بازی ضعیف نظام بانکی در زمین بورس
نظام بانکی و بازار سرمایه دو روی یک سکهدر سالهای اخیر و در بحبوحه نوسانات شدید بازار سرمایه، همواره نگاهها بهسمت نظام بانکی بهعنوان بازیگری اثرگذار معطوف بوده است؛ اما پرسش اساسی اینجاست که بانکها دقیقا از چه مسیری میتوانند به رونق بورس کمک کنند؟ آیا حمایت آنها مستقیم است یا غیرمستقیم؟ و در نهایت، سیاستهای پولی بانک مرکزی چه اثری بر تعامل بین بازار پول و بازار سرمایه دارد؟ در نظام اقتصادی ایران، بازار پول و بازار سرمایه 2 کانال تامین مالی محسوب میشوند. با اینکه بازار سرمایه در سالهای اخیر رشد چشمگیری داشته، اما هنوز سهم عمده تامین مالی شرکتها از طریق شبکه بانکی انجام میشود. در این میان، نظام بانکی با ابزارهای مختلف و از 2 مسیر مستقیم و غیرمستقیم در بازار سرمایه نقشآفرینی میکند. یکی از نقدهای جدی به نقش بانکها در بازار سرمایه، تعارض منافع است. بانکهایی که همزمان هم تامینکننده مالی بنگاهها و هم بازیگر مستقیم در بورس هستند، ممکن است در راستای منافع خود حرکت کنند. این موضوع باعث شده است برخی کارشناسان خواستار تفکیک دقیقتر نهادهای مالی بانکمحور از بدنه سیاستگذار بازار سرمایه شوند. با این حال، نمیتوان انکار کرد؛ در شرایط فعلی اقتصاد ایران، نقش پررنگ بانکها در بازار سرمایه، یک ضرورت ساختاری است. گزارش پیشروی صمت با نگاهی تحلیلی به بررسی نقش پنهان و آشکار نظام بانکی در رونق بورس پرداخته که در پیشرو میخوانید.

ضرورت همراستایی بازار پول و سرمایه
بانکها مستقیما از طریق نهادهای مالی زیرمجموعه خود وارد بازار سرمایه میشوند. تقریبا تمام بانکهای بزرگ کشور، مالک شرکتهای سرمایهگذاری، کارگزاری، سبدگردان یا تامین سرمایه هستند. بهعنوانمثال بانک ملت با سرمایهگذاری تامین سرمایه ملت، بانک ملی با مالکیت در تامین سرمایه نوین، بانک صادرات با هلدینگ صاد و بانک آینده با مجموعه سرمایهگذاری آیندهنگر.
این نهادها معمولا در نقش بازارگردان، سبدگردان یا ناشر اوراق فعالیت میکنند و حضورشان به تقویت نقدشوندگی بازار کمک میکند. آنها با داراییهای سنگین و قدرت نقدینگی بالا، بازیگران مهمی در حمایت از سهام ارزنده هستند.
همچنین، بانکها در فرآیند تامین مالی بنگاهها از طریق بازار سرمایه، مانند انتشار اوراق بدهی یا عرضه اولیه، نقش فعالی دارند. بانکها متولیان اصلی عرضه اوراق شرکتی، اوراق منفعت و صکوک اجاره هستند. این اقدامات، نقدینگی موردنیاز بنگاهها را فراهم کرده و در عین حال، ابزارهای جذاب درآمدی برای بازار سرمایه خلق میکند.
مسیر غیرمستقیم حمایت نظام بانکی نیز شامل سیاستهای اعتباری میشود. بانکها با سیاستهای اعتباری خود بهشکل غیرمستقیم بر بازار سرمایه تاثیر میگذارند. برای مثال در مقاطعی که نرخ سود سپردههای بانکی پایین نگه داشته میشود، سرمایهگذاران ترجیح میدهند منابع خود را به بورس منتقل کنند.
همچنین، بانکها میتوانند با افزایش شفافیت عملکرد مالی و ارائه اطلاعات دقیق درباره شرکتهای وابسته به خود، نقش موثری در بهبود اعتماد عمومی به بازار سرمایه ایفا کنند. یکی از مشکلات دیرینه بورس تهران، کمبود شفافیت اطلاعاتی و نبود اعتماد پایدار است. انتشار صورتهای مالی شفاف توسط بانکها و هلدینگهای زیرمجموعهشان، نقش تعدیلگر بر نوسانات بازار دارد. شاید یکی از مهمترین اثرات غیرمستقیم نظام بانکی بر بورس، از مسیر سیاستهای پولی بانک مرکزی بگذرد. بهطورمشخص، اقدامات بانک مرکزی در حوزه نرخ بهره، عملیات بازار باز و کنترل نقدینگی تاثیر گستردهای بر فضای سرمایهگذاری دارد.
وقتی بانک مرکزی نرخ بهره بینبانکی را افزایش میدهد، تمایل بانکها به نگهداری منابع در بازار بینبانکی و سپردهگذاری در بانک مرکزی افزایش مییابد. در نتیجه، تزریق منابع به بازار سهام کاهش پیدا میکند، همچنین با افزایش نرخ بهره، بازده موردانتظار سرمایهگذاران هم رشد میکند که باعث افت نرخ سهام میشود.
در مقابل، کاهش نرخ بهره، بانکها را بهسمت سرمایهگذاری در داراییهای سودآور مانند سهام سوق میدهد. بههمیندلیل، در سالهایی که بانک مرکزی سیاست انبساطی و کاهش نرخ بهره را در پیش گرفته، معمولا بورس با رشد همراه بوده است.
بانک مرکزی همچنین با اجرای عملیات بازار باز، نقش فعالی در مدیریت نقدینگی و نرخ بهره دارد. خرید یا فروش اوراق دولتی در این بازار، مستقیما بر تراز نقدی بانکها اثر میگذارد. اگر بانک مرکزی از طریق این بازار، منابع به سیستم بانکی تزریق کند، بانکها قادر خواهند بود، اعتبارات بیشتری اعطا کنند و بخشی از این منابع، در نهایت بهسمت بازار سرمایه حرکت میکند.
از سوی دیگر، سیاستهای انقباضی بانک مرکزی با فروش اوراق در بازار باز، باعث کاهش پایه پولی و خشک شدن منابع در سیستم بانکی میشود. این امر قدرت مانور بانکها را برای حمایت از بورس کاهش میدهد.
بورس بیشتر تحتتاثیر ریسکهای خارجی است، نه مدیریت داخلی
مصطفی صفاری، کارشناس بازار سرمایه؛ نرخ بهره بهعنوان یکی از ابزارهای در دست بانک مرکزی تاثیر غیرمستقیم بر بازار سرمایه دارد، به این شکل که اگر بانک مرکزی نرخ بهره را کم کند، بازار سهام صعودی خواهد شد. این نتیجه معکوس نرخ بهره بر میزان سرمایهگذاری در بازار سهام است. اکنون باوجود نرخهای بالای بهره سرمایهگذار ترجیح میدهد، سراغ بازارهای بدون ریسک برود.
پایین آوردن نرخ بهره باید بخشی از سیاستهای بانک مرکزی باشد. ضرورت این مسئله را باید به تحقق شعار سال هم ارتباط داد. پایین آوردن نرخ بهره، باعث تقویت بورس خواهد شد. در واقع مهمترین عامل تاثیرگذار بر بازار سرمایه از میان دیگر ابزارهای کنترلی بانک مرکزی، نرخ بهره است و بعد از آن، نرخ تورم و سطح ریسک است که شامل سطح ریسک سیاسی و ریسکهای اقتصادی مانند نوسان نرخ ارز است. مسئله تاثیرگذار دیگر، مالیات بر عایدی است که مجلس باید آن را تصویب کند، در غیر این صورت تمام داراییهایی که تبدیل به طلا و مسکن میشود، شامل مالیات نمیشوند، اما در بورس این مالیات تعلق میگیرد. این یعنی هر که سرمایهگذاری در بورس تولید میکند، شامل جریمه میشود، در حالی که در دیگر بازارها اینگونه نیست. چنین رویکردی باید تغییر کند.
سرمایهگذاری رابطه معکوس با نرخ بهره دارد. اگر نرخ بهره کاهش پیدا کند، سرمایه افزایش پیدا میکند. با ورود ترامپ به اقتصاد جهان، ریسک در تمامی بازارها در دنیا بالا رفته و در ایران هم بیشتر از باقی کشورها این ریسک افزایش یافته است.
همزمان با بالا رفتن نرخ بهره و افزایش ریسکهای جهانی، سرمایهگذاری در بورس کاهش پیدا میکند. در چنین شرایطی، نمیتوان توقع بالا رفتن ارزش سهام را داشت. تاثیر ریسکهای خارجی بر اقتصاد که از بیرون تحمیل میشود، فضای سرمایهگذاری در بازار سهام را بهشدت تحتتاثیر قرار میدهد. در چنین شرایطی، سرمایهگذاران، دیگر بازارهای موازی مانند بازار طلا را ترجیح میدهند و به این ترتیب، هجوم سرمایهگذار به یک سمت را رقم میزنند.
در تجربه مدیریتی سازمان بورس تهران هم دیدهایم که دولت بزرگترین واردات شمش طلا را رقم زد و رکورد ورود ۵۰ همتی به صندوقهای طلا شکسته شد.
بسیاری از مسئولان ارشد نظام پولی و مالی کشور به مردم پیشنهاد خرید طلا میدادند و سرمایهها را بهجای آنکه بهسمت بازارهای واقعی سوق دهند، بهسمت بازارهای موازی تشویق میکردند. باتوجه به اینکه برخی بهدنبال رابطهای میان نزولی بودن بورس از ابتدای سال ۱۴۰۴ و ارتباط آن با جابهجایی افراد در رئوس مدیریتی هستند، باید گفت مسئله بورس ما ربطی به افراد ندارد، بلکه به سیاستها و ریسکهای کلان مربوط میشود.
بورس بیشتر از نظام بانکی متاثر از تصمیمات کلان اقتصادی است
فردین آقابزرگی، تحلیلگر بازار سرمایه؛ باید بررسی کرد که آیا تغییرات نرخ بهره بینبانکی روی بورس تاثیر دارد؟
مهمتر از این موضوع رویکرد تصمیمات اقتصادی کلان کشور است که روی نوسان بورس تاثیر میگذارد. افزایش چندصدم درصدی نرخ بهره بینبانکی واضح است که تاثیر چشمگیری روی روند بازار سرمایه ندارد.
اما در صورتی که سیاستگذار اقتصادی بخواهد شرایط را طوری پیش ببرد که جذابیت برای فروش اوراق یا رقیبی برای نرخ اوراقی که در حال فروش است، ایجاد شود، این موضوع میتواند تاثیر مثبت داشته باشد.
نرخ بهره فعلی بینبانکی حتی اگر با فرمول ریاضی هم حساب شود، اثر خاص و ملموسی ندارد، اما اگر شرایط نگاه به بازار سرمایه در مقابل اوراق و نرخ بهره پیش رود، مهمتر خواهد بود.
از نظر من، سیاستگذار اقتصادی دچار یک گرفتاری برای مقابله و جبران تورم شده است، چراکه یکی از مهمترین کارها برای جبران تورم، افزایش نرخ بهره است، اما سیاستگذار با این کار، هم در فروش اوراق و هم در فضای کسبوکار دولت در بازار سرمایه به مشکل میخورد.
عملیات بازار باز در فرابورس بههمیندلیل دایر شد. بهطوریکه نرخ بهره در یک بازار متشکل، منضبط و شفاف مشخص شود. اما اگر این بازار بررسی شود، مشخص است که در یک روز بیشتر از ۳۲۰ همت معامله بسته میشود. این در حالی است که ارزش معاملات بورس و فرابورس 7 تا 8 همت است.
پس با این حساب میتوان گفت؛ این معاملات بهصورت دستوری انجام میشود، به این ترتیب انتظارات از راهاندازی و تغییر محل انجام اوراق از بانک مرکزی یا بین بانکی به فرابورس که این بود تا همگان نرخ بهره بینبانکی را کشف کنند، پیش نرفت.
سیاست افزایش نرخ بهره تاثیر مثبتی بر بازار سرمایه نخواهد داشت
احسان رضاپور، کارشناس بازار سرمایه؛ افزایش نرخ بهره بانکی یعنی کسب سود بدون ریسک و این مسئله سبب میشود بخشی از منابع مالی از بازارهای اقتصادی خارج و بهسمت بانک روانه شود، بنابراین سیاست افزایش نرخ بهره تاثیر مثبتی بر بازار سرمایه نخواهد داشت و میبینیم که فعالان بازار و کارشناسان با تمرکز سرمایه در بخشهای غیرمولد موافق نیستند و ما مخالفت آنها را بارها از رسانهها دیده و شنیدهایم.
تسهیلات بانکها، هزینه مالی شرکتها را افزایش میدهد و این مسئله باعث میشود سودآوری شرکتها تحتتاثیر منفی قرار بگیرد، چراکه هزینههای بیشتر، اثر منفی بیشتری روی سود شرکتها خواهد داشت.
باتوجه به مسائل گفتهشده، افزایش نرخ بهره بانکی میتواند اثرات منفی موقتی را در بازار سرمایه بههمراه داشته باشد.
روند در بازار سرمایه تنها تابع وضعیت سودآوری بنگاهها نیستند.
باید توجه داشت؛ تنها فاکتور اثرگذار در بازار سرمایه بحث کاهش یا افزایش سودآوری بنگاهها نیست و فاکتورهایی در بازار وجود دارد که اثر بیشتری را بههمراه خواهد داشت.
بحث اعتماد یکی از فاکتورهای اثرگذار است که تاثیر بالایی در هدایت سرمایهها به بخشهای مختلف اقتصاد دارد. طبیعتا سرمایهگذاران منابع مالی خود را به بخشهایی هدایت میکنند که با ریسک کمتر بازدهی معقولی داشته باشد.
اتفاقی که از سالهای گذشته تاکنون در بازار سرمایه رخ داده، این است که نتوانسته پاسخگوی انتظارات باشد و همین مسئله سبب بیاعتمادی افراد شد.
البته معتقدم افرادی که اکنون در بازار بورس سرمایهگذاری کردهاند، احتمالا شانس بازدهی بیشتری نسبت به سایر بازارها دارند، اما بسیاری از سهامداران باتوجه به اتفاقات سال گذشته در بازار اعتماد خود را از دست دادهاند و این بیاعتمادی میتواند باعث شود که سهامداران سرمایههای خود را به بخشهای کمریسکتری بسپارند.
باوجود بیاعتمادیها، گمان میکنم بازار سرمایه از نظر ارزندگی و جذابیت قیمتی شانس بازدهی بیشتری نسبت به فرصتهای سرمایهگذاریهای دیگر دارد.
سخن پایانی
بازار پول و بازار سرمایه باید بهعنوان 2 بال اصلی تامین مالی اقتصاد، در مسیر مشترک حرکت کنند.
اگر بانک مرکزی با سیاستهای پولی مناسب و بانکها با نقشآفرینی شفاف، از بازار سرمایه حمایت کنند، میتوان انتظار داشت که بورس بهجای بازاری پرنوسان و مبتنی بر هیجان، به بستری برای تامین مالی بلندمدت بنگاهها تبدیل شود.
از سوی دیگر، لازم است سیاستگذاران اقتصادی، نهاد ناظر بازار سرمایه (سازمان بورس) و بانک مرکزی، هماهنگی بیشتری در تدوین سیاستهای کلان داشته باشند.
هرگونه تغییر در نرخ بهره، حجم نقدینگی یا سیاستهای ارزی، اثر چندجانبهای بر بورس خواهد داشت و نباید بهطورمنفک تصمیمگیری شود.
نظام بانکی ایران، با اصلاح ساختار ترازنامه، کاهش سهم بنگاهداری و افزایش شفافیت، میتواند به یکی از ارکان مهم ثبات بازار سرمایه تبدیل شود. این گذار، نیازمند اصلاحات ساختاری، انضباط مالی و عزم جدی از سوی همه نهادهای مسئول است.