-
در گفت‌وگو با یک کارشناس آب مطرح شد

زاینده‌رود آینه سیاست‌های حاکمیتی است

زاینده‌رود شاهرگ حیاتی فلات مرکزی ایران، امروز به یکی از نمادهای بحران مدیریت آب در کشور بدل شده است. این رود از دهه ۱۳۸۰ به‌تدریج کم‌آب و کم‌آب‎‌تر شد و امروز دیگر حیات آن نیمه‌جان شده است. گرچه تغییرات اقلیمی در کاهش بارندگی و افزایش تبخیر بی‌تاثیر نبوده، اما به‌عقیده برخی از کارشناسان علت اصلی فروپاشی این نظام آبی را باید در سوءمدیریت، بارگذاری‌های بی‌رویه و توسعه ناپایدار جست‌وجو کرد. گسترش بی‌حساب کشاورزی از ۷۰هزار به بیش از ۵۰۰ هزار هکتار، استقرار صنایع سنگین و آب‌بر مانند فولاد و پتروشیمی در اقلیمی خشک و اجرای طرح‌های انتقال آب به یزد و کاشان، همه موجب نابودی تدریجی این رودخانه شدند. پیامدهای این وضعیت تنها محیط‌زیستی نیست؛ از فرونشست زمین و تهدید آثار تاریخی اصفهان تا بحران معیشت کشاورزان و مهاجرت گسترده، همه به زاینده‌رود گره خورده است. مصطفی فدایی‌فرد، کارشناس آب در گفت‌وگو با صمت می‌گوید؛ احیای زاینده‌رود تنها با اصلاح سیاست‌های کلان حاکمیتی، شفاف‌سازی منابع و مصارف و جایگزینی توسعه صنعتی و کشاورزی پرمصرف با گردشگری پایدار و تعامل سازنده با جهان ممکن است؛ چراکه بدون تغییر در نگرش‌های مدیریتی و اقتصادی، نه‌فقط زاینده‌رود، بلکه حیات تمدن مرکزی ایران نیز در خطر نابودی است. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

زاینده‌رود آینه سیاست‌های حاکمیتی است

بحران کم‌آبی زاینده‌رود را چگونه تبیین می‌کنید؟

بحران خشکی زاینده‌رود طی سالیان طولانی ایجاد و مرحله به مرحله به‌شدت آن افزوده شده است. این بحران کشور را در زمینه‌های اقلیمی، محیط‌زیستی، اقتصادی و امنیتی دچار چالش‌های جدی کرده و برطرف کردن آن از این جهت که معیشت مردم را دچار مشکل کرده است، نیازمند یک راه‌حل جامع برای ریشه‌یابی این معضل و ریشه‌کن کردن پایه‌ای آن است.

در صورت برقرار نشدن جریان دائمی زاینده‌رود و ادامه برداشت‌ها از آب‌های زیرزمینی که همه به‌دلیل سوءمدیریت ایجاد شده است، آبخوان دشت اصفهان در آینده‌ای نه‌چندان دور تمام خواهد شد و خطه پایداری و زیست‌پذیری‌اش را از دست خواهد داد و با افزایش نرخ مهاجرت روبه‌رو خواهد شد.

در شهری که آلودگی هوا به‌صورت همیشگی وجود دارد، زمین فرو می‌نشیند و سازه‌ها پایدار نیست، دیگر شرایط قبلی که اصفهان را به پایتخت فرهنگی و گردشگری تبدیل کرده بود، وجود ندارد و متاسفانه پایداری اصفهان به‌شدت در حال تهدید است.

در حال‌ حاضر به‌دلیل پیشروی فرونشست به دل‌ِ شهر اصفهان و تهدید سازه‌ها و زیرساختی شهری، این منطقه از خطرپذیرترین شهرهای ایران محسوب می‌شود.

زاینده‌رود از سال ۱۳۸۶ جریان دائمی خود در کل مسیر را از دست داده و خشک شدن آن در شهر اصفهان از نظر توریستی بسیار تاثیرگذار بوده،اما این رودخانه تا حدود شهر زرین‌شهر از توابع استان اصفهان، همواره دارای جریان بوده ‌است. عمده‌ترین دلایل خشک شدن زاینده‌رود را می‌توان در موارد ذیل خلاصه کرد؛ ایجاد اشتغال آب‌محور در استانی که از دهه ۱۳۳۰ دچار مشکل کم‌آبی بوده که منجر به احداث تونل اول کوهرنگ در همان دهه شده است؛ تبدیل ۱۸۰هزار هکتار مراتع منابع‌طبیعی به باغ در بالادست رودخانه زاینده‌رود در استان چهارمحال و منطقه فریدن؛ ایجاد بندهای سازه‌ای و مخزنی برای توسعه کشاورزی در سراب حوضه به اسم آبخیزداری؛ استقرار صنایع بزرگ از جمله ذوب‌آهن اصفهان، پالایشگاه نفت اصفهان، پتروشیمی اصفهان، صنایع شیمیایی، فولاد مبارکه، شرکت نفت سپاهان و بسیاری از صنایع آب‌بر همچون نیروگاه‌ها در مسیر انتقال می‌باشد؛ الگوی کشت نامناسب در پایین‌دست، یعنی کشت نامناسب با اقلیم منطقه به‌ویژه کشت برنج در استان اصفهان و شهرستان‌های لنجان، زرین‌شهر، باغ‌بهادران؛ و در آخر نیز انتقال آب به استان‌ها و شهرهای مجاور (فاز نخست انتقال آب از زاینده‌رود به شهر یزد در اسفند ۱۳۷۸ به بهره‌برداری رسید. یک‌سال بعد یعنی در سال ۱۳۷۹ زاینده‌رود خشک شد).

خشکیدگی تالاب گاوخونی در چه فرآیندی رخ داد؟

باوجود خشکی زاینده‌رود، هر ساله در بودجه سنواتی خط لوله دوم زاینده‌رود به یزد و نیز طرح انتقال آب زاینده‌رود به فولاد بروجن (طرح بن ـ بروجن)، توسط مجلس و دولت حمایت می‌شود. این در حالی است که ایران عضو کنوانسیون بین‌المللی رامسر است که طبق آن حق ندارد، قوانینی تصویب کند که بر اثر آن تالاب‌ها خشک شوند. این در حالی است که برداشت بی‌رویه آب از حوضه آبریز زاینده‌رود در فلات مرکزی و اختصاص آن به صنایع و مناطق دیگر خلاف تعهد ایران در کنوانسیون رامسر است.

زاینده‌رود تا سال ۱۳۷۵ جریان دائمی داشت و میزان منابعش از میزان مصارفش بیشتر بود، اما به‌تدریج میزان مصارف افزایش پیدا کرد. کم‌کم افزایش جمعیت، توسعه کشاورزی و استقرار صنایع باعث شد تا روند کاهش حجم آب شدت بگیرد و در قدم اول تالاب گاوخونی از دست برود. نقش این رودخانه، تامین آب شرب بسیاری از شهرها و روستاهاست و همین مسئله باعث شده است که برای ذخیره آب برای مصارف شرب جریان این رودخانه قطع و تنها گاهی برای مصارف کشاورزی رهاسازی شود.

در دهه ۸۰ و از حدود سال ۸۷ ، روند خشک شدن تالاب گاوخونی به‌وضوح مشاهده شد. حقابه تالاب گاوخونی حذف و به طرح‌های توسعه اضافه شد و این روند همچنان ادامه پیدا کرد و حقابه رودخانه زاینده‌رود هم در عمل حذف شد. این کار باعث شده است، دیگر حتی به زاینده‌رود رودخانه فصلی هم نگوییم. زنده‌رود عملا تبدیل به یک کانال آب شده است که در فلات مرکزی وجود دارد و صرفا چند نوبت در سال آب را به‌سمت مزارع کشاورزی هدایت می‌کند. این در حالی است که زاینده‌رود یک کانال آبرسانی نیست که هر زمان بتوان جریان آب در آن را قطع یا وصل کرد، بلکه یک زیست‌بوم دارای حقابه محیط‌زیستی است که نقش مهمی نیز در تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی دارد. البته موضوع فراتر از بحث تالاب گاوخونی و ثمرات آن است. چالش کاهش جریان آب، باعث فرونشست در کلانشهر اصفهان شده است. فرونشست زمین به‌معنای مرگ آبخوان، مرگ کشاورز و مرگ یک تمدن است، تا جایی که امروز با خشکی زاینده‌رود، در اصفهان با ۲ منبع فرونشست و ریزگردها مواجهیم.

باتوجه به برخورداری استان اصفهان از ۲۲ هزار اثر تاریخی که 7 اثر آن به ثبت جهانی رسیده است، اثر فرونشست زمین در میراث فرهنگی و آثار تاریخی اهمیت زیادی دارد، بنابراین جایی برای خطای بیشتر وجود ندارد و نباید این شهر را در برابر بحران هایی مانند فرونشست زمین و خشکی زاینده‌رود، به حال خود رها کرد. متاسفانه موضوع آلودگی شدید هوای اصفهان، بی‌آبی، بیکاری کشاورزان و از همه مهم‌تر فرونشست و ترک خوردن آثار باستانی اصفهان برای مسوولان عادی شده است.

اگر چاه‌های آب در حوضه آبریز زاینده‌رود مدیریت نشود و رودخانه زاینده‌رود جریان دائمی نداشته باشد، فرونشست زمین را نیز به‌طورمستمر خواهیم داشت. نقش زاینده‌رود در تغذیه آبخوان‌های اصفهان بی‌نظیر است و اگر کاری تاثیرگذار انجام نشود، شرایط آینده اصفهان بسیار وحشتناک خواهد بود.

نقش متولیانی مثل وزارت نیرو را در موضوع زاینده‌رود چه می‌دانید؟

در سال‌های گذشته، وزارت نیرو همواره از عدم‌شفافیت در میزان منابع و مصارف آب زاینده‌رود انتقاد کرده است،اما در سال ۱۴۰۱ معاون وقت تلفیق و تنظیم‌گری شرکت مدیریت منابع آب، برترین کارشناسان خبره و باتجربه منابع و مصارف آب را گرد هم آورد و با تشکیل یک گروه مطالعاتی، نسبت به شفاف‌سازی منابع و مصارف آب حوضه آبریز زاینده‌رود اقدام کرد و راهکارهای فنی و تخصصی و مدیریتی موردنیاز برای احیای زاینده‌رود در قالب همان کارگروه تدوین شد، اما متاسفانه مسئولان هیچ‌گاه قدرت و جسارت به‌کار بستن راهکارهای موردنظر را نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت. البته دلیل عمده و اصلی آن، کمبود یا حتی نبود منابع مالی و اعتباری موردنیاز بوده و خواهد بود. شرایط وخیم حوضه آبریز زاینده رود و تالاب خشکیده گاوخونی، همانند سایر رودخانه‌ها و تالاب‌ها و دریاچه‌های کشور است. متاسفانه یکی از یکی خشک‌تر و بحرانی‌تر و فاجعه‌بارتر. مهم‌ترین دلیل این فجایع در منابع آب و محیط‌زیست، سیاست‌های کلان حاکمیتی نابخردانه است. سیاست‌هایی که مردم ایران را در بدترین فقر و فلاکت تاریخی قرار داده است. واقعا این حجم از فقر و فلاکت در غنی‌ترین جغرافیای جهان نه قابل‌دفاع است و نه قابل‌باور. در طی روزهای اخیر، ریال ایران در قعر جدول ارزش ارزهای جهان قرار گرفته و براساس داده‌های مرکز آمار، تورم ایران در شهریور گذشته به بیش از ۴۵ درصد رسیده و ایران چهارمین کشور پرتورم در جهان است.

چه راه‌حلی را برای احیای زاینده‌رود تصویر می‌کنید؟

تنها راه احیای زاینده‌رود و تالاب گاوخونی و نجات شهر تاریخی و توریستی اصفهان و دیگر رودخانه ها، تالاب‌ها و دریاچه‌ها و جنگل‌ها و شهرهای رو به نابودی، اصلاح سیاست‌های کلان حاکمیتی، تعامل با دنیا به‌جای تقابل و دشمنی و جنگ است. در صورتی که مسئولان از مسیر اشتباه ۴۷ساله بازگردند و سیاست‌هایی همانند سیاست‌های سایر کشورهای دیگر دنیا اتخاذ کنند، امکان استفاده و بهره‌برداری از ظرفیت‌های بی‌نظیر ایران فراهم خواهد شد و دیگر نیازی نیست که برای ایجاد اشتغال، بر منابع آب رو به نابودی کشور فشار آورد.

یکی از ظرفیت‌های کم‌نظیر ایران، توسعه گردشگری است. به‌عنوان‌مثال اگر مدیریت صحیحی در استان اصفهان وجود می‌داشت، فقط و فقط با توسعه صنعت گردشگری استان می‌توانستیم درآمدهایی بسیار فراتر از توسعه صنعت و کشاورزی به‌دست آوریم تا هم به درآمدهای سرشار دست یابیم و هم مجبور به نابودی منابع آب و خاک و هوا و محیط‌زیست نمی‌بودیم.

سخن پایانی

در مجموع به‌عقیده برخی از کارشناسان، خشکی زاینده‌رود نتیجه مستقیم سوءمدیریت منابع آب، توسعه بی‌رویه صنایع آب‌بر، گسترش کشاورزی سنتی و انتقال‌های غیرضروری آب به استان‌های دیگر است. 

این رودخانه که زمانی شریان حیاتی اصفهان و تالاب گاوخونی بود، در پی سیاست‌های نادرست و بی‌توجهی به ظرفیت اکولوژیک منطقه، از دهه ۱۳۸۰ جریان دائمی خود را از دست داده است. 

برداشت بی‌رویه از آب‌های سطحی و زیرزمینی، احداث صنایع فولاد و پتروشیمی و تداوم کشت محصولات آب‌بر در شرایط کم‌آبی، موجب فرونشست زمین، نابودی معیشت کشاورزان و تهدید آثار تاریخی شهر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین