کمتحملی دولت درمقابل نقد، نگران کننده است
به گفته معاون اسبق وزیر جهاد کشاورزی واقعیت این است که گرچه گفته شد نرخ رشد نقدینگی تا ۲۶ درصد هم کاهش یافته، اما همانطور که مشاهده کردیم تورم کشورمان به کمتر از ۴۰ درصد نرسیده است.
این وضعیت نشان میدهد تورم ایران تا حد زیادی ناشی از نوسانات نرخ ارز، نرخ حاملهای انرژی و کسری بودجه است، به همین دلیل باوجود شدت سختگیریها در بخش پولی و بروز مشکلات بیشتر برای بنگاهها و بخش تولید در تهیه سرمایه در گردش، همچنان تورم فزاینده بهوضوح قابل مشاهده است.
علی قنبری، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس و نماینده پیشین مجلس در گفتوگو با صمت میگوید:«از ابتدای دولت سیزدهم بارها وعده کنترل تورم یا فرمان رفع فقر مطلق را صادر کردند، اما در زمین واقعیت چیزی تغییر نکرد. ضمن اینکه بانک مرکزی پارسال تمام تلاشش را برای کاهش نرخ رشد نقدینگی انجام داد و با اینکه گفتند رشد نقدینگی به نصف کاهش یافته، ولی نرخ تورم کاهش نیافت. پس اگر بانک مرکزی واقعا هم تلاش کند، این امکان را ندارد که با ابزار پولی به تنهایی مشکل تورم را حل کند.»متن کامل این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
این روزها گزارشی از سوی مرکز آمار ایران منتشر شده که تورم فروردین امسال را ۳۸ درصد محاسبه کرده تا به این ترتیب پس از سه سال از گذشت عمر دولت سیزدهم، تورم به کمتر از ۴۰ درصد برسد. این امر میتواند نویددهنده کنترل قیمتها در ۱۴۰۳ باشد؟
من فکر میکنم نمیتوان چنین نتیجهای از روند کاهشی نرخ تورم بر بازار گرفت. هر چند منکر این نمیشوم که گاهی مسئولان در پی بازی با اعداد و دستاوردسازی از این طریق هستند. آمار اخیر مرکز آمار هم به شدت گمراه کننده است و در کل نمیتوان از روند کاهشی نرخ تورم برداشتی مبنی بر روند کاهشی قیمتها در اقتصاد داشت.
گزارش مرکز آمار درباره نرخ تورم درحالی است که بانک مرکزی در گزارش مربوط به دیه، نرخ ