زلزله، مهمان ناخوانده تهران
زلزله بهعنوان یکی از پدیدههای طبیعی بسیار مخرب، همیشه تهدیدی جدی برای کلانشهرهای بزرگ و پرجمعیت محسوب میشود.

تهران نیز با ویژگیهای منحصربهفرد خود، از جمله وجود گسلهای متعدد و فعال، تراکم جمعیتی بالا و بافتهای فرسوده، در معرض خطر بزرگی قرار دارد. این کلانشهر، علاوه بر داشتن گسلهای اصلی مانند گسل مشا، گسل شمال تهران و گسل جنوب ری، با بیش از ۲۵ گسل فرعی روبهرو است که خطر وقوع زلزله را دوچندان میکنند. از سوی دیگر، شبکه گسترده زیرساختها و ساختمانهای قدیمی که در بسیاری از نقاط شهر پراکندهاند، آسیبپذیری را در صورت بروز زلزله افزایش میدهند.
یکی از چالشهای اصلی که تهران با آن روبهرو است، ضعف نظارت بر ساختوسازهای جدید است، هرچند ساختمانهای نوساز باید مطابق استانداردهای زلزلهمقاوم طراحی و اجرا شوند، اما در عمل مشکلات متعددی از جمله نظارت ناکافی میدانی و رعایت نکردن دقیق استانداردها، باعث کاهش کیفیت ساختوساز شده است.
این چالشها، همراه با مشکلات ناشی از مصالح غیراستاندارد و نگاه سودجویانه برخی سازندگان، ریسک خطر را بهشدت افزایش داده است.
بافتهای فرسوده نیز معضل دیگری هستند که بخش بزرگی از جمعیت شهر را در معرض خطر قرار میدهند. این بافتها، علاوه بر اسکلتهای ناپایدار، دارای معابر تنگ و نفوذناپذیری هستند که عملیات امداد و نجات را در زمان بحران با مشکلات جدی روبهرو میکنند. همچنین، شبکه گسترده گاز شهری که در بسیاری از نقاط با گسلها تقاطع دارد، خطر ثانویه آتشسوزی و انفجار را بهدنبال دارد.
بازسازی مناطق فرسوده، نظارت جدی بر روند ساختوسازها، استفاده از فناوریهای نوین و آموزشهای تخصصی، اقداماتی ضروری برای کاهش آسیبپذیری تهران در برابر زلزله بهشمار میآیند.
در مصاحبهای که روزنامه صمت با دکتر علی بیتاللهی، رئیس بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی انجام داد، ابعاد مختلف این موضوع بهصورتجامع مورد تحلیل قرار گرفت و بر اهمیت برنامهریزی اصولی و انجام اقدامات فوری برای مقابله با این بحران تاکید شد.
باتوجه به وجود گسلهای متعدد در تهران، میتوانید وضعیت زلزلهخیزی این شهر را توضیح دهید؟
تهران بهشدت لرزهخیز است. وجود گسلهای شمال، جنوب، شرق و غرب تهران نظیر گسل مشا، گسل شمال تهران، گسل لویزان، گسل نیاوران، گسل شمال و جنوب ری و گسل کهریزک بههمراه بیش از ۲۵ گسل با طول کمتر از ۱۰ کیلومتر نشان میدهد که این منطقه بسیار لرزهزا است و خطر زلزله در این محدوده یک خطر جدی است. خود چشمههای وقوع زلزله که همان گسلها هستند، بهوضوح در تهران شناسایی شدهاند.
ما در سالهای ۹۶ تا ۹۷ توانستیم حریم گسلهای شهر تهران را مشخص کنیم و این موضوع در شورایعالی شهرسازی و معماری تصویب و ابلاغ شد. در حرایم گسلی یا پهنههای گسلی، احداث ساختمانهایی با درجه اهمیت بسیار بالا مانند بیمارستانها، مراکز آتشنشانی، مراکز ستادی و فرماندهی، مدارس و پمپبنزینها ممنوع شده است. اما باید توجه داشت، این مصوبه و نقشه حریم گسلها متاسفانه دیر، یعنی در سال ۹۷ تصویب و ابلاغ شد. تا پیش از این تاریخ، ساختوساز در تهران بدون رعایت مسائل مربوط به گسلها انجام شده بود. طبق شمارشهای انجامشده، حدود 12هزار و500 پلاک ساختمانی از کاربریهای مختلف در پهنههای گسلی تهران احداث شده بودند که حدود ۲۵۵ پلاک آنها ساختمانهایی با درجه اهمیت بسیار بالا را شامل میشود. این موضوع خطر زلزله و آسیبهای ناشی از آن را بهوضوح در کلانشهر تهران نشان میدهد.
درباره بافتهای فرسوده تهران و خطرات آنها در برابر زلزله چه اطلاعاتی دارید؟
براساس آمار، از حدود یک میلیون و 200 هزار پلاک ساختمانی تهران، نزدیک به 250 هزار پلاک در بافت فرسوده واقع شدهاند. این بافتها شامل مناطقی با ساختمانهای ناپایدار هستند که در برابر زلزله مقاوم نیستند، معابری تنگ و نفوذناپذیر دارند که پهنای آنها کمتر از ۶ متر است و رفتوآمد و امداد و نجات در چنین معابری با مشکلات بزرگ همراه است. همچنین این مناطق شامل واحدهای ساختمانی ریزدانه هستند که تراکم جمعیت بالایی دارند. این مناطق نزدیک به ۳۰ درصد جمعیت تهران، یعنی حدود ۲.۵ میلیون نفر، را در خود جای دادهاند. مطالعات ما نشان میدهد حدود ۶۰درصد این پلاکهای ساختمانی در برابر زلزله تابآوری حداقلی ندارند. اگر زلزلهای با بزرگای بالای ۶ریشتر رخ دهد، بسیاری از این ساختمانها در معرض خطر قرار میگیرند و اگر زلزلهای با بزرگای بالای ۷ ریشتر رخ دهد، بیش از یک میلیون نفر در تهران ممکن است، جان خود را از دست بدهند. زمان وقوع زلزله قطعا تاثیر زیادی بر میزان تلفات دارد. اگر زلزله در طول روز یا شب یا در روز تعطیل رخ دهد، شرایط متفاوت خواهد بود. همچنین جمعیت شناوری که حدود ۳ تا ۴ میلیون نفر در روزهای کاری به تهران رفتوآمد دارند، مزید بر علت است و میتواند میزان تلفات را افزایش دهد.
زلزلهها معمولا سرشت تناوبی دارند. در این زمینه چه نظری دارید و وضعیت تهران چگونه است؟
بله، زلزلهها یک سرشت تناوبی دارند. بهطورمیانگین در ایران هر ۱۰ سال یک زلزله مخرب و تاثیرگذار رخ میدهد. نمونههایی مثل زلزلههای طبس، رودبار، بم و کرمانشاه این موضوع را اثبات میکنند. در دهههای گذشته، این پدیده در نقاط مختلف کشور ما رخ داده است. اما تهران از این نظر اهمیت ویژهای دارد که برای مثال، گسل شمال تهران یا نیاوران ممکن است فعال شود. خود این گسلها علائم بالقوه چشمه خطر زلزله هستند. از یک طرف، این موضوع بهطورواضح نشاندهنده خطر است و از طرف دیگر، بهطورمتناوب انتظار داریم که تنش زمین آزاد شود. در تهران، چندین سال است که این زمان دچار تاخیر شده و بهنظر من عدموقوع زلزله از یک جنبه بسیار بد است. این تاخیر نوعی قفلشدگی در گسلها ایجاد میکند که سبب تجمع بیشتر تنش و انرژی میشود. اگر زلزلهای رخ دهد، متاسفانه، شدت ویرانگری آن بیشتر خواهد بود.
ما نمونه این وضعیت را در زلزله میانمار دیدهایم. سالیان سال هیچ زلزلهای در میانمار رخ نداد، اما ناگهان زلزلهای بسیار ویرانگر با بزرگای ۷.۷ ریشتر اتفاق افتاد. این موضوع نشاندهنده تجمع تنش و سکون لرزهای نسبی است که میتواند پیامدهای خطرناکی داشته باشد.
تهران و کرج از نظر جمعیتی و ساختوساز چه تفاوتهایی با سایر کشورها دارند که خطر زلزله را بیشتر میکند؟
تراکم جمعیتی در شهرهای تهران و کرج بسیار زیاد است و نمیتوان آن را با شهرهای دیگر دنیا که زلزلهخیز هستند، مقایسه کرد. مصالح ساختمانی در تهران از نوع آوار سنگین هستند که در صورت وقوع زلزله، خطرات بیشتری بههمراه دارند. این تفاوتها، آسیبپذیری مناطق ما در برابر زلزله را بهطورچشمگیری افزایش میدهد. یکی از عوامل خطر ثانویه، شبکه گاز شهری است که در کشورمان بسیار گسترده است. این لولهها در حداقل ۱۴۷نقطه با گسلهای اصلی تهران تقاطع دارند. در صورت جابهجایی گسلها، احتمال گسیخته شدن این لولهها وجود دارد که موجب انفجارها و آتشسوزیهای گسترده خواهد شد. مثالی از این وضعیت را میتوان در زلزله ژاپن در شهر کانتو دید که آسیب ناشی از آتشسوزی پس از زلزله، حتی بیشتر از خود زلزله بود. چنین شبکههای متراکم گاز در دنیا بسیار کم وجود دارند، اما در تهران این عامل یک چشمه ثانویه خطر محسوب میشود.
وضعیت ساختمانهای قدیمی و بافتهای فرسوده تهران چگونه است و آیا این مناطق فقط به جنوب شهر محدود میشوند؟
ساختمانهای قدیمی و فرسوده که فاقد اسکلت مقاوم و استانداردهای ایمنی لازم هستند، در سطح شهر تهران بسیار دیده میشوند و این موضوع تنها به یک بخش خاص از شهر محدود نمیشود. این نوع ساختمانها بهدلیل عمر طولانی، فرسودگی مصالح و عدمرعایت استانداردهای ساختوساز مقاوم در زمان ساخت، در برابر حوادث طبیعی مانند زلزله بسیار آسیبپذیر هستند.
خلاف تصور رایج، بافتهای فرسوده تنها در جنوب تهران متمرکز نیستند. در مناطق شمالی شهر نیز مانند دارآباد، گلابدره، جماران، تجریش و فرحزاد، تعداد قابلتوجهی ساختمانهای قدیمی و بافتهای فرسوده وجود دارند. این مناطق بهدلیل موقعیت خاص جغرافیایی خود و قرارگیری روی گسل شمال تهران، از ریسک بسیار بالاتری در زمان وقوع زلزله برخوردارند. گسل شمال تهران یکی از فعالترین و خطرناکترین گسلهای ایران است و هرگونه فعالیت لرزهای در این منطقه میتواند خسارتهای جبرانناپذیری به بار آورد.
ساختمانهای واقع در این مناطق شمالی نهتنها در برابر زلزله تابآوری کافی ندارند، بلکه جان ساکنان و کاربران خود را نیز نمیتوانند حفظ کنند. این موضوع نشان میدهد که وجود بافتهای فرسوده در مناطق شمالی تهران، بهدلیل نزدیکی به گسل و تراکم بالای جمعیت، حتی از مناطق جنوبی تهران خطرناکتر است. این مسئله اهمیت شناسایی و بازسازی این بافتها را دوچندان میکند.
وضعیت نظارت بر ساختوسازهای نوساز در تهران چگونه است؟ آیا میتوان گفت این ساختمانها در برابر زلزله ایمن هستند؟
موضوع بسیار مهمی را مطرح کردید. ساختوسازهای نوساز از لحاظ تئوری باید طبق ضوابط و مقررات ساختوساز در برابر زلزله مقاوم باشند. این ضوابط شامل استفاده از مصالح مناسب، طراحی سازهای دقیق و رعایت تمامی اصول مهندسی است. اما واقعیت این است که در عمل با چالشهایی جدی مواجهیم. بهعنوانمثال، در زلزله کرمانشاه که یکی از بزرگترین و آخرین زلزلههای بزرگ کشور بهشمار میآید، متاسفانه دیدیم که حتی ساختمانهای نوساز، از جمله بیمارستانها و مراکز درمانی جدید، عملکرد مطلوب و قابلقبولی نداشتند. این مسئله برای ما بسیار ناامیدکننده بود و نشان داد که هنوز مشکلات اساسی در روند ساختوساز وجود دارد که باید به آنها توجه جدی شود.
یکی از اصلیترین دلایل این ناکامی، ضعف نظارت میدانی در فرآیند ساختوساز است. در بسیاری از پروژهها، نظارت کافی و مستمر بر روند اجرا وجود ندارد؛ نظارتی که بتواند بهصورت میدانی و دقیق، تمامی مراحل ساختوساز را زیر نظر بگیرد و مانع از کمکاریها یا کاستیها شود، بسیار ضعیف است یا حتی در برخی موارد غایب است.
ساختمانهای نوساز بهدلیل رویکردهایی مانند سوداگری، نگاه تجاری صرف به ساختوساز و جریانهای «بساز و بفروش»، در برخی موارد استانداردهای لازم را رعایت نمیکنند. این سازندگان، برای کسب سود بیشتر، ممکن است از کیفیت ساختوساز بکاهند و برخی از ضوابط و مقررات مهم را نادیده بگیرند. این مسئله به کاهش تابآوری ساختمانها در برابر زلزله منجر میشود. مشکل اصلی اینجاست که اهرمهای صیانت از کیفیت ساختوساز، یعنی نظارت جدی و میدانی، بهطور کافی و موثر وجود ندارد. این ضعف نظارتی یکی از معضلات اساسی در ساختوسازهای شخصیساز در تهران است. بههمیندلیل نمیتوانیم با اطمینان بگوییم که ساختمانهای نوساز در برابر زلزله مقاوم و پایدار خواهند بود.
برای رفع این مشکلات، نیازمند تلاشهای هماهنگ و گستردهای هستیم که شامل تقویت سیستم نظارتی، آموزش مهندسان و ناظران و ایجاد تعهد در سازندگان به رعایت اصول ایمنی و مهندسی میشود. تنها با چنین اقداماتی میتوان اطمینان حاصل کرد که ساختمانهای نوساز واقعا به میزان مورد انتظار ایمن باشند.
و در پایان چه توصیههایی برای کاهش آسیبپذیری تهران در برابر زلزله دارید؟
گسلهای تهران کاملا مشخص و شناساییشده هستند و ما نمیتوانیم خطراتی که از این گسلها ناشی میشود را نادیده بگیریم. این گسلها از نظر زمینشناسی، ظرفیت بالایی برای ایجاد زلزلههای قوی دارند و این یک هشدار جدی برای شهر ماست. راهکار اصلی و اولویت ما که در بسیاری از کشورهای جهان نیز تجربه شده و نتایج بسیار خوبی بههمراه داشته، ساختوساز مقاوم در برابر زلزله است. این نوع ساختوساز نیازمند اقداماتی گسترده و چندوجهی است.
در گام نخست، وجدان کاری مهندسان، معماران و تمامی فعالان حوزه ساختوساز نقشی کلیدی در تحقق این هدف ایفا میکند. تنها با تعهد به اصول مهندسی و رعایت دقیق استانداردها میتوان به این هدف دست یافت. مصالح مناسب نیز یکی از ارکان اصلی ساختوساز ایمن بهشمار میآید. استفاده از مواد باکیفیت که بتوانند در برابر لرزشهای شدید زمین مقاومت کنند، اهمیت بالایی دارد.
همچنین، نظارت جدی و همهجانبه بر فرآیندهای ساختوساز، عاملی غیرقابلچشمپوشی است. وجود نظارت تخصصی و مستمر از مرحله طراحی تا پایان اجرای پروژه، میتواند اطمینان دهد که تمامی مراحل بهدرستی پیش رفتهاند. نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم، دوری از ساختوساز در نزدیکی گسلها است. شناخت دقیق مکان گسلها و پرهیز از توسعه در این مناطق، یکی از سادهترین و موثرترین راههای کاهش خطرات زلزله است.
باید به این نکته توجه کنیم که ممکن است زلزلهای در تهران تا ۵۰ سال آینده رخ ندهد، اما این موضوع نباید به معنای کماهمیت جلوه دادن مسئله باشد. تاریخ نشان داده که تاخیر در اتخاذ اقدامات پیشگیرانه، تنها به افزایش ریسک و خسارت در آینده منجر میشود. این فرصتی است که نباید آن را از دست بدهیم. اگر از همین امروز شروع به تقویت ساختوسازهای ایمن و بازسازی بافتهای فرسوده کنیم، بدون شک پس از چند دهه، شاهد شهری خواهیم بود که میتواند در برابر زلزلههای احتمالی تابآوری بیشتری داشته باشد.
ایجاد شهری ایمن، نیازمند همکاری همهجانبه است؛ از دولت و شهرداری گرفته تا شهروندان عادی. آگاهیبخشی عمومی، اعمال قوانین سختگیرانه و سرمایهگذاری در فناوریهای جدید ساختوساز، گامهایی است که میتواند تهران را به شهری مقاومتر در برابر زلزله تبدیل کند.