-
صمت در گفت‌وگو با کارشناس پولی و بانکی بررسی کرد

امید در تالار شیشه‌ای، نگرانی در بازار ارز و طلا

چرا بورس صعودی شد، اما دلار و طلا گران‌تر شدند؟

باوجود آنکه خبرهای مثبت از توافق ایران و آژانس انرژی اتمی، موجی از امید را در تالار شیشه‌ای ایجاد و شاخص بورس را صعودی کرده است، اما بازار ارز و طلا نیز همزمان با رشد همراه شدند؛ پدیده‌ای متناقض که کارشناسان آن را ناشی از هم‌زمانی امید سیاسی و تردید اقتصادی می‌دانند، اما در پشت چنین تناقضی منطق اقتصادی هم وجود دارد. همزمان با بالا رفتن نرخ ارز سهام برخی شرکت‌های بورسی صادرات‌محور افزایش یافته و به‌اصطلاح ارزندگی سهام به‌واسطه تغییر ناگهانی نرخ ارز ایجاد می‌شود که برخی کنشگران فعال بازار سرمایه را ترغیب به سرمایه‌گذاری می‌کند. از این‌رو انتشار خبرهای مثبت از روند مذاکرات ایران و آژانس، به‌ویژه در روزهایی که تهدید «مکانیسم ماشه» بار دیگر مطرح شد، واکنش‌های متفاوتی در بازارهای مالی کشور به‌دنبال داشت. در حالی که بورس تهران شاهد رشد شاخص و ورود پول حقیقی بود، بازار ارز و طلا نیز بدون توقف به مسیر صعودی خود ادامه دادند. این دوگانگی، پرسشی اساسی در میان فعالان اقتصادی ایجاد کرد: چرا امید سیاسی باعث رشد همزمان بورس، دلار و طلا می‌شود؟ صمت در همین زمینه با حجت‌الله فرزانی، کارشناس پولی و بانکی گفت‌وگویی داشته که در ادامه می‌خوانید.

امید در تالار شیشه‌ای، نگرانی در بازار ارز و طلا

اثر روانی دیپلماسی؛ بورس در مدار صعود

گزارش‌های رسانه‌های اقتصادی نشان می‌دهد، بازار سرمایه بلافاصله به اخبار توافقات واکنش مثبت نشان داده است. گروه‌های بانکی و خودرویی به‌ویژه از چشم‌انداز باز شدن مسیرهای مالی و تجاری بهره بردند و موجی از تقاضا در نمادهای بورسی به راه افتاد. کارشناسان معتقدند؛ بازار سرمایه همواره با سرعت بالا «انتظارات مثبت» را پیش‌خور می‌کند؛ یعنی قبل از تحقق عملی توافق، امید به بهبود شرایط تجاری و بانکی در نرخ سهام منعکس می‌شود.

اما آن‌سوی ماجرا، بازار ارز و طلاست که برخلاف انتظار عمومی نه‌تنها آرام نشد، بلکه افزایشی هم شد. بهاءالدین حسینی هاشمی، مدیرعامل پیشین بانک صادرات در گفت‌وگویی با تسنیم تصریح می‌کند که اثرات روانی در بازار ارز بسیار تعیین‌کننده است و بزرگ‌نمایی تهدیدهایی چون مکانیسم ماشه، جو انتظارات را ملتهب نگه می‌دارد. وی معتقد است؛ جمهوری اسلامی زیرساخت‌های مقاومت اقتصادی را ساخته اما تاکید می‌کند تغییر دیپلماتیک تنها زمانی می‌تواند بازار ارز را آرام کند که با سیاست‌های پولی و بانکی مکمل همراه شود.به‌بیان دیگر، فعالان بازار ارز و طلا اگرچه خبرهای مثبت را می‌بینند، اما به اجرای عملی آنها بدبین‌ هستند. این بی‌اعتمادی باعث می‌شود بخش زیادی از نقدینگی همچنان در جست‌وجوی پناهگاه امن به‌سمت دلار و سکه حرکت کند.

