-
در گفت‌وگوی صمت با مرتضی افقه، اقتصاددان مطرح شد

ریشه‌های غیراقتصادی یک اقتصاد ناکارآمد

۱۷۵اقتصاددان ایرانی در سال ۹۶ نامه‌ای خطاب به دولت وقت نوشتند؛ نامه‌ای که در آن هشدارهایی درباره وضعیت اقتصادی و معیشت مردم را متذکر شده بودند. امروز در نیمه دوم سال ۱۴۰۳ هم می‌توان همان هشدارها را با شدت بیشتری خطاب به مدیران اقتصادی و رئیس دولت نوشت و در پیامی فرستاد. برخی از آن اقتصاددانان هنوز منتظر هستند تا سرانجام فردی در دولت پیدا شود که هشدارهای آنها را جدی بگیرد. برخی ناامید شده‌اند و حاضر به مصاحبه نیستند، برخی از دنیا رفته و برخی از کشور مهاجرت کرده‌اند.

ریشه‌های غیراقتصادی یک اقتصاد ناکارآمد

دغدغه تمام این ۱۷۵نفر «مردم» بودند؛ مردمی که نسل به نسل و هنوز در حال تجربه شرایط اقتصادی نامتوازنی هستند که نتیجه اشتباهات دولتمردان است. مردمی که برخی اقتصادخوانده‌های کشور نگرانی آنها از گرانی مجدد قیمت‌ها را پاندمی ترس از آزادسازی قیمت‌ها می‌دانند!

به هر حال عرصه انتخاباتی ۱۴۰۳ برای انتخاب رئیس دولت چهاردهم اندکی گزاره سیاست را که چند سالی در کشور به فراموشی سپرده شده بود، زنده کرد. منتخب مردم اکنون با وعده تکراری اصلاحات اقتصادی بر مسند ریاست دولت نشسته است؛ اصلاحاتی که پیش از این با عنوان جراحی اقتصادی از آن یاد شده بود. اما آیا اصلاحات یا جراحی اقتصادی اسم رمز گران کردن کالاها و خدمات دولتی است؟ آیا تئوری‌هایی مانند آزادسازی قیمت‌ها یا بازار آزاد که بخشی از این اصلاحات است، در کشور ایران قابل‌اجرا است؟ مردم به‌عنوان ثروت اصلی کشور منتظر اصلاحاتی هستند که منجر به توسعه و بهبود معیشت‌شان شود. صمت در همین‌باره با مرتضی افقه یکی از آن ۱۷۵اقتصاددانی که سال‌ها پیش نگرانی و حدس خود را نسبت به اشتباهات اقتصادی ابراز کردند، گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانید.

دولت چهاردهم رویکرد اصلی خود را اصلاحات اقتصادی قرار داده است. دولت‌های مختلف هم به‌نوعی هر کدام تلاش کردند این اصلاحات اقتصادی را اجرا کنند. آقای پزشکیان تصمیم گرفته‌اند به‌شکلی ساختاری‌تر به این مسئله بپردازند. به‌نظر شما ایشان چقدر از این اقبال تاریخی برخوردارند که بتوانند متفاوت از دولت‌های دیگر عمل کنند؟

ما تاکنون 3 نوبت جراحی اقتصادی را تجربه کرده و نتیجه معکوس گرفته‌ایم. مدتی است که عبارت جراحی اقتصادی را تبدیل به اصلاحات اقتصادی کرده‌اند. به‌نظر من همه این واژه‌ها اسم رمز گران کردن کالاها و خدمات دولتی است که جز لطمه به سفره مردم نتیجه‌ای در بر نداشته است. الان هم هشدار من به آقای پزشکیان و تیم اقتصادی‌شان این است که فریب این توصیه‌ها را نخورند. ما پیش از اینکه نیاز به اصلاحات اقتصادی داشته باشیم، نیاز به اصلاحات در ساختارهای غیراقتصادی داریم. اگر این اصلاحات در بخش‌های غیراقتصادی که شامل ساختار سیاسی، نظام ارزشی، نظام انتخاب و انتصابی که براساس شایسته‌سالاری نیست، اصلاح نشود، هرگونه اصلاحات اقتصادی معنی گران کردن بنزین، ارز و سایر خدمات دولتی را خواهد داشت و نتیجه‌ای در پی نخواهد داشت. اصلاحات اقتصادی در شرایط کنونی مانند این است که در یک زمین شوره‌زار پیش از اینکه بستر حاصلخیز شود، بذرافشانی انجام گیرد. توصیه‌ام این است که اگر آقای پزشکیان می‌خواهد مشکلات اقتصادی را حل کند، در مرحله اول باید در بخش‌های غیراقتصادی اصلاحاتی ایجاد کند و وقتی بستر فراهم شد، اصلاحات اقتصادی هم نتیجه می‌دهد، در غیر این صورت اگر مجدد تجربه 3 نوبت گذشته تکرار شود، بستر نارضایتی بیشتر مردم را فراهم کرده‌اند.

شما جزو ۱۷۵ اقتصاددانی بودید که سال ۹۶ نامه‌ای خطاب به دولت نوشته و هشدارهایی را درباره وضعیت اقتصادی و معیشت مردم ارائه دادید. امروز هم می‌شود باز به همان هشدارها اشاره کرد. تنها تفاوتش این است که در دولت چهاردهم از توافق ملی استمداد می‌طلبند تا بتوانند سیاست‌های اقتصادی خودشان را که گویا همان سیاست آزادسازی قیمت‌ها است، اعمال کنند؟

برخی از اقتصادخوانده‌ها که متاسفانه بی‌اعتنا به ساختارهای ضدتولید و توسعه کشور هستند، از اقتصاد آزاد دفاع می‌کنند، بدون آنکه در نظر داشته باشند که برخی تئوری‌ها وقتی در کشور ما اجرا می‌شود، جز اینکه سفره مردم را کوچک‌تر کند، نتیجه‌ای به‌دنبال نخواهد داشت. گویی غیر از اقتصاد آزاد هم نمی‌شناسند و نمی‌دانند. توجه داشته باشید که علوم انسانی با فیزیک و شیمی فرق می‌کند. بستر تئوریک این تئوری‌ها در کشورهای پیشرفته با ثبات سیاسی که ساختارهای اجتماعی مناسب هم دارند، طی تحولات تاریخی که بعد از 4 یا 5 قرن به‌دست آورده‌اند، اجرا شدند و موفق هم بودند. این فرمول‌ها برای آن کشورها مناسب است. اما فردی که اقتصاد خوانده، باید بداند در کشور ایران کدام‌یک از این تئوری‌ها قابل‌استفاده است؟ باید بدانند چطور می‌توان آنها را اصلاح کرد تا با این ساختار و نظام اقتصادی که در مجلس برای آن تعیین‌تکلیف می‌شود، بتوان آنها را از نو پیاده‌سازی کرد.

با این ساختاری که الزاما هم برمبنای شایسته‌سالاری نیست، چطور می‌توان این تئوری‌ها را اجرا کرد؟ باید راهکار و برنامه‌ها ارائه دهند، وگرنه این اصلاحات اقتصادی هم تنها به‌نفع عده‌ای و به‌سود جیب قشری خاص است.

متاسفانه می‌بینیم هر دولتی آمد، چه اصلاح‌طلب و چه غیراصلاح‌طلب وضعیت یکسان بود، غیر از دوره آقای خاتمی که یک مقدار اقتصادخوانده‌های معتدل‌تری که این تئوری‌ها را با احتیاط بیشتری دنبال کردند،سر کار بودند و وضع اندکی بهتر شد.  در دوره آقای روحانی باز به همان سمت اشتباه رفتند، در دوران آقای احمدی‌نژاد با اینکه تیم اقتصادی‌شان سال ۸۴ به‌سمت تثبیت اقتصادی رفتند و جلوی افزایش حداقلی نرخ بنزین را گرفتند، یک‌باره سال ۸۸ مسیر را عوض کرده و باز همان تئوری‌های شکست‌خورده را پیگیری کردند؛ نتیجه را هم که دیدیم. به‌نظرم آقای پزشکیان که حالا این فرصت مقابلش قرار گرفته، باید به‌سمت اصلاح نهادهای سیاسی و اصلاح ساختارهای غیراقتصادی برود، هرچند همه اینها در اختیار ایشان نیست،اما حداقلش این است که از این فرصتی که بخشی از مردم به او داده‌اند، می‌تواند استفاده و مذاکره و چانه‌زنی کرده و کارگزاران و حاکمیت را متقاعد کند تا اصلاحات درستی ایجاد شود. در حال‌ حاضر و به‌طورحتم در کوتاه‌مدت اگر مسئله تحریم‌ها حل نشود، دولت آقای پزشکیان هم هیچ پیشرفتی نخواهد داشت و این اصلاحات اقتصادی فقط به معیشت مردم ضربه خواهد زد.

در صحبت با برخی کارشناسان، مشکلات اقتصادی ایران مشخص است و در صحبت با کارشناسان به‌نظر می‌رسد که راه‌حل‌ها هم مشخص است. شما ایراد را در کدام بخش کلان اقتصادی می‌بینید؟

به‌نظرم اگر راه‌حل‌ها مشخص بود که مشکلات حل می‌شدند، برای مثال در همین حوزه ناترازی ارز، ساده‌ترین راه را پیشنهاد می‌کنند که در نهایت منجر به افزایش نرخ ارز و افزایش تورم می‌شود. معتقد به تک‌نرخی شدن ارز یا شناور شدن نرخ ارز هستند، یعنی همان نرخ بازار آزاد. تا زمانی که تحریم هستید و درآمد نفتی چندانی ندارید، یعنی ورودی و ذخیره ارزی ندارید. از طرفی در منطقه پرتنشی هستید، اقتصاد ما به انتخابات امریکا گره خورده است، حالا هرچقدر هم که داد بزنند انتخابات امریکا ربطی به اقتصاد ما ندارد، که بنده معتقدم دارد؛ وقتی قیمت‌های داخلی در کشور ما به‌ویژه نرخ ارز تا این حد تحت‌تاثیر اتفاقات خارجی است، این فرمول‌های برخی از آقایان، ساده‌انگاری است. حذف ارز ۴هزار و۲۰۰ تومانی را تبدیل به معجزه کردند و اعتقاد داشتند در صورت اجرایی شدن آن، تورم کمتر می‌شود، آیا این کاهش تورم اتفاق افتاد؟ جز اینکه تورم را به ۶۰ درصد رساند، آیا اتفاق دیگری افتاد؟ حال مدعی هستند که این گران کردن کالاها تبدیل به حمایت می‌شود. خب یارانه‌ها را هم چندبرابر کردند، اما آیا تاثیر بر معیشت مردم گذاشت؟ تورم ۶۰ درصدی کل این پول یارانه را ذوب کرد و در عمل تغییری در سفره مردم ایجاد نشد. مسئولان راه‌حل دارند، اما راه‌حل‌های اقتصادی در حال‌ حاضر مشکلات اقتصادی کشور را حل و فصل نمی‌کند. مشکلات اقتصادی موجود در کشور مانند تورم، بیکاری، فقر و نابرابری، رشد کم اقتصادی، فقط نمود اقتصادی داشته، اما ریشه غیراقتصادی دارند.

همین افراد به‌زعم شما اقتصادخوانده معتقدند اصلاحات اقتصادی هیچ راهی ندارد، جز اینکه عده‌ای در جامعه متحمل فشار بیشتری شوند. آیا اصلاحات بدون وارد شدن آسیب به طبقه کم‌درآمد میسر نیست؟

پیش از این هم اشاره کردم، آنچه درحال‌حاضر به‌عنوان اصلاحات اقتصادی مطرح می‌کنند، در نوبت‌های پیشین با عنوان جراحی اقتصادی مطرح شده بود. معتقدم همان نام جراحی برای آن مناسب‌تر بود. در زمان پس از جنگ و در زمان آقای هاشمی رفسنجانی، آقای ناطق نوری از طرف بسیاری از اقتصادخوانده‌ها صحبت از افزایش نرخ و جراحی کردند و گفتند جراحی درد دارد، اما عاقبتش خوب است. در دوره آقای احمدی‌نژاد که گفتند جراحی بزرگ‌تری داریم و در دوره سیزدهم هم، باز از همان واژه استفاده شد. دولتی که بدون نظم اداری کار می‌کند و در آن نظام انتصاب و انتخاب مدیران براساس شایستگی نیست و براساس رفاقت و گرایشات ایدئولوژیک است، کارآمد نیست. وقتی نمی‌توانند کار کنند، از مردم می‌خواهند هزینه این اصلاحات را بدهند. این به‌عبارتی تحمیل هزینه‌های ناشی از ناکارآمدی دولت به مردم است. این اصلاحات اقتصادی یعنی مجوز دادن به دولت تا ناکارآمدی خودش را از جیب مردم جبران کند. بعد از تجربه سنوات گذشته هنوز اعتقاد به افزایش نرخ دارند. به‌عنوان‌مثال امسال بنزین گران شود و باز 2 سال بعد مجدد گران شود و به‌همین‌ترتیب هر سال به بهانه‌ای افزایش نرخ داشته باشیم و بعد اسمش را اصلاحات اقتصادی بگذاریم. این افزایش نرخ به‌دلیل تورم است، باید ابتدا تورم را کنترل کرد، به این دلیل که ساختار اقتصادی ما تورم‌زا است.

درباره آزادسازی قیمت‌ها عده‌ای معتقدند این یک ترس عمومی از واقعی شدن قیمت‌ها است که باعث می‌شود عده‌ای نسبت به واقعی شدن قیمت‌ها واکنش نشان دهند. آیا واقعی شدن قیمت‌ها شکاف طبقاتی را بیشتر خواهد کرد؟

این پاندمی نیست و واقعیت است. نمی‌شود از جایگاه مردمی که حقوق‌بگیر هستند یا با فقر دست و پنجه نرم می‌کنند، این‌طور با خیال آسوده حرف زد. اقتصادخوانده‌هایی که قرار است تا جریان اقتصادی خاصی را هدایت کنند، باید بدانند که نمی‌توانند از طرف اقشار مختلف حرف بزنند و تصمیم‌گیری کنند و تا زمانی که تجربه زیسته مردم، هزینه، نگرانی‌ها و دغدغه‌های معیشتی آنها را نداشته باشند، مشخص است که آزادسازی قیمت‌ها برای‌شان نگران‌کننده نیست. تنها با بالا رفتن قیمت‌ها که اتفاقی رخ نمی‌دهد. باید آستانه صبر مردم را هم در نظر گرفت. از این نوع تصمیمات  سال‌های پیش هم گرفته‌اند. زمانی که ارز ۴هزار و۲۰۰ تومانی برای برخی اقلام را مطرح کردند، گفتند نگران نباشید! همان موقع هم در مصاحبه‌ای گفتم که این تصمیم  روی تمام کالاها تاثیر خواهد گذاشت و تورم شدید ایجاد خواهد کرد.

ایجاد اعتماد در سرمایه‌گذار خارجی یکی از مواردی بود که آقای همتی در جزئیات برنامه‌های خودشان به آن اشاره کردند. باتوجه به شرایط کنونی منطقه، چقدر اجرای این برنامه‌ امکان‌پذیر است؟

چطور می‌شود بسترسازی کرد؟ بله، امکانش هست، اما در شرایطی که تنش بین‌المللی در منطقه از بین برود، مسئله تحریم‌ها حل شود، در داخل کشور هم موانع تولید، مدیران و بروکراسی ناکارآمد از بین برود؛ در این صورت است که سرمایه‌گذار خارجی می‌تواند ریسک سرمایه‌گذاری در ایران را بپذیرد. با لیست و فهرست کردن برنامه‌ها به‌تنهایی که چیزی درست نمی‌شود. اگر وزیر اقتصاد بتواند انبوه ردیف‌های اضافه هزینه‌ای بودجه را کم کند، به تولید ملی و رفاه مردم خدمت کرده است. در طول وفور درآمدهای نفتی هر فرد ذی‌نفوذی آمده و یک ردیف به بودجه تحمیل کرده است. جسارت وزیر در این است که بتواند این ردیف‌های بودجه‌ای را که در سال‌های گذشته وارد بودجه شده است، حذف کند. می‌پذیرم که یک‌دفعه نمی‌توانند چنین کاری را انجام دهند، اما می‌توانند هر سال برای مثال ۱۰ درصد از ردیف‌های بودجه‌ای را تعدیل کنند. ای کاش همان‌طور که در بخش‌های نظامی افرادی را به‌کار گرفتند که پیشرفت نظامی کردیم، همان کار را هم در بخش اقتصادی و اجتماعی انجام می‌دادند. نباید روی انتخاب افراد تنگ‌نظری نشان دهند و باید به افراد شایسته، اجازه روی کار آمدن دهند.

به‌عنوان سوال آخر آیا به آینده اقتصادی ایران امیدوار هستید؟

در کوتاه‌مدت خیر، یعنی حداقل تا یک سال آینده نمی‌توان افق مثبتی دید. اگر وضع از اینکه هست بدتر نشود، که اگر بخواهند قیمت‌ها را افزایش بدهند، متاسفانه بدتر هم می‌شود، اگر تحریم‌ها هم در این مدت حل نشود، متاسفانه نمی‌توان در این شرایط مثبت‌اندیش بود. اگر تحریم‌ها هم حذف شود، فقط یک مسکن است. مشکل عمده کشور ما همین مشکلات ساختاری است که ریشه‌های غیراقتصادی دارد. ما در حال از دست دادن نخبگان‌مان هستیم، اینها سرمایه‌های اجتماعی ما هستند. ثروت اصلی ما باید نیروهای انسانی و جامعه نخبگان ما باشد. نیروی انسانی را نمی‌توان با گزینه دیگری مقایسه کرد. کشورهایی مثل ژاپن که نفت ندارند، با همین نیروی انسانی نخبه موفق شدند و پیشرفت کردند. در حال ‌حاضر مسئله مهم، مهاجرت گسترده نیروهای انسانی است. همین نیروی انسانی باید مولد ثروت و تولید باشد. مولد توسعه فقط انسان است. جمله آخر من این است که توسعه فرآیندی زمانبر است؛ زمان را نمی‌شود حذف کرد، اما می‌شود به کمک نخبگان جامعه کوتاهش کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین