تاثیر کتمان یا پذیرش واقعیت بر اقتصاد
جابهجایی قدرت در کاخ سفید و تغییر سیاستگذاری در کشوری که بیش از ۳۰ درصد تولید ناخالص جهان را در دست دارد، بر تمام اقتصادهای جهان تاثیر خواهد گذاشت. این امر بر کسی پوشیده نیست؛ حتی اگر دولتها بخواهند با کتمان واقعیت سخنی غیر از این بگویند. تحلیلهای آماری از اقتصاد جهان نشان میدهد که نخستین واکنشها به جابهجایی قدرت در کاخ سفید را بازارهای مالی جهان ثبت کردند؛ ثبات در بازار کامودیتی ها، کاهش جهانی ارزش نفت و کاهش اونس جهانی طلا نشان دادند تغییر دولت در امریکا بهمنزله تغییر موازنه اقتصادی در جهان است.
بررسی تاثیر بازیگری امریکا در میدان اقتصاد جهانی موضوع بسیاری از رسانههای اقتصادی جهان است. همه آنها از حالا بهدنبال چارهجویی و بررسی مشکلات ایجادشده احتمالی در اقتصاد خود هستند. با این وجود اظهارات محمدرضا فرزین، رئیس کل بانک مرکزی در رسانه ملی مبنی بر اینکه «حضور ترامپ آثار مستقیمی بر اقتصاد ایران ندارد، چراکه همکاری با امریکا و اروپا نداریم.» کتمان واقعیت و محل نقد بسیاری از کارشناسان اقتصادی است، آن هم در وضعیتی که بسیاری از اقتصادهای جهان در حالت آمادهباش برای مواجه شدن با تغییرات بزرگ اقتصادی هستند. اینکه آیا مشکلات اقتصادی کشور با کتمان واقعیت یا پذیرش آن حل خواهد شد، مسئلهای است که باید جدا از دایره مفاهیم اقتصادی بررسی شود!
صمت درباره تاثیر ترامپ بر اقتصادهای جهان و میزان اثرگذاری این تغییر در دولت امریکا با کارشناسان اقتصادی گفتوگو داشته که در ادامه میخوانید.
با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده، احتمال شکلگیری جنگ تجاری میان امریکا و اتحادیه اروپا افزایش یافته است. او کمی پیش از پیروزی در انتخابات امریکا گفته بود، کشورهای اروپایی میلیونها خودرو در ایالاتمتحده میفروشند و باید هزینه این بازار را بپردازند. حال آن عدهای که با آرای خود شکست تاریخی کامالا هریس را رقم زدند، از دونالد ترامپ انتظار دارند به برنامه خود مبنی بر وضع تعرفه ۱۰ درصدی بر واردات بسیاری از کالاهای اروپایی عمل کند. اما کدام کشورهای اروپایی بیشتر تحت تاثیر وضع این تعرفهها خواهند بود؟ مقصد چند درصد از صادرات هر کشور عضو اتحادیه اروپا، امریکاست؟ در سال ۲۰۲۳، آلمان با فاصله زیاد نسبت به دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا، بزرگترین صادرکننده به ایالاتمتحده بود. طبق گزارش یورواستات، آلمان در سال گذشته میلادی ۱۵۷.۷ میلیارد یورو کالا به ایالاتمتحده صادر کرد. ایتالیا و ایرلند بهترتیب با ارزش صادراتی ۶۷.۳ میلیارد یورو و ۵۱.۶ میلیارد یورو در جایگاه دوم و سوم قرار دارند. این 3 کشور در مجموع ۵۵ درصد از صادرات اتحادیه اروپا به ایالاتمتحده را برعهده دارند. پس از این 3 کشور نیز فرانسه با ۴۳.۹ میلیارد یورو، هلند با ۴۰.۹ میلیارد یورو، بلژیک با ۳۱.۳ میلیارد یورو و اسپانیا با ۱۸.۹ میلیارد یورو قرار دارند. علاوه بر ایرلند، سهم ایالاتمتحده در صادرات خارج از اتحادیه اروپای 7 کشور دیگر عضو اتحادیه اروپا، بالای ۲۰ درصد است. این کشورها در سال ۲۰۲۳ شامل فنلاند، اتریش، پرتغال، ایتالیا، آلمان، اسلواکی و سوئد بود. در میان 4 اقتصاد برتر اتحادیه اروپا، اسپانیا کمترین سهم صادرات خارجی به ایالاتمتحده را دارد. ایرلند وابستهترین کشور اتحادیه اروپا به بازار ایالاتمتحده است. طبق گزارش یورواستات، در سال ۲۰۲۳، بیش از یکچهارم (۲۶.۶ درصد) از کل صادرات ایرلندی عازم ایالاتمتحده شده است. بنابراین، وضع تعرفه ۱۰ درصدی برای تمام کالاهای صادرشده از اتحادیه اروپا به ایالاتمتحده تاثیر قابلتوجهی بر تجارت خارجی ایرلند، آلمان و ایتالیا خواهد داشت.
تحول در نقشه اقتصادی دنیا
فردین آقابزرگی ـ کارشناس اقتصادی؛ نقشه اقتصادی دنیا با انتخابات امریکا و ورود ترامپ و در صورتی که کنگره هم بهدست جمهوریخواهان بیفتد، با شدت بیشتری دچار تحول خواهد شد. دنیا و تمام کشورها، بدون استثنا از چین و روسیه گرفته تا اروپا و اقتصادهای کوچکتر تا جنوبشرقی آسیا از این تغییر تاثیر خواهند پذیرفت، چراکه دکترین سیاستگذاری دموکراتها و جمهوریخواهان از اساس با همدیگر متفاوت است و آن قاطعیتی که با فاصله زیاد و معنادار در جمهوریخواهان در مقایسه با دموکراتها وجود دارد را در گذشته شاهد بودیم و در تاریخچه تعاملات هم کاملا مشهود است.
در حال حاضر بهنظر میرسد نخستین رویکرد و پیشبینی از روی کار آمدن ترامپ و جمهوریخواهان در کنگره امریکا، متوجه اتفاقات ژئوپلتیک و تنشهای نظامی است. اقتدار و نمود صلابت تجهیزات نظامی امریکا که خواسته یا ناخواسته قدرت اول نظامی در دنیا است، بهطورقطع تاثیر بسیاری بر ثبات سیاسی و کاهش تنشهای ژئوپلتیک و نظامی در خاورمیانه و حتی اوکراین بهدنبال خواهد داشت. به هر حال ترامپ قبل از ورود به کاخ سفید در پیامی به پوتین و نتانیاهو خواسته تا تنشها را بیشتر نکنند. قدرت اقتصادی امریکا نقشه اقتصادی دنیا را تعیین میکند. براساس تولید ناخالص ملی، ایالاتمتحده قدرت کافی برای اعمال مقاصد و نظراتش در دنیا دارد و طبیعی است که مقابله با آن برای هر کشوری هزینههای زیادی خواهد داشت.
در جهان اقتصاد، تطبیق با دیدگاههای اقتصادهای بزرگ، بهمعنای مصالحه، کوتاه آمدن و به روایتی نرمش نشان دادن، اجتنابناپذیر است و هزینه کمتری نسبت به زاویه داشتن خواهد داشت. برخی سیاستهای اقتصادی کشور مبنی بر مبادله تجاری با روسیه براساس روبل یا کنار گذاشتن دلار از مبادلات، هزینه بسیاری برای اقتصاد کشور خواهد داشت. تمامی کشورها در دنیا حتی ونزوئلا و سوریه که شریک نظامی و سیاسی ما هستند،انعطاف از خودشان نشان دادند. بنابراین هزینه کنار گذاشتن دلار و رو آوردن به کشورهای اتحادیه اروپا بههیچعنوان جایگزین تحمل هزینههای مقابله با سیاستهای امریکا نیست. باید در نظر داشت که سطح معاملات اروپا با امریکا بهمراتب بسیار بیشتر از سطح و حجم تعاملات ارزی ما با اروپا است؛ بنابراین تعامل با امریکا، اولویت اروپا است. اینکه ما به بهانه دفاع از سیاستها و دکترین خود، سطح تعاملات تجاری خود را به کشورهای بلوک شرق یا چین محدود کنیم، سیاست اشتباهی است، در صورتی که حتی اولویت چین و روسیه هم، تجارت با امریکا است. حتی اگر از نظر تعاملات اقتصادی به اروپا و چین و روسیه پناه ببریم هم، هزینههای بسیاری برای کشور خواهد داشت؛ تجربه هم این را نشان داده است. نتیجه اعمال سیاستهای اقتصادی و خارجی ما در حال و روز فعلی کشور، کاملا مشهود است. شاخصهایی برای بررسی این واقعیت وجود دارد؛ درآمد مردم، میزان تولید ناخالص ملی، کاهش ارزش پول ملی و کاهش تراز ارزی نسبت صادرات و واردات و منحصر شدن صادرات به برخی کشورهایی که از روی اجبار بهصورت صوری انجام شده است؛ مانند صادرات برق و انرژی به عراق که روی کاغذ انجام شد اما دریافتی وجود نداشت و تا یکی دو سال بهدنبال آن بودیم که منابع ارزی را آزاد کنیم. بنابراین بهنظر من اعمال سیاستهای حزب جمهوریخواه و ترامپ اثرات بسیاری در بازارهای ما خواهد داشت. کاهش نرخ جهانی نفت و اونس جهانی طلا و رمزارزها نشان داد تمام بازارها از جابهجایی قدرت در کاخ سفید، تاثیر خواهند پذیرفت.
کشور از نظر تجاری تنها شده است
محمدتقی فیاضی، کارشناس اقتصادی؛ نقش سیاستهای داخلی کشور در رابطه با بسیاری از مشکلات ایجادشده بهویژه در حوزه اقتصادی را نباید نادیده گرفت. با در نظر گرفتن راهبردهای داخلی، میتوان گفت تحولات خارجی شاید ۳۰ درصد روی مسائل کشور تاثیر دارد. وقتی خود را از مبادلات بانکی آزاد در بحث FATF محروم میکنیم، تصورمان این است که شرکای اقتصادی جایگزین مانند چین داریم، اما توجه داشته باشید که ما با چین، رابطه اقتصادی یکطرفه داریم، نفت را در ازای کالا مبادله میکنیم، در حالی که خود این اقتصادها هم نیاز به تکنولوژی غرب دارند. خود را از رابطه با ۱۰ اقتصاد برتر دنیا محدود کردهایم و وقتی یک شوک در عرصه جهانی ایجاد میشود، تاثیر زیادی بر اقتصاد ما دارد. اقتصاد نفتی یکی دیگر از جریانهایی است که اقتصاد را آسیبپذیر کرده است. نفت هم اگر ورود منابع ارزیاش محدود شود، کلیت اقتصاد را دچار مشکل میکند. اتفاقی که برای اقتصاد کشور در حدود ۱۰ سال اخیر افتاده، این است که ارتباط خود را با ۱۰ اقتصاد برتر دنیا از دست دادهایم.
ارتباط با اروپا میتوانست روزنهای باشد تا کشور نیازهای خود را از لحاظ تکنولوژیک یا تجارت برطرف کند و باوجود تنشها اما این ارتباط کم و بیش وجود داشت. با تجهیز نظامی روسیه از سوی ایران، اروپا اعتمادش به ایران را از دست داد و میبینید که کشور از نظر تجاری تنها شده و ارتباطش با آن ۱۰ اقتصاد برتر و بزرگ دنیا که حداقل ۷۰ درصد جی دی پی دنیا را دارند، از دست داده است. ضمن اینکه در زمینه سیاست خارجی هم انعطاف نداشتهایم و مطابق با سیاست روز و اتفاقاتی که برای کشورها میافتد، تصمیمگیری نمیکنیم و سیاستمان بر یک سیاست کلی استوار است.
با ورود ترامپ شرایط به نسبت دوران بایدن که فروش نفت داشتیم، بدتر میشود. اگرچه خواسته دولت چهاردهم بهتر شدن روابط با کشورها بود؛ بهویژه با اتحادیه اروپا و حتی امریکا و بهدنبال تقویت سیاست تنشزدایی بود اما خب در کشور ما دولت در سیاست خارجی دست بالا را ندارد. تصمیمگیرنده، سیاستهای کلی نظام است و دولت چندان قدرت مانور ندارد. تجربه تاریخی نشان میدهد سیاستمداران ما تمایلی برای اینکه دست به معامله و سیاست بزرگی بزنند، ندارند.
نمونه اقتدار دولت را میتوانستیم در حل مسئله فیلترینگ ببینیم، اما این اتفاق رخ نداد، در صورتی که دولت اگر اقتدار داشت، میتوانست این مسئله را حل کند و حالا مسائل بزرگتر که نیاز به روابط خارجی و مذاکرات سیاسی دارند و پیچیدهتر هم هستند را با چنین مسئلهای مقایسه کنید. قطع ارتباط کشور با اروپا اشتباه راهبردی بود و ایران نباید روابط خود با اروپا و مجموعه کشورهایی که از نظر تاریخی با ایران رابطه داشتند را از دست میداد. ممکن است عدهای معتقد باشند که ما با چین و هند رابطه داریم، اما این روابط نیازهای ما را برطرف نمیکنند. در کنار همه اینها، توجه داشته باشید که ترامپ اصلی را مطرح کرد که یا با ایران تجارت کنید یا با من! خب مشخص است آنها کشوری که بیش از ۳۰ درصد جی دی پی جهان را در اختیار دارد، ترجیح میدهند.
کسب اعتماد در روابط بینالملل با تغییر دولتها امکانپذیر است. اما در ایران تغییر دولت نهایتا ۳۰ درصد بر اتفاقات و سیاستگذاری تاثیر دارد، اروپاییها هم به این مسئله آگاه هستند. تغییر دولتها در دنیا یک پنجره فرصت است، اما در کشور ما دست دولت بسته است و توان تغییرات گسترده را ندارد. حتی نمیتواند از فرصتهایی که پیشرو دارد، استفاده کند. در کنار همه اینها نفت ما بهعنوان یک ابزار تامین مالی دولت، خاصیت خود را از دست داده است و عملا از بازار نفت حذف شدهایم و آن اثرگذاری ۲۰ سال گذشته را هم، دیگر نداریم.
سخن پایانی
برخی کارشناسان باوجود اینکه اعتقاد دارند دولت سعیاش بر جلب اعتماد مردم است، اما در مجموع بهدلیل سیاستهای کلی کشور، چشمانداز مثبتی را بعد از مستقر شدن ترامپ برای اقتصاد کشور متصور نیستند. صحبتهای کارشناسان بیشتر بر اجتنابناپذیر بودن انعطاف و مدارا استوار است. از نظر آنها اگر دولت بهدنبال حفظ منافع ملی و احیای معیشت مردم است، حداقل کاری که میتواند پس از حفظ وضعیت اقتصادی و معیشت موجود انجام دهد، تلاش برای احیای روابط با کشورها و شرکای اقتصادی در اتحادیه اروپا و دامن نزدن به تنشهای بیشتر در منطقه است. در این میان نادیده انگاشتن قدرتهای اقتصادی بزرگ تنها بهانهجویی و کتمان واقعیت است. تقلیل دادن معاملات تجاری به کشورهای محدود، انزوا و تنهاتر شدن بیشتر کشور و اقتصاد را بهدنبال خواهد داشت که دیپلماسی سیاسی و اقتصادی را میطلبد تا بتوان روزنهای برای تقویت زیرساختهای اقتصادی کشور فراهم کرد. امروز ونزوئلا که زمانی با فروپاشی اقتصادی و ورشکستگی دولتش مواجه بود، تبدیل به مثالی برای نجات اقتصاد شده و توانسته است بخشی از تورم خود را کنترل کند. اکنون نرخ رسمی تورم در ونزوئلا به پایینتر از نرخ تورم در ایران رسیده است. چنین شواهدی نشان میدهد ایجاد ارتباط و انعطاف در سیاستهای کلی کشورها برای حفظ منافع ملی و حیات کشورها امری ضروری است.