تالار شیشهای در عصر بیثباتی منطقهای
چگونه بحران سیاسی به بحران اقتصادی تبدیل میشود؟تجربه جهانی و منطقهای نشان داده است که هیچ اقتصاد نوظهوری نمیتواند در برابر تلاطمهای ژئوپلتیکی مصون بماند.

در اقتصادهایی مانند ایران که بهشدت به نفت، ارز و واردات وابستهاند، تنشهای نظامی میتواند مسیر رشدش را بهکلی تغییر دهد. در فضای جنگی، شاخص ریسک کشور بهسرعت افزایش مییابد. این مسئله باعث خروج سرمایه، تعلیق مذاکرات اقتصادی، تعویق پروژههای توسعهای و از همه مهمتر، بیثباتی روانی در بازار میشود. در همین ارتباط اوایل هفته سازمان بورس پیشنهاد کرد همه معاملات سهام و اوراق بهادار مبتنی بر کالا در بورس تهران، فرابورس ایران و کلیه معاملات اوراق مبتنی بر کالا در بورس کالای ایران و بورس انرژی ایران، از روز دوشنبه (دوم تیر) تا پایان روز کاری چهارشنبه (4 تیر ۱۴۰۴) متوقف شود، اما در روز 2 تیر؛ قادر معصومی خانقاه، مدیر نظارت بر بورسهای سازمان بورس خبر از بازگشت حقیقیها به معاملات بازار سرمایه داد. در همین روز، ارزش کل مبادلات انجامشده در بازار سرمایه به ۷.۲ همت رسید که اشخاص حقیقی ۱.۵همت از خریدها را انجام دادند.
بهاعتقاد کارشناسان، در شرایط بحرانی و تشدید تحرکات سیاسی و نظامی، درستترین کار توقف معاملات و بستن بازار سرمایه است. چنین اتفاقی بیشتر بهمنظور حفظ داراییها و مقابله با افزایش حجم صف فروش ناشی از هراس کنشگران است. اما این گمانه هم از سوی برخی تحلیلگران اقتصادی وجود دارد که ممکن است با این کار تنها تمایل به فروش را مدتی بهتاخیر انداخت و با آغاز به کار بورس، مجدد حجم فروش افزایش خواهد یافت. در چنین شرایطی، سوال اصلی برای فعالان اقتصادی ایران این است که اگر تنشهای نظامی و سیاسی ادامهدار شده و تکانههای سیاسی بازار را ملتهب کند، بازار سرمایه کشور چه سرنوشتی خواهد داشت؟ صمت در گزارش پیشرو در تلاش است تا ابعاد اقتصادی درگیری و تنش میان کشورهای منطقه را با تمرکز بر بازار سرمایه ایران بررسی کند.
نگاه تاریخی به واکنش بازار سرمایه به شوکهای نظامی
وقتی نخستین هواپیما در آسمان سوریه سقوط کرد، موجی از نگرانی بازارهای جهانی را درنوردید. اما در تهران، سرمایهگذاران با نگاهی نگران به تابلوهای قرمز بورس، عمیقتر از همیشه خطر جنگ را احساس کردند. جنگ ایران و اسرائیل تنها یک تنش سیاسی محسوب نمیشود، بلکه میتواند به خطری بالقوه برای بنیادهای اقتصادی کشور تبدیل
شود. بازار سرمایه ایران، بهعنوان یکی از حساسترین ارکان اقتصاد، بهشدت تحتتاثیر رویدادهای سیاسی است. تجربه نشان داده است که در مواجهه با بحرانهای بزرگ، واکنشهایی مانند کاهش شاخصها و افزایش صف فروش، رخ خواهد داد. سرمایهگذاران خرد که اکثریت فعالان بازار را تشکیل میدهند، در مواجهه با اخبار جنگی دچار هراس میشوند و این رفتار تودهای بهسرعت به صفهای فروش تبدیل میشود و ریزش شاخصها را رقم میزند و در ادامه افزایش تقاضا برای داراییهای امن ایجاد خواهد شد. در چنین شرایطی، تقاضا برای طلا، ارز و ملک بهصورتطبیعی بالا میرود. این روند موجب خروج سرمایه از بورس بهسمت بازارهای موازی میشود و جریان نقدینگی بازار سرمایه را تضعیف
میکند. رشد ارزش سهام دلاری، یکی دیگر از آثار رویدادهای سیاسی بر بازار سرمایه است. در عین حال، شرکتهای صادراتمحور که درآمد ارزی دارند (نظیر پتروشیمیها، فلزات و معادن) در دورههای افزایش نرخ ارز میتوانند بهطورنسبی مقاوم باشند یا حتی رشد کنند. این شرکتها در شرایط جنگی، بهویژه اگر صادرات آنها ادامه یابد، ممکن است پناهگاه بخشی از سرمایهها باشند. تحلیل دقیقتر آثار تهاجم اسرائیل بر بازار سرمایه نشان میدهد؛ در درگیریهای محدود و کوتاهمدت واکنش بازار سرمایه ممکن است محدود و گذرا باشد. شاخصها بهصورت مقطعی افت میکنند، اما در مدت کوتاهی بهتعادل میرسند و در مقابل داراییهای دلاری، رشد موقت را تجربه میکنند. جنگ در منطقه میتواند مسیرهای تجاری را تهدید کند؛ از جمله عبور نفتکشها از تنگه هرمز که بیش از ۳۰ درصد نفت جهان از آن میگذرد. حتی تهدید به بستن این گذرگاه کافی است تا نرخ جهانی نفت بالا برود، اما در ایران، بهدلیل تحریمها، اثر آن ممکن است معکوس باشد؛ افزایش نرخ جهانی نفت، اما عدمتوانایی در فروش آن.
افول اقتصادی، محصول ادامهدار شدن مخاصمات
فردین آقابزرگی، کارشناس بازار سرمایه؛ بهشخصه معتقدم نباید تعطیلی و توقفی در بورس اتفاق میافتاد، چراکه تعطیلی بازار سرمایه تبعاتی مانند فشار فروش بعد از بازگشایی را در روزهای آتی خواهد داشت، به این دلیل که وضعیت کنونی قابلیت پیشبینی ندارد و در صورت ادامهدار شدن تعطیلی، سهامدارانی که نیاز به تامین نقدینگی دارند، تحتفشار قرار میگیرند و بلافاصله بعد از بازگشایی نمادها و شروع به کار بورس با افزایش فشار فروش روبهرو خواهند بود. ناگفته نماند که در بازار سرمایه در کل سال گذشته ۲۳درصد بازدهی در شاخص کل و در شاخص هموزن هم، حدود ۱۴ تا ۱۵ درصد رشد داشتهایم. تا پایان اردیبهشت، بازدهی حدود ۲۵ درصد در بورس تهران بهثبت رسید. در شاخص هموزن هم، تا ۲۰ درصد افزایش بازدهی داشتهایم که بازدهی بسیار مناسبی بوده است. بهطورکلی تصمیمات کلی کشور درباره مسائل سیاسی و برونمرزی، وضعیت اقتصادی را تحتتاثیر قرار خواهد داد و ادامهدار شدن مخاصمات، افول اقتصادی بهدنبال خواهد داشت. اما این را هم در نظر داشته باشید که براساس تحقیقات آکادمیک و بهاثباترسیده در ایران بهبود وضعیت اقتصادی لزوما بهمعنی بهبود وضعیت بورس نیست و همینطور برعکس، نامناسب بودن وضعیت اقتصادی بهمعنی مناسبتر شدن وضعیت اقتصادی نیست؛ تجارب 2 دهه گذشته این اتفاق را کاملا بهاثبات میرساند. در تمام سنواتی که فراز و نشیب داشتهایم، بورس بازدهی و حرکت خود را داشته است، چراکه همبستگی و وابستگی بسیار شدیدی با ارزش پول ملی دارد. اما معتقدم باوجود کاهش ارزش پول ملی، بورس بازدهی خود را مانند گذشته که تنشهای تاریخی و نظامی داشتهایم، ادامه خواهد داد. مهمترین آیتم برای بازار سرمایه و بورس، افزایش سطح اعتماد عمومی است. جلوگیری از تصمیمات اقتصادی که بهشکل ذینفعانه از سوی دولت گرفته میشود، افزایش سطح نقدشوندگی و شفافیت در بازار سرمایه، کوچکسازی دولت و کاهش هزینههای افسارگسیخته بودجه عمومی دولت جزو برنامههای بلندمدتی است که در صورت محقق شدن، میتواند سطح اعتماد سهامداران خرد را افزایش دهد و در اینجا نقش سازمان بورس در ارتباط با استیفای حقوق سهامداران بسیار بااهمیت است که ظرف یک سال گذشته، نمونههای بارزی از جدیت در وصول مطالبات سهامداران خرد در زمان آقای صیدی داشتهایم. نخستین چیزی که بهنظرم سهامداران خرد باید در نظر داشته باشند، نوع پرتفویی است که تشکیل میدهند و در نهایت لازم است نگاه کاملی به بازههای سرمایهگذاری بلندمدتتر داشته باشند. در این صورت طبیعتا بازدهی بهتری نسبت به سایر بازارها خواهند داشت.
تعطیلی کوتاهمدت بورس به کنترل جو روانی کمک میکند
علیرضا خانمحمدی، کارشناس بازار سرمایه؛ باید به این نکته توجه کرد که سازمان بورس در مواقع بحرانی و تنشهای منطقهای چه برنامهای اتخاذ خواهد کرد و پیش از این سازمان با چنین وقایعی چگونه رفتار کرده است. طی سالهای گذشته سازمان بورس در وعدههای صادق یک و ۲ بهجای تعطیلی کوتاهمدت بازار از ابزار کاهش دامنه نوسانات استفاده کرد و آنچه اهمیت دارد، این است که آیا کاهش دامنه نوسان در آن زمان پاسخگوی شرایط بوده است یا خیر. در واقع پاسخی که به این سوال میتوان داد «خیر» است و کاهش دامنه نوسان ابزار مناسبی برای کنترل بازار نبود و بهنوعی این تصمیم به هیجانات بازار دامن زد و در آن بحبوحه بهتر بود، سازمان تصمیم میگرفت از حقوقیها برای تثبیت بازار کمک بگیرد و بهعبارتی از ابزارهای دیگری برای کاهش هیجانات استفاده کند.
در روزهایی که کشور با وعده صادق یک و ۲ مواجه بود، بازار در چند روز نخست منفی بود و بعد از حمایتهای انجامشده، به حالت عادی بازگشت.
تعطیلی بازار نباید بیش از یک یا 2 روز ادامه داشته باشد و این تعطیلی نیز برای بررسی و رصد شرایط موجود و بازار لازم است و بعد از شنیدن نظر مقامات به این نتیجه برسد که آیا این تنشها تشدید خواهد شد یا خیر. بنابراین تعطیلی کوتاهمدت بورس به کنترل جو روانی کمک میکند و بهعبارت بهتر، بسته بودن بازار تبعات مثبت و منفی مختلفی در پی خواهد داشت. از جمله پیامدهای منفی بسته بودن بازار این است که افرادی که قصد نقد کردن دارایی خود را دارند، نسبت به باز نشدن بازار، بیاعتماد میشوند. همچنین برخی افراد باتوجه به تحلیلهای شخصی ترجیح میدهند از بازار خارج شوند. بنابراین هیجانات تا بعد از باز شدن بازار نیز ادامه دارد. بهطورکلی بسته شدن بازار این فرصت را فراهم میکند که بازار سرمایه درباره وضعیت موجود جلسه برگزار کند و برای کنترل هیجانات بازار، تصمیمهای مناسب اتخاذ کند و کاهش دامنه نوسان، چیزی جز تنش دربرنخواهد داشت.
موضوعی که بازار در انتظار آن است؛ رفتار دولت و حمایتهایی است که از بازار میتواند رقم بخورد که موجب میشود بازار به شرایط عادی برگردد و بهعبارت بهتر، خبر افت تنشها میتواند باعث کاهش هیجانات بورس شود و از طرفی تبدیل داراییها به طلا با بازشدن بازار قطعا اتفاق میافتد و شاهد خروج سنگین پول از بازار و صفهای فروش و هیجان خواهیم بود که این موضوع نیز طبیعی است؛ چراکه فضای تنشزایی است که میتواند به بازار وزن بدهد. بهطورکلی کاهش دامنه نوسان به بازار کمک نخواهد کرد و هیجانات را در پی خواهد داشت.
سخن پایانی
بازار سرمایه ایران، در سالهای اخیر مسیری پرنوسان و پرچالش را پیموده است؛ مسیری که از تحریمهای بینالمللی عبور کرده، از اصلاحات گسترده گذر کرده و گاه در مقابل بحرانهای درونی اقتصاد، چون تورم مزمن، بیثباتی قوانین و ناکارآمدی نهادی، به لرزش افتاده است. اما شاید هیچگاه همچون امروز، این بازار در معرض تهدیدهای بیرونی به این وسعت و پیچیدگی قرار نداشته است. در چنین فضایی، لازم است چالشهای ساختاری، رفتاری و سیستمی بازار سرمایه، در کنار تهدیدهای ژئوپلتیکی بهصورت یکپارچه درک شوند. بحران اعتماد بهعنوان نخستین و مهمترین تهدید بازار سرمایه ایران، بیش از آنکه قربانی دادههای اقتصادی شود، قربانی ذهنیتها، انتظارات و بیاعتمادی است. تحولات نظامی بهویژه در منطقهای بحرانی همچون خاورمیانه، همواره بهعنوان ماشه روانی برای خروج سرمایه، افزایش فروشهای هیجانی و برهمزدن توازن عرضه و تقاضا عمل کردهاند. در فضای ملتهب، حتی شایعهای بیپایه درباره حمله موشکی یا حمله پیشدستانه میتواند زلزلهای در بورس ایجاد کند. در غیاب یک استراتژی فعال ارتباطی، شفافسازی مداوم و پاسخگویی نهادی، بازار سرمایه در چنین شرایطی بسیار شکنندهتر از آن چیزی میشود که باید باشد. بازار بورس ایران اگرچه در بخشهایی از این وضعیت منتفع میشود (مانند رشد سهام دلاری)، اما در کل، وابستگی غیرمتعادل به نرخ ارز، بهویژه در فضای بدون سیاستگذاری موثر، بیشتر یک ریسک سیستماتیک است تا یک فرصت. باید توجه داشت که در هر بحران، سرمایهها بهدنبال «امنیت» هستند، نه «بازدهی». وقتی اعتماد به ثبات اقتصاد ملی کاهش یابد، سرمایهگذاران داخلی ترجیح میدهند پول خود را به بازارهای غیررسمی، بازار رمزارز، ملک، طلا و حتی کشورهای همسایه منتقل کنند. در چنین شرایطی، بورس نهتنها جایگاه خود را بهعنوان بستر مولد اقتصادی از دست میدهد، بلکه به ابزاری برای سفتهبازی مقطعی بدل میشود. این چالش ریشه در ناتوانی ساختاری بازار در ایجاد ابزارهای پوشش ریسک، نقدشوندگی کافی و جذابیت سرمایهگذاری بلندمدت دارد؛ مسائلی که در روزهای عادی نیز مهم هستند و در شرایط بحران، حادتر میشوند. صندوقهای تثبیت بازار، بازارگردانها و نهادهای واسط مالی، در اقتصادهای توسعهیافته ابزارهایی برای آرامسازی بازار در شرایط بحرانی هستند. اما در ایران، بسیاری از این نهادها یا نقدینگی کافی ندارند یا با مشکلات ساختاری و مداخلات بیرونی مواجهند.
سرمایهگذاری نیازمند افق است و دسترسی به یک افق روشن، نیازمند ثبات سیاسی.