۴۰کیلومتر تا تغییر نقشه اقتصاد قفقاز
در دل کوههای سنگی جنوب قفقاز، جایی که جادهها در پیچوخم درهها گم میشوند و هر گذرگاه مرزی، داستانی طولانی از جنگ و تجارت دارد، این روزها بحثی تازه جریان گرفته است. «کریدور زنگزور» نام مسیری است که از استان سیونیک ارمنستان عبور میکند و میتواند سرزمین اصلی آذربایجان را به جمهوری خودمختار نخجوان پیوند بزند. در نگاه اول، این مسیر ترانزیت یک راه باریک زمینی است، اما در لایههای زیرین آن، رقابتی سنگین بر سر کنترل جریان کالا، انرژی و حتی دادههای منطقه نهفته است. برای آذربایجان، این کریدور راهی است برای قطع وابستگی به مسیرهای پرهزینه و طولانی و گامی در مسیر اتصال مستقیم به ترکیه و فراتر از آن، بازارهای اروپا. برای ایران، که سالها از مسیر ارمنستان و مرز نوردوز به قفقاز شمالی و دریای سیاه دسترسی داشته، فعال شدن چنین گذرگاهی میتواند بهمعنای کاهش سهم از تجارت منطقه باشد. نه آنکه همه راهها بسته شود، اما تغییر مسیر ترانزیت، تغییر بازی است. این گزارش صمت، با روایتی تحلیلی و اقتصادی، از گذشته و حال زنگزور میگوید، مسیرش را روی نقشه دنبال میکند، سهم تاریخی ایران را بررسی میکند و سناریوهای آینده را پیشرو میگذارد؛ روایتی که نشان میدهد چگونه یک نوار ۴۰ کیلومتری میتواند وزنه ترازوی اقتصاد منطقه را جابهجا کند. در گزارش بعدی به تاثیر تغییرات ژئوپلتیک این مسیر در اقتصاد منطقه و تجارت ایران خواهیم پرداخت.

پیشینه تاریخی زنگزور
کریدور زنگزور، پیش از آنکه به واژهای داغ در مذاکرات سیاسی و تحلیلهای اقتصادی بدل شود، بخشی آرام از یک شبکه حملونقل یکپارچه در دوران اتحاد جماهیر شوروی بود. در آن روزگار، مرزهای سیاسی امروز وجود نداشت یا حداقل آنقدر جدی گرفته نمیشد که جریان کالا و انسان را متوقف کند. راهآهنی که از باکو به نخجوان میرفت، از استان سیونیک ارمنستان عبور میکرد و قطارها بدون توقف در ایستگاههای مرزی، نفت، غلات و مسافر را جابهجا میکردند. این مسیر نهتنها ستونفقرات ترانزیت داخلی قفقاز بود، بلکه پیوند اقتصادی و اجتماعی جمهوریهای قفقاز جنوبی را تقویت میکرد.
اما فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ همهچیز را تغییر داد. جمهوریهای تازهاستقلالیافته ناگهان با مرزهای رسمی و اختلافات دیرینه روبهرو شدند. مناقشه بر سر منطقه قرهباغ کوهستانی ـ سرزمینی که در آن اکثریت جمعیت ارمنی بودند، اما درون مرزهای رسمی آذربایجان قرار داشت ـ بهسرعت به جنگی تمامعیار تبدیل شد. جنگ اول قرهباغ (۱۹۹۲–۱۹۹۴) نهتنها خطوط جبهه را ترسیم کرد، بلکه مسیرهای حملونقل را نیز زیر و رو کرد. سیونیک که تا دیروز گذرگاهی برای قطارها و کامیونها بود، به خط تماس حساس بین آذربایجان و ارمنستان تبدیل شد. راهآهن و جادهای که زنگزور امروز برپایه آن تعریف میشود، عملا تعطیل شد و ارتباط زمینی آذربایجان با نخجوان تنها از طریق ایران یا پروازهای هوایی ممکن شد.
3دهه بعد، جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰، که باکو را به بازیابی بخشهای مهمی از اراضی پیرامونی رساند، دوباره نگاهها را به این گذرگاه دوخت. در توافق آتشبس با میانجیگری روسیه، بندی گنجانده شد که بر بازگشایی مسیرهای ارتباطی منطقه تاکید داشت. آذربایجان از این بند بهعنوان مجوزی برای طرح دوباره کریدور زنگزور استفاده کرد، اما این بار با ابعادی فراتر از ارتباط داخلی؛ یک پروژه ترانزیتی چندمنظوره که میتواند بخشی از نقشه تجارت اوراسیا را تغییر دهد.
زنگزور؛ از خطوط راهآهن شوروی تا شاهراه رقابت قرن ۲۱
کریدور زنگزور، آنگونه که امروز در محافل دیپلماتیک و اقتصادی شنیده میشود، ریشهای عمیق در تاریخ معاصر قفقاز دارد. در دوران اتحاد جماهیر شوروی، ارتباط میان سرزمین اصلی آذربایجان و نخجوان از مسیر ارمنستان عبور میکرد. خطوط ریلی و جادهای آن زمان نهتنها کالا و مسافر را جابهجا میکردند، بلکه پیوندهای اقتصادی و اجتماعی جمهوریها را تقویت میکردند. با فروپاشی شوروی و آغاز جنگ اول قرهباغ در اوایل دهه ۱۹۹۰، این مسیرها بسته شد. از آن زمان، ارتباط زمینی بین 2بخش آذربایجان قطع و حملونقل به مسیرهای غیرمستقیم وابسته شد، از جمله عبور از خاک ایران. 3دهه چنین ادامه داشت تا اینکه جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ آغاز شد و آذربایجان با پیروزی نظامی و بازپسگیری بخشی از مناطق، شرایط تازهای را رقم زد. ایده احیای مسیر ارتباطی مستقیم به نخجوان با عنوان «کریدور زنگزور» دوباره مطرح شد، اما اینبار نه صرفا برای حملونقل داخلی، بلکه بهعنوان بخشی از یک کریدور بزرگتر ترانزیت منطقهای. این کریدور که طولش بین ۴۰ تا ۵۰ کیلومتر تخمین زده میشود، از استان سیونیک عبور میکند و اگر اجرا شود، بههمراه خطوط جاده، راهآهن، انتقال انرژی و فیبر نوری، میتواند نقش محوری در اتصال آسیای مرکزی به ترکیه و اروپا پیدا کند. همچنین جایگاه جغرافیاییاش نیز بهگونهای است که هر تغییری در کنترل یا مدیریت آن، بلافاصله اثرات سیاسی و اقتصادی گستردهای بههمراه دارد.
چرا این مسیر برای آذربایجان حیاتی است؟
برای آذربایجان، کریدور زنگزور تنها یک پروژه عمرانی نیست، بلکه ابزاری استراتژیک برای بازتعریف موقعیتش در نقشه اقتصادی منطقه است. از منظر لجستیکی، این مسیر کوتاهترین راه برای اتصال زمینی به نخجوان و سپس ترکیه است. حذف مسیرهای طولانی و وابستگی به ایران یا گذرگاههای دریایی، هزینهها را بهطورچشمگیری کاهش میدهد. از نظر اقتصادی، این کریدور میتواند آذربایجان را به حلقه اصلی زنجیره حملونقل بین کشورهای آسیای مرکزی، قفقاز و اروپا تبدیل کند. تصور کنید کالاهایی که امروز از مسیر دریای خزر به بندر باکو میرسند و سپس راهی روسیه یا ایران میشوند، مستقیما از طریق زنگزور به ترکیه و بازارهای اروپایی برسند؛ صرفهجویی زمانی و مالی این تغییر، مزیتی بزرگ برای باکو خواهد بود. افزون بر این، آذربایجان میتواند از تعرفههای عبور، خدمات گمرکی و لجستیک، درآمد قابلتوجهی کسب کند. این مسیر همچنین به باکو امکان میدهد که نقش سیاسی پررنگتری ایفا کند، چراکه هر کشوری که بخواهد از این گذرگاه استفاده کند، ناگزیر به مذاکره با آذربایجان خواهد بود. برای کشوری که پس از سالها مناقشه، بهدنبال تثبیت دستاوردهای خود است، زنگزور فرصتی است که بهسادگی حاضر به چشمپوشی از آن نیست.
ایران و زنگزور؛ از مسیرهای سنتی تا چالشهای امروز
ایران در 3دهه گذشته از مسیر ارمنستان برای اتصال به گرجستان و دریای سیاه استفاده کرده است. مرز نوردوز در استان آذربایجانشرقی دروازه اصلی این مسیر بوده و سالانه هزاران کامیون حامل کالا از این گذرگاه عبور کردهاند. این مسیر نهتنها برای تجارت دوجانبه با ارمنستان اهمیت داشت، بلکه بخشی از مسیر گستردهتر «کریدور شمال ـ جنوب» محسوب میشد که ایران را به روسیه و اروپا متصل میکرد. با این حال، ایران هیچگاه مالکیت خاکی بر مسیر زنگزور نداشته و سهمش بیشتر در حوزه نقشآفرینی ترانزیتی و خدمات حملونقل بوده است. اگر کریدور زنگزور تحتمدیریت کامل آذربایجان و ترکیه قرار گیرد، بخش مهمی از جریان کالاهایی که امروز از مسیر ایران و ارمنستان عبور میکنند، ممکن است تغییر مسیر دهند. این تغییر بهمعنای کاهش درآمدهای جانبی ایران از ترانزیت، تضعیف جایگاهش در شبکه حملونقل منطقهای و کاهش قدرت چانهزنی در مذاکرات اقتصادی خواهد بود. از سوی دیگر، ایران نگران است که کریدور زنگزور موقعیت جغرافیاییاش را بهحاشیه ببرد و کشورهای آسیای مرکزی مسیرهای دیگری برای صادرات و واردات انتخاب کنند. باوجود این، جغرافیای ایران و تنوع مسیرهای جایگزین همچنان میتواند نقش تهران را در مواقع بحران حفظ کند، اما تداوم این نقش، نیازمند سیاستگذاری فعال است.
آیا میتوان ایران را از زنگزور حذف کرد؟
پاسخ کوتاه این است؛ حذف کامل دشوار، اما کاهش نقش، کاملا ممکن است. مسیر زنگزور در خاک ارمنستان است و هر توافقی باید با رضایت ایروان انجام شود، اما فشار سیاسی و نظامی آذربایجان و نفوذ اقتصادی ترکیه میتواند شرایطی ایجاد کند که ایران از مزایای اقتصادی این مسیر کنار گذاشته شود.
افزوده شدن بازیگران بزرگتر، مانند روسیه یا برخی کشورهای غربی، میتواند روند را تسریع کند، بهویژه اگر این کشورها بخواهند نقش ایران در ترانزیت منطقه را محدود کنند. با این حال، حذف کامل ایران با موانعی روبهرو است؛ جغرافیا، نیاز به مسیرهای متنوع در زمان بحران و شبکههای موجود حملونقل همچنان بهنفع ایران عمل میکنند. سناریوی محتملتر این است که سهم ایران از ترانزیت کاهش یابد و نقش تهران از یک بازیگر اصلی به یک مسیر جایگزین محدود شود. جلوگیری از چنین روندی، نیازمند ترکیبی از دیپلماسی فعال، سرمایهگذاری در زیرساختهای داخلی و توافقات چندجانبه با کشورهای همسایه و فرامنطقهای است.
سخن پایانی
کریدور زنگزور فراتر از یک پروژه حملونقلی است؛ این مسیر باریک میتواند بر نقشه تجارت منطقه و جایگاه اقتصادی کشورها اثر بگذارد. برای آذربایجان، زنگزور فرصتی است برای اتصال مستقیم به ترکیه و بازارهای اروپا. برای ترکیه، گامی در مسیر تحقق رویای اتصال جهان ترک. برای ارمنستان، آزمونی میان منافع اقتصادی و ملاحظات امنیتی و برای ایران، هشداری که یادآوری میکند حتی چند ده کیلومتر جاده میتواند به ابزار تغییر موازنه قدرت اقتصادی بدل شود. بیتفاوتی در برابر تغییرات این مسیر میتواند بهمعنای از دست دادن بخشی از جریان ترانزیت منطقه باشد؛ جریانی که مستقیما بر درآمد ارزی، موقعیت ژئوپلتیک و قدرت چانهزنی ایران اثر خواهد گذاشت. اگر تهران بخواهد همچنان بهعنوان یکی از محورهای ترانزیتی اوراسیا باقی بماند، باید با دیپلماسی هدفمند، سرمایهگذاری زیرساختی و ایجاد مسیرهای جایگزین، جایگاه خود را تثبیت کند. در غیر این صورت، کریدور زنگزور نهتنها مسیر کالا را تغییر میدهد، بلکه جایگاه ایران را نیز در نقشه اقتصادی منطقه بازتعریف خواهد کرد.