‌های موفق پروژه‌هایی که در زمینه توسعه پایدار منابع آب و خاک با مشارکت جوامع محلی انجام شد، پروژه حوضه آبخیز حبله‌رود است که در استان‌های سمنان و تهران اجرا شد. نکته مهم این است که این پروژه‌ها به‌صورت مشترک میان دولت و مردم انجام شد و شامل کارهایی مانند ساخت بندهای آبخیزداری، احیای قنات‌ها و مراتع و همچنین بذرکاری بود. از ابتدا تا انتهای این پروژه‌ها، مشارکت مردم و دولت ادامه داشت. وی اضافه کرد: برای مثال، در یکی از پروژه‌ها که به نام بند سیاه‌رود در شاهرود فیروزکوه شناخته می‌شود، طراحی کار توسط دولت انجام  و سپس مسئولیت اجرا به مردم واگذار می‌شد. مردم خودشان سنگ‌ها را جمع‌آوری می‌کردند، آنها را می‌چیدند و عایق‌کاری انجام می‌دادند. این پروژه‌ها مربوط به سال‌های ۷۵ تا ۸۵ هستند و حدود ۲۰ سال است که نگهداری می‌شوند و هنوز آثار آنها قابل‌مشاهده است. به‌همین‌دلیل، مردم مسئول لایروبی، نگهداری و ترمیم این پروژه‌ها شده‌اند. گرشاسبی گفت: ما چند پروژه مشابه دیگر نیز انجام دادیم که دستگاه‌های بین‌المللی بر این باور بودند که الگوی مدیریت سرزمینی ما موفق بوده است. این موفقیت باعث شد تا جامعه جهانی نیز به این موضوع توجه کند و در ایران چند پروژه دیگر نیز اجرا شد. نتایج این پروژه‌ها نشان داد که باید روش‌های مشابهی در کشاورزی و آبخیزداری به‌کار گرفته شود. برخی از مدیران استانی نیز این روش‌ها را مورداستقبال قرار دادند. به‌عنوان مثال، در چند استان پروژه‌ای با عنوان ترسیب کربن با موافقت‌نامه سازمان برنامه تصویب شد که شامل روش‌های بیابان‌زدایی و آبخیزداری بود. اما تغییر مدیریت در دستگاه‌های اجرایی مانند سازمان منابع‌طبیعی و وزارت جهاد کشاورزی باعث شد تا نتوانند به‌خوبی نقش این پروژه‌ها را در ایجاد الگوهای مناسب برای نظام برنامه‌ریزی کشور درک کنند.

موانع آبخیزداری مشارکتی در ایران 

وی اظهار کرد: در نظام برنامه‌ریزی کشور، موانع زیادی وجود دارد. برخی از افراد می‌گویند که اگر شما بخواهید ۵۰ درصد از هزینه یک پروژه را تامین کنید و ۵۰ درصد دیگر را مردم متقبل شوند، چگونه می‌توانیم آن پول را به مردم بدهیم؟ متاسفانه، برای این موضوع هیچ راهکاری در قوانین مالی و اداری کشور وجود ندارد. این یکی از مشکلات اصلی ماست. به‌عنوان مثال، UNDP (برنامه توسعه ملل متحد) می‌تواند پول جهانی را به صندوق اعتباری یک روستا واریز کند و مردم نیز ۵۰ درصد دیگر را اضافه کنند تا یک صندوق مشترک تشکیل شود. اما پول ایرانی نمی‌تواند این ۵۰ درصد را بدون حضور UNDP به صندوق واریز کند. نظام مالی ما نتوانسته است چنین کاری را انجام دهد.  این کارشناس آبخیزداری بیان کرد: یکی از روسای سازمان منابع‌طبیعی که آقای خداکرم جلالی نام داشت، تمام وقت خود را صرف این نوع پروژه‌های مشارکتی کرده بود. او حتی دستور داد که از ۱۰پروژه‌ای که انجام شده، یک الگوی ترکیبی استخراج شود تا بتوان آن را بومی‌سازی کرد. اما مدیران بعدی که به کار آمدند، با این مفاهیم آشنا نبودند و این باعث توقف کارها و بازگشت به‌سمت کارهای دولتی شد. کارهایی مانند ایجاد یگان حفاظت، تامین هلیکوپتر و تجهیزات، در حالی که نگهداری منابع‌طبیعی ارتباطی با این اقدامات ندارد. نگهداری منابع‌طبیعی باید با همکاری جوامع محلی، سازمان‌های غیردولتی (NGO) و مردم محلی انجام شود. اگر جنگلی آتش بگیرد، جوامع محلی باید سریعا اقدام کنند، زیرا در غیر این صورت، تلاش موثری نمی‌توان انجام داد.  معاون سابق آبخیزداری سازمان منابع‌طبیعی کشور گفت: متاسفانه، تفکر دولتی دوباره بر روح منابع‌طبیعی استان‌ها سایه افکنده است. اگر از مدیران کنونی بپرسید، آنها می‌گویند که در گذشته کارهای خوبی انجام شده است، اما همچنان به روال خود ادامه می‌دهند، زیرا پولی از درآمد نفت به پیمانکاران پرداخت می‌شود تا بند بسازند و آبخیزداری را انجام دهند. نظام مالی ما نیز پیچیده‌تر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین