کار دشوار روابطعمومیها
منوچهر محمدشمیرانی کارشناس ارتباطات
آقای رئیسجمهور، باتوجه به پیشینه و سوابقی که در مجلس و دولت اسبق داشت و به برکت شعارهای انتخاباتی جذابی که انتخاب کرده بود، بهعنوان پیروز انتخابات اخیر، سر از صندوقهای رأی درآورد و حال، با گذشت مراحل مقدماتی، سوت آغاز به کار دولت چهاردهم را بهصدا درآورده است؛ سوتی که با انتخاب روابطعمومیها و تیمهای رسانهای قوی و کارشناس، میتواند صدایش در جای جای کشور بهگوش برسد.
بسیاری از روزنامهنگاران، متخصصان روابطعمومی و کارشناسان علوم ارتباطات، ضمن برشمردن ویژگیهای مثبت رئیسجمهوری در دوران فعالیت انتخاباتی و پس از آن، عدمفعالیت روابطعمومی ریاستجمهوری و تیم خبری مناسب را، نقطه ضعفی برای آغاز به کار ایشان برمیشمرند؛ هرچند، بهتازگی معاون اجرایی رئیسجمهوری اعلام کرده است: ایشان، چون تاکنون درگیر تشکیل کابینه بود، نشست خبری نداشته است. اما بهزودی، نخستین نشست خبری را برگزار میکند.
اهمیت رابطه با مردم
درباره اهمیت برقراری ارتباط با مردم و مخاطبان، میتوان بسیار گفت و نوشت.اما بهقولی، هیچ شکی در لزوم و اهمیت برقراری ارتباط با مردم نیست و حتی، زمامداران و مدیرانی که چندان اعتقادی به مردمداری و توجه به خواستههای مردم نداشتهاند، برای حفظ ظاهر هم که شده است در طول سالهای اخیر، اقدامات نمایشی و عوامگرایانهای را، با هدف جلب و جذب بیشتر مردم بهسوی خود انجام دادهاند. با این حساب، از دولت چهاردهم، بهدلیل اعتقاد زیادی که به صدای مردم بودن دارد و میخواهد صدای بیصدایان باشد، انتظار میرود نخستین کارش را برقراری و ایجاد یک « خط ربط » واضح، محکم و قابلدسترسی برای همگان بداند تا مبادا، صدایی شنیده نشود و بیصدایان، باز هم خود را تنها ببینند.
لازم به توضیح نیست؛ در صورت همسان بودن معانی و یکسان بودن برداشتها از معانی، ارتباط را میتوان فرآیند انتقال پیام از فرستنده به گیرنده دانست. در ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم « ارتباط موثر »، یعنی فهمیدن و فهمیده شدن. یعنی اگر من بفهمم، پس تو هم فهمیده شدهای و اگر تو بفهمی به این معنی است که من، فهمیده شدهام؛ این شکل مطلوب و موثر در ارتباط است و ارتباط بین حکومت و مردم نیز میبایست چنین باشد. در حقیقت، حکومتی که بتواند زبان مردمش را بفهمد و با آنان همذاتپنداری کند و در راستای برآوردن خواستههایشان تلاش نماید، مردمش نیز، حکومتشان را درک میکنند و در مسیرهای سخت و دشوار، همراه و همپای آن حرکت خواهند کرد. این مهم نیز، فقط و فقط از عهده کارشناسان ارتباطات و متخصصان روابطعمومی برمیآید که در میانه مردم و حکومت، هر دوطرف را میشناسند و زبان هر دو را میفهمند و تلاششان، بر بهبود این ارتباط و تعالی و پیشرفت کشورشان است و نه، غلبه تمایلات خطی و جناحی.
برخی کارشناسان، حتی پا را از این فراتر میگذارند و میگویند ای کاش، همزمان یا زودتر از انتخاب وزرا، آقای رئیسجمهور، روابطعمومی خود را انتخاب میکرد تا بتواند حتی در دوران فعالیت شورای راهبری برای انتخاب کاندیداهای وزارتخانهها هم، خط و ربط خود را با جدیت دنبال و شبهههای پیشآمده را برطرف کند.
شاید بد نباشد بدانیم کشور امریکا، مهد تشکیل و رشد روابطعمومی بوده و در این عرصه، همچنان پیشتاز است. آگاهی نسبت به کارکردهای روابطعمومی و تاثیر و نقش آن بر افکار عمومی و تسهیل ارتباط بین مدیران و مخاطبان، آنچنان در این کشور پذیرفته شده است که بخش روابطعمومی در کاخ ریاستجمهوری، جزو بااهمیتترین بخشها بهشمار میرود و از این جالبتر باید گفت 10 رئیسجمهوری معروف امریکا از آبراهام لینکلن تا باراک اوباما، دارای تخصص روابطعمومی بودهاند و همین نکته، میتواند گویای اهمیت روابطعمومی در هر عرصهای، بهویژه در موفقیتهای سیاسی باشد.
احیای روابطعمومی
به هرحال، اگر آقای رئیسجمهوری قصد دارد که شعار «برای ایران» را اجرایی و عملیاتی کند، چارهای ندارد که در این مسیر، از چشمانی تیزبین، دستهایی توانا و پاهایی همراه استفاده کند که این ویژگیها را، صرفا میتوان در میان روابطعمومیهای متخصص و کاردان جست.
متاسفانه در سالهای اخیر، رمق چندانی برای روابطعمومی ایران باقی نگذاشتهاند و افرادی به نام روابطعمومی، بیشتر تلاششان بر این بوده است با ارتباط یکسویه، مجری منویات مدیر خود باشند تا اینکه با ایجاد ارتباطی دوسویه، حرفهای مردم را بشنوند و پاسخ دهند. بههمیندلیل، ضرورت دارد آقای رئیسجمهوری و وزرای ایشان، کار دشوار ارتباط با مخاطبان را به اهلش بسپرند. جایگاه مناسب روابطعمومیها را فراهم کرده و فضایی را باز کنند تا متخصصان اصیل و کاردان روابطعمومی بتوانند آنچه را در چنته دارند، در میدان جامعه، به منصه ظهور برسانند.
آقای رئیسجمهور، ضمن تشکیل روابطعمومی قوی در کاخ ریاستجمهوری، میبایست مسئولان مربوطه را موظف کند با همکاری اهالی مطبوعات و ارتباطات، در زمانی کوتاه، نظام ارتباطی کشور را تدوین کنند تا روابطعمومیها و مطبوعات، تکلیفشان را بدانند. باید مدیران ارشد و وزرا را، با اهمیت و کارکردهای روابطعمومی آشنا کرد تا روابطعمومیها بتوانند راحتتر و بهتر، شیوههای ارتباطی مناسب را دنبال کنند. در یک کلام، باید گفت اگر قبول داریم که مردم، ارباب دولتمردان هستند، بنابراین باید با استفاده از روابطعمومیهای کاردان و کارشناس، راه ارتباط بین مردم و دولتمردان را باز نگه داریم و برای تحقق خواستههای بحق مردم بکوشیم تا مردم ایران، بهجایی برسند که شایستگی آن را دارند.