مسیری ناتمام در نظام بانکی ایران
از ابتدای دهه ۱۳۹۰، بانکهای ایران بهتدریج از شیوههای سنتی خدماترسانی فاصله گرفتند و سامانههای نوینی همچون اینترنت بانک، موبایل بانک، بانکداری باز و اپلیکیشنهای پرداخت را وارد میدان کردند. این تغییر، با هدف کاهش مراجعه حضوری، صرفهجویی در مصرف کاغذ، کاهش هزینههای شعبهداری و تسریع ارائه خدمات انجام شد. براساس گزارش بانک مرکزی، بیش از ۹۰ درصد تراکنشهای بانکی در سال ۱۴۰۳ بهصورت غیرحضوری انجام شدهاند. این رقم، اگرچه نشاندهنده رشد چشمگیر پذیرش فناوری در میان مردم و بانکهاست، اما الزاما بهمعنای بهینهسازی مصرف نیست. در سالهای اخیر، بانکداری الکترونیک بهعنوان یکی از محورهای تحول دیجیتال در نظام بانکی ایران، مسیر رو به رشدی را طی کرده است. اما سوال اساسی این است که این تحول تا چه اندازه توانسته مصرف منابع، انرژی، زمان و هزینههای عملیاتی را بهینه کند و موانعی که پیشروی آن قرار دارد، کدامند؟ نظام پولی و بانکی ایران تاکنون چه میزان گامهای رو به جلو در مسیر احیا و ایجاد زیرساختهای بانکداری الکترونیک برداشته و برای آنکه منجر به بهینهسازی مصرف در نظام بانکی شود، چه اقدامات کلیدی تاکنون اندیشیده و اجرا شده است؟ گزارش پیشروی صمت با تمرکز بر راهکارها، موانع و چالشهای بانکداری الکترونیک تهیه و تنظیم شده است.

نقطه تلاقی فرصت و تهدید
بانکداری الکترونیک در ظاهر از مصرف منابع فیزیکی مانند کاغذ، سوخت، نیروی انسانی و وقت مشتریان میکاهد، اما در عمل، با افزایش تعداد تراکنشها، مصرف انرژی سرورها، زیرساختهای دیتاسنتر و پهنای باند اینترنت نیز افزایش یافته است. اما در شرایطی که بسیاری از کشورها با رویکرد بانکداری سبز، بهدنبال کاهش ردپای کربنی نظام بانکی خود هستند، بانکهای ایرانی هنوز استاندارد مشخصی در زمینه مصرف انرژی دیتاسنترها یا تجهیزات الکترونیک ندارند. بهعلاوه، عدمتجمیع دادهها و تکرار عملیات بین سامانههای موازی، باعث اتلاف منابع دیجیتال و انسانی میشود. یکی از موانع اصلی بهینهسازی مصرف در بانکداری الکترونیک ایران، جزیرهای بودن سیستمها و نبود یکپارچگی بین بانکهاست. باوجود پیشرفتهای چشمگیر در سامانههای شتاب، شاپرک و نهاب، هنوز بانکها بهصورت جزیرهای عمل میکنند و تبادل داده و خدمات بهصورت ناقص انجام میشود. از سوی دیگر، امنیت سایبری ناکافی و وابستگی به زیرساختهای سختافزاری فرسوده، مانع توسعه پایدار بانکداری دیجیتال در ایران شدهاند. رخنههای امنیتی یا اختلالات فنی، بهویژه در ساعات پرترافیک، نهتنها مصرف منابع را افزایش میدهند، بلکه اعتماد کاربران را نیز فرسوده میکنند. همچنین، ضعف در آموزش و فرهنگسازی برای استفاده صحیح از خدمات الکترونیک، منجر به رفتارهای پرهزینهای مانند انجام چندباره یک عملیات بانکی یا عدماستفاده از قابلیتهای جدید و کممصرفتر میشود.
عملیات بانکداری همچنان غیربهینه و پرهزینه
ایمان اسلامیان، کارشناس پولی و بانکی؛ باتوجه به تحولات دیجیتال اخیر، باید پرسید آیا نظام بانکی ایران توانسته در مسیر بهینهسازی مصرف و افزایش بهرهوری حرکت کند؟ باید گفت پیشرفتهایی شده، اما واقعیت این است که هنوز بهرهوری در نظام بانکی ما در سطح مطلوبی نیست. ما از نظر ظاهری بهسمت بانکداری الکترونیک رفتهایم،اما در عمل بسیاری از فرآیندها هنوز غیربهینه و پرهزینه هستند. بهعنوانمثال هنوز بسیاری از عملیات ساده بانکی نیاز به تایید انسانی یا مراجعه حضوری دارند. غیربهینه به این منظور که هنوز در بسیاری از بانکها، مشتری برای دریافت یک خدمت الکترونیک مثل افتتاح حساب دیجیتال، برای احراز هویت باید به شعبه مراجعه کند. یعنی ما ابزار دیجیتال را داریم، اما فرآیند همچنان سنتی است. این یعنی مصرف مضاعف؛ هم منابع انسانی درگیر است، هم انرژی، هم وقت مشتری و هم سیستم دچار اتلاف وقت شده است.
یکی از دلایل اصلی پایین بودن بهرهوری همین ساختار جزیرهای است. بانکها با هم در رقابت هستند، اما از آنجا که سیستمهای اطلاعاتیشان به هم وصل نیست، شاهد تکرار داده، دوبارهکاری و حتی اشتباههای پرهزینه هستیم. شاید هوش مصنوعی بتواند مصرف منابع را بهینهتر کند؛ چه در تحلیل دادهها، چه در تخصیص منابع و چه در مدیریت ریسک. بانکداری باز هم میتواند باعث اتصال بانکها، تجمیع خدمات و کاهش هزینههای تکراری شود. اما شرط موفقیت این فناوریها، داشتن زیرساختهای قوی و اصلاح نگرش مدیریتی است.
بیشتر زیرساختهای ما قدیمی و فرسوده هستند، فرهنگ مصرف فناوری در میان مشتریان و حتی کارکنان جا نیفتاده و از همه مهمتر، سیاستگذاریها کند، محافظهکارانه و غیرهمراستا با تحول دیجیتال است. بدون اصلاح نگاه سیاستگذار به بهرهوری، هر تکنولوژی هم وارد شود، تاثیر محدودی خواهد داشت. اگر بخواهیم فقط یک اولویت برای بهینهسازی مصرف در بانکها مشخص کنیم، میتوانیم به یکپارچهسازی دادهها و فرآیندها اشاره کنیم. وقتی بانکها به اطلاعات دقیق، همزمان و تجمیعشده دسترسی داشته باشند، تصمیمها سریعتر، هزینهها کمتر و خدمات دقیقتر ارائه خواهند شد.
بهاعتقاد کارشناسان، یکی از راهکارهای رفع ساختار جزیرهای حرکت بهسمت بانکداری باز و اتصال سامانههای بانکها به مراکز داده ملی و سکوهای مشترک تبادل اطلاعات است. بهزبان ساده، برای بهینهسازی مصرف و افزایش بهرهوری، بانکها باید با هم ارتباط داشته باشند و سیستمهایشان به هم متصل باشد، نه اینکه هرکدام در جزیره خود بمانند. بسیاری از بانکها، سامانههای داخلی مجزایی دارند که بهصورت مستقل از یکدیگر کار میکنند. نبود پلتفرم ملی یکپارچه برای تبادل دادهها و فرآیندهای بینبانکی باعث تکرار عملیات، کندی در تصمیمگیری و افزایش مصرف منابع دیجیتال و انسانی شده است.
مقاومت نهادی در برابر تغییر زیرساختهای بانکی
محمدامین لنگری، کارشناس پولی و بانکی؛ فرسودگی در نظام بانکی فقط به ساختمانهای قدیمی یا تجهیزات کهنه محدود نمیشود. در حال حاضر بیش از ۷۰ درصد فرآیندهای داخلی بانکها همان چیزی است که در دهه ۸۰ هم بوده؛ فقط یک پوسته دیجیتال به آن اضافه شده است. تحول دیجیتال به آن اندازه که ما بهظاهر اپلیکیشن و اینترنتبانک داریم، هنوز نتوانسته این ساختار را اصلاح کند. زیرساخت پردازشها، اتوماسیونها و سیستمهای مالی داخلی همچنان همان سامانههای قدیمی با وصلهپینههای متعدد هستند. حتی در بعضی بانکها، سیستمهای اصلی (core banking) نسخهای از دهه ۸۰ شمسی باقی مانده که فقط گرافیکیتر شدهاند. چنین فرسودگیهایی بر عملکرد و بهرهوری بانکها تاثیر مستقیم داشته است. وقتی ساختار ناکارآمد باشد، هزینههای عملیاتی هم بالاتر خواهد رفت، تصمیمگیری کند خواهد شد و فرآیندهای وامدهی یا اعتبارسنجی زمانبر میشود. مشاهده میکنید که هنوز هم برای یک وام ساده، باید چند برگ کاغذ امضا کرد، ضامن پیدا کرد و چند روزی هم صبر کرد، در حالی که در بسیاری از کشورها، همه اینها با چند کلیک انجام میشود.
دلایل زیادی وجود دارد که این ساختار فرسوده، اصلاح نمیشود که یک نمونه آن، همین مقاومت نهادی در برابر تغییر است؛ مدیرانی که سالها با این سیستمها کار کردهاند، معمولا با فناوریهای نو راحت نیستند. دوم اینکه نظام نظارتی ما محافظهکار شده و بهجای حمایت از نوآوری، اغلب مقابل آن میایستد. سوم هم مسئله سرمایهگذاری است؛ نوسازی زیرساختهای بانکی بسیار پرهزینه است و بانکها هم زیر فشار مالی قرار دارند. راهحل وجود دارد، اما اراده آن مهیا نیست. ما نیروی متخصص زیاد داریم، تکنولوژی هم در دسترس است، حتی دانش فنی بومی هم وجود دارد، اما باید تصمیمگیران بالادستی حاضر باشند تا ریسک تغییر را بپذیرند. اگر همین حالا یک برنامه جامع برای نوسازی ساختارهای بانکی اجرا شود، در کمتر از 5سال میتوانیم به استانداردهای منطقی منطقهای برسیم. اول از همه باید سیستمهای بانکداری متمرکز مدرنسازی شوند و بعد هم فرآیندهای اعتبارسنجی، مبارزه با پولشویی و مدیریت ریسک نیاز به بازطراحی دارد. البته بدون بازنگری در قوانین بانکی و نظارتی، این اصلاحات همان ابتدا گیر خواهد کرد.
سخن پایانی
بهاعتقاد کارشناسان، بانکداری الکترونیک در ایران اگرچه در ظاهر گامی بهسوی مدرنسازی و کاهش هزینهها برداشته، اما بدون اصلاح ساختارهای داخلی، آموزش کاربران و کارکنان بانکی، نوسازی زیرساختها و ارتقای فرهنگ مصرف، همچنان از رسیدن به نقطه بهینه فاصله دارد. اگر نظام بانکی کشور بخواهد در مسیر تحول دیجیتال باقی بماند، ناگزیر باید نهتنها سریعتر، بلکه هوشمندتر و پایدارتر حرکت کند. نظام بانکی ایران در مسیر بهینهسازی مصرف و ارتقای بهرهوری با چالشهای ساختاری و عملیاتی متعددی روبهروست.
اعتقاد تحلیلگران بر این است که ساختار جزیرهای و عدمیکپارچگی سامانهها ساختار عملیات بانکی را پرهزینه کرده است. ساختار جزیرهای در نظام بانکی به این معنا است که هر بانک یا حتی هر بخش از یک بانک، سیستمهای فناوری اطلاعات و دادهای خودش را دارد که مستقل از بقیه کار میکند و بهدرستی با سامانههای دیگر ارتباط ندارد. در این حالت، اطلاعات بهجای اینکه در یک شبکه منسجم، امن و مشترک تبادل شود، در «جزیرههایی جدا از هم» باقی میماند که نتیجه این امر، کاهش بهرهوری، کاهش دقت در ارزیابی ریسک و افزایش هزینههای پردازش تکراری است. در سطح کلان، ساختار جزیرهای باعث عدمهماهنگی بین بانکها در ارائه خدمات نوآورانه مثل بانکداری باز میشود و بهتدریج تکرار هزینههای زیرساختی و نرمافزاری در هر بانک، عدمشفافیت در زنجیره تراکنشهای بینبانکی، کاهش امکان تحلیل کلان و دقیق برای سیاستگذاران مثل بانک مرکزی را بهدنبال دارد.
بهاعتقاد کارشناسان، یکی از راهکارهای رفع ساختار جزیرهای حرکت بهسمت بانکداری باز و اتصال سامانههای بانکها به مراکز داده ملی و سکوهای مشترک تبادل اطلاعات است. بهزبان ساده، برای بهینهسازی مصرف و افزایش بهرهوری، بانکها باید با هم ارتباط داشته باشند و سیستمهایشان به هم متصل باشد، نه اینکه هرکدام در جزیره خود بمانند. بسیاری از بانکها سامانههای داخلی مجزایی دارند که بهصورتمستقل از یکدیگر کار میکنند. نبود پلتفرم ملی یکپارچه برای تبادل دادهها و فرآیندهای بینبانکی باعث تکرار عملیات، کندی در تصمیمگیری و افزایش مصرف منابع دیجیتال و انسانی میشود.
فناوریهای فرسوده و زیرساختهای ناکارآمد
تجهیزات سختافزاری در برخی بانکها قدیمی هستند و مصرف انرژی بالایی دارند. سیستمهای نرمافزاری نیز غالبا بروزرسانی نشدهاند و نمیتوانند با استانداردهای جهانی بانکداری دیجیتال رقابت کنند. بانکها دادههای عظیمی از تراکنشها، مشتریان و رفتارهای مالی دارند، اما بهدلیل نبود تحلیل داده پیشرفته یا استفاده محدود از هوشمصنوعی، نمیتوانند الگوهای بهینهسازی مصرف را استخراج و اجرا کنند.
از سویی اتکای بیش از حد به شعبههای فیزیکی هنوز در ساختار نظام بانکی وجود دارد و باوجود گسترش بانکداری الکترونیک، بسیاری از خدمات، همچنان نیازمند مراجعه حضوری هستند. این موضوع باعث مصرف بالای انرژی، نیروی انسانی و منابع فیزیکی میشود که بهرهوری را کاهش میدهد.
فرهنگسازی ناکافی برای مشتریان و کارکنان
استفاده نادرست یا ناکامل مشتریان از خدمات الکترونیک (مثل انجام چندباره عملیات یا بیتوجهی به روشهای کمهزینهتر) ناشی از ضعف آموزش و اطلاعرسانی است. همچنین، برخی کارکنان هنوز با ابزارهای دیجیتال آشنایی نداشته یا انگیزه کافی برای استفاده موثر از آنها ندارند. مقررات سنتی و فرآیندهای پیچیده نظارتی در بانک مرکزی یا سایر نهادهای مرتبط نیز، مانع اجرای سریع نوآوریها و طرحهای بهینهسازی شده است.