از سویی گزارش دیگر رسانه‌های اقتصادی نشان می‌دهد که انتشار اطلاعیه‌ها و بیانیه‌های نهادهای امنیتی درباره «توافق ایران و آژانس» محرکی قوی برای گروه‌های بانکی و خودرویی و کلیت بازار سهام بوده و در روز منتشر شدن اخبار مثبت شاخص کل رشد قابل‌توجهی داشته و ورود پول حقیقی نیز مشاهده شده است. این دو گزاره با هم به‌شکلی متناقض کنار هم می‌ایستند. دیپلماسی مثبت بورس را که انتظارات مثبت به‌همراه داشت، صعودی کرد، اما همزمان طلا و ارز نیز بالا رفته‌اند که نشان از رفتار محافظه‌کارانه، هراسی یا انتظارات تورمی دارد.

توضیح برای چنین نتیجه متضادی به‌ویژه در بازار سرمایه بر این اصل استوار است که بازیگران بورس اغلب سرمایه‌گذارانی با افق کوتاه یا میان‌مدت هستند. خبر توافق یا کاهش خطر سیاسی بلافاصله انتظارات سودآور و امکان بازگشت روابط بانکی و تامین مالی خارجی را بالا می‌برد و در نتیجه صف‌های خرید و ورود پول حقیقی در بازار سرمایه ایجاد‌می‌کند.

به‌اعتقاد کارشناسان، خبرهای مثبت درباره توافق راه را برای واردات و تامین قطعات باز می‌کند؛ شرکت‌های واردکننده یا فروشندگان واردات‌محور، انتظار افزایش فعالیت دارند و بورس نیز از پیش خود را برای افزایش فروش شرکت‌ها آماده می‌کند. به‌زبان ساده‌تر، بازار سهام پیشاپیش رشد فروش آینده شرکت‌ها را در قیمت‌ها منعکس می‌کند. از این‌رو بازار سهام سریع به اخبار واکنش نشان می‌دهد، زیرا بازگشت جریان مالی خارجی یا تسهیل مراودات بانکی می‌تواند خیلی فوری ارزش اسمی دارایی‌ها را افزایش دهد، اما فعالان واقعی پول و مردم عادی ممکن است نسبت به «عمق و دوام» توافق‌ها بدبین باشند: آیا کانال بانکی باز می‌شود؟ آیا منابع بلوکه‌شده آزاد می‌شود؟ آیا سیاست‌های پولی و مالی داخلی کنترل‌پذیر می‌ماند؟ به‌دلیل این تردیدها، تقاضا برای دلار و طلا به‌عنوان پوشش ریسک افزایش می‌یابد.

در نتیجه به‌اعتقاد کارشناسان، از نظر اقتصادی منطقی است که اخبار مثبت سیاسی موجب صعودی شدن بورس و همزمان بالا رفتن ارز و طلا شود، اما کلید رفع این تناقض در هماهنگی سیاست‌های پولی به‌گونه‌ای است که امید سیاسی منجر به بهبود روابط اقتصادی شود و تنها در حد خبر باقی نماند.

در هفته‌های اخیر، همزمان با انتشار خبرهای جدید از روند مذاکرات ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، بازارهای مالی کشور واکنش‌های متفاوتی از خود نشان داده‌اند، در حالی که بورس تهران به استقبال این خبرها رفته و شاهد رشد شاخص‌ها بوده است، بازار ارز و طلا نیز به‌شکل متناقضی در مسیر افزایشی حرکت کرده‌اند. این پرسش اساسی مطرح می‌شود که چرا اخبار مثبت دیپلماتیک نه‌تنها به کاهش نرخ ارز و طلا منجر نمی‌شود، بلکه گاه روند صعودی آنها را نیز تقویت می‌کند؟ برای واکاوی این موضوع با یکی از کارشناسان اقتصادی گفت‌وگو کرده‌ایم.

چرا باوجود خبرهای مثبت دیپلماتیک، بازار ارز و طلا همچنان صعودی می‌شوند؟

در رابطه با نرخ ارز، جدا از بحث بنیان‌های اقتصادی باید به واقعیت تورم حاد در کشور توجه کرد. تورم در ایران طی سال‌های اخیر به‌طورمتوسط در سطح ۴۰ درصد قرار داشته؛ این بدان معناست که تقریبا در هر سال یک‌سوم ارزش پول ملی در حال کاهش است. وقتی رشد بخش واقعی اقتصاد تنها یک تا 2 درصد باشد، طبیعی است که ارزش پول ملی نتواند پایدار بماند و این موضوع خود را در رشد مداوم نرخ ارز نشان دهد.

البته نباید تنها عامل اقتصادی را دلیل افزایش نرخ ارز بدانیم. در کنار این واقعیت‌ها، عامل انتظارات نقشی اساسی دارد. سال‌هاست که بازار ارز ایران به‌شدت تحت‌تاثیر اخبار و ریسک‌های سیاسی قرار دارد؛ به‌گونه‌ای که انتشار یک خبر مثبت می‌تواند برای چند روز یا چند هفته، کاهش مقطعی نرخ ارز را رقم بزند، اما انتشار یک خبر منفی به‌سرعت منجر به افزایش نرخ خواهد شد. در واقع، نرخ ارز بیشتر از آنکه تابع عرضه و تقاضای واقعی باشد، بازتاب‌دهنده انتظارات و روانشناسی جمعی فعالان اقتصادی است.

موضوعات سیاسی مانند مذاکره یا طرح احتمال توافق، به‌قدری در جامعه اقتصادی ایران تکرار شده‌اند که تنها در صورت قطعی و رسمی شدن خبر توافق، امکان اثرگذاری واقعی بر اقتصاد وجود دارد، بنابراین صرف انتشار اخبار اولیه یا مقدماتی، دیگر نمی‌تواند مانع از رشد نرخ ارز شود.

در این صورت توجیه اقتصادی افزایش اخیر نرخ ارز چیست؟

تجربه مکانیسم ماشه یا همان اسنپ‌بک و بازگشت تحریم‌های بین‌المللی برای ایران تجربه‌ای تکراری است. هرچند کشور در این سال‌ها، راهکارهایی برای خنثی‌سازی تحریم‌ها یافته و توانسته است بخشی از تبعات آن را مدیریت کند، اما باید پذیرفت که تحریم‌ها همچنان محدودیت‌های واقعی ایجاد می‌کنند. وقتی بار دیگر صحبت از اسنپ‌بک می‌شود، فعالان اقتصادی به‌سرعت پیامدهای احتمالی آن را در ذهن مرور می‌کنند. این واکنش، صرف‌نظر از اینکه تحریم‌ها در عمل چه تاثیری داشته باشند، به‌خودی‌خود تقاضای سفته‌بازانه برای ارز را افزایش می‌دهد. نمی‌توان گفت بازگشت احتمالی تحریم‌ها هیچ تاثیری ندارد، اما از سوی دیگر هم، نمی‌توان ادعا کرد که شرایط کاملا بحرانی خواهد شد. آنچه مهم است، این است که صرفا طرح چنین موضوعی، به‌دلیل ذهنیت شکل‌گرفته در جامعه اقتصادی، نرخ ارز را تحت‌فشار قرار می‌دهد. به‌بیان ساده، انتظارات منفی قوی‌تر از امیدهای مثبت عمل می‌کنند.

در این صورت چه توجیهی می‌توان برای واکنش مثبت بازار سرمایه به‌محض انتشار اخبار توافقات سیاسی ارائه داد؟

بازار سرمایه اغلب نسبت به دیگر بازارها واکنش سریع‌تری به اخبار مثبت نشان می‌دهد. دلیلش این است که سرمایه‌گذاران بورسی به‌طورعمده آینده‌نگر هستند و به‌محض شنیدن خبرهای مثبت، چشم‌انداز فروش بالاتر برای شرکت‌ها را در نظر می‌گیرند. در واقع بورس آینده را پیش‌خور می‌کند. به‌همین‌دلیل، هر خبری مبنی بر احتمال توافق یا رفع محدودیت‌ها کافی است تا پول حقیقی به بازار بازگردد. البته این واکنش‌ها اغلب کوتاه‌مدت‌ هستند. چون وقتی سرمایه‌گذاران می‌بینند که اثر عملی توافقات هنوز محقق نشده و سیاست‌های اقتصادی داخلی نیز تغییر نکرده است، دوباره تردیدها بازمی‌گردد. همین امر باعث می‌شود که رشد بورس در اثر اخبار سیاسی ناپایدار باشد.

یعنی تورم و نرخ ارز در جذابیت سهام تاثیرگذار است؟

بورس ایران در سال‌های اخیر نه به‌دلیل بهبود بنیادهای اقتصادی، بلکه به‌علت رشد نرخ ارز و تورم صعود کرده است. بسیاری از شرکت‌های بورسی به‌ویژه شرکت‌های صادرات‌محور، از افزایش نرخ دلار منتفع می‌شوند. وقتی نرخ ارز بالا می‌رود، درآمدهای ریالی این شرکت‌ها افزایش می‌یابد و سهام آنها برای سرمایه‌گذاران جذاب‌تر می‌شود، بنابراین حتی رشد نرخ ارز نیز می‌تواند محرک صعود بازار سهام باشد.

این یک کارکرد دوگانه است؛ از یک‌سو، افزایش نرخ ارز فشار تورمی بر مردم و اقتصاد وارد می‌کند، اما از سوی دیگر، ارزش سهام شرکت‌های صادراتی را افزایش می‌دهد و سرمایه‌گذاران به‌سمت خرید آنها سوق پیدا می‌کنند.

اثر انتظارات متناقض بر بازارها را در این میان چطور می‌توان تبیین کرد؟

بازارها در مقاطعی که انتظارات مختلفی ایجاد می‌شود، دچار سردرگمی می‌شوند. در روزهایی که اخبار توافق مطرح می‌شود، بازار سرمایه رشد می‌کند، اما همزمان بازار ارز و طلا هم به‌دلیل تداوم تورم و نگرانی از آینده، روند صعودی خود را ادامه می‌دهند. این وضعیت شبیه دو نیروی متضاد است که همزمان بر اقتصاد عمل می‌کنند. سرمایه‌گذاران در بورس بیشتر به آینده کوتاه‌مدت نگاه می‌کنند و به‌همین‌دلیل حتی احتمال تعویق یا بی‌اثر شدن مکانیسم ماشه را به‌عنوان یک فرصت می‌بینند. در مقابل، خریداران ارز و طلا با دید بلندمدت و با هدف حفظ ارزش دارایی خود عمل می‌کنند. برای آنها اخبار دیپلماتیک زمانی اهمیت دارد که به اقدام عملی و پایدار منجر شود.

در سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۴ نیز شاهد بودیم که همزمان با آغاز مذاکرات و سپس توافق برجام، بورس به‌سرعت صعودی شد. اما بازار ارز، تنها پس از اجرایی شدن توافق و ورود منابع ارزی آرام گرفت. این تجربه نشان می‌دهد که بازار سرمایه بیشتر تحت‌تاثیر انتظارات و امیدهاست، در حالی که بازار ارز، منتظر تحقق عملی وعده‌ها می‌ماند.

در شرایط کنونی، اقتصاد ایران با یک تناقض آشکار روبه‌روست. خبرهای مثبت دیپلماتیک می‌تواند برای بورس محرک باشد، اما برای ارز و طلا کافی نیست. چون فعالان این بازارها منتظر اقدام عملی‌ هستند. واقعیت این است که بدون اصلاحات ساختاری در سیاست‌های پولی و بانکی، هیچ توافقی حتی اگر بهترین شرایط را فراهم کند، نمی‌تواند به ثبات پایدار در بازار ارز منجر شود، بنابراین راهکار اصلی، تلفیق دیپلماسی خارجی با اصلاحات اقتصادی داخلی است.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین