-

چرا نمی‌توانیم بین‌المللی شویم؟

محمود سریع‌القلم- پژوهشگر و نویسنده: کانونی‌ترین علتی که یک کشور بین‌المللی می‌شود، ساختار اقتصادی آن است.

به محض اینکه دولتی تصمیم گرفت و مقرر کرد مسئولیت تولید، توزیع، کسب درآمد، ایجاد اشتغال و معاش مردم با او باشد، ضرورت بین‌المللی شدن اقتصاد و کشور خود را از میان برداشته است. نمونه بارز این وضعیت، اتحاد جماهیر شوروی است. در مقابل، وقتی دولتی زنجیره تولید، مصرف، درآمد و اشتغال را به بخش خصوصی محول کند، «مجبور» می‌شود نظام اقتصادی خود را در معرض اقتصاد بین‌الملل قرار دهد. بخش خصوصی ساختاری دارد که اجازه نمی‌دهد کارمند تا ساعت ۱۰ صبح مشغول صرف صبحانه باشد یا با مشتری بدرفتاری داشته باشد یا کالای نامرغوب عرضه کند. هر لحظه و هر رفتار بااهمیت است. اگر صنعت خودرو ما در ۱۰ کشور دیگر فروش داشت و با هیوندای و تویوتا رقابت می‌کرد، آیا می‌توانست به تولید خودرو بی‌کیفیت ادامه دهد؟

به‌محض اینکه شرکتی بین‌المللی شد، باید عملیات و گردش کار خود را شفاف‌ کند، چون به محض کوچک‌ترین تقلب، حیله‌گری، حساب‌سازی و تزویر، اعتماد، جایگاه و ارزش سهام خود را در بازار از دست می‌دهد. رقابت و بازار، درستکاری را هم به‌دنبال می‌آورد. اقتصاد یک کشور نمی‌تواند بین‌المللی شود، اما در هاله‌ای از ابهام، مدیریت سازمان‌های موازی، گیرودار بروکراسی، بازی با آمار و تغییر خلق‌الساعه سیاست‌گذاری‌ها بماند.

چندین دهه است در کشور بحث «شایسته‌سالاری» مطرح است. وقتی ۸۵ درصد اقتصاد یک کشور نزد نهاد دولت است، تحقق «شایسته‌سالاری» در نظام اجتماعی امری نزدیک به محال است. چندین دهه است در کشور بحث «کارآمدی و مبارزه با فساد مالی و اداری» در جریان است. اگر فعالیت و نظام بانکی به‌معنای دقیق و عملیاتی کلمه، خصوصی باشد، هیچ گاه بانک خصوصی ۶۵ میلیون یورو بدون وثیقه به فردی وام نمی‌دهد. چندین دهه است نسبت به «فرار سرمایه» ابراز نگرانی می‌شود.

ناکارآمدی‌ها و دخالت‌های دولتی است که اقتصاد ناسالم و «بی‌ثباتی» به بار می‌آورد و زمینه‌های فرار سرمایه را فراهم می‌کند.

برخی معتقدند فقر، تعهد به خاک و کشور را ضعیف می‌کند. مردم مالزی، اندونزی، ویتنام و سنگاپور لزومی ندارند به فکر مهاجرت به کشور دیگری باشند، چون در میهن خود فرصت رشد، رقابت و بهبود زندگی را دارند. رانت نباشد افراطی‌گری به حداقل خود می‌رسد.

چرا رغبت به کار دولتی در امریکا همیشه ضعیف بوده؟ چون در بخش خصوصی حقوق و مزایا حداقل 5 برابر بیشتر است. بی‌دلیل نیست که بالای ۹۵ درصد نیروی کار این کشور برای بخش خصوصی کار می‌کنند. در مصر هم بخش خصوصی هست، اما در دالان‌های دولت تنفس می‌کند، استقلال ندارد و در خدمت حاکمیت است که به آن سرمایه‌داری اَنگَلی می‌گویند.

در دوبی ۱۲۵ ملیت زندگی می‌کنند و امارات 5 برابر جمعیت خود شهروند خارجی دارد. طیف وسیعی از آداب، فرهنگ‌ها و زبان‌ها در کنار هم کار و زندگی می‌کنند. مردم می‌آموزند که باید به ملت‌ها و فرهنگ‌ها و قرائت‌های مختلف گوش فرا داد، احترام گذاشت و آموخت.

برزیل چه کار کرده که از روسیه در تولید ناخالص ملی جلوتر است؟ چرا اندونزی با سرعت نور در حال پیشرفت است؟

الگوی امارات چیست؟ چگونه چین فقط در ۲۰ سال به‌گونه‌ای عمل کرد که ۶۰ درصد آنچه مردم امریکا مصرف می‌کنند چینی است؟ چگونه مکزیک در بسیاری از موارد به امریکا «نه» می‌گوید و در عین حال حدود ۶۵۰ میلیارد دلار با آن کشور تجارت دارد؟ هم‌اکنون تولیدکنندگان خودرو در صف ایستاده‌اند تا مکزیک به آنها مجوز تولید در خاک خود را بدهد.

عموم این کشورها یک پیش‌شرط را قبول و به آن عمل کرده‌اند: «با داخلی‌ها قدرت را share می‌کنند و با خارجی‌ها ثروت را».

منبع: مجمع فعالان اقتصادی

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین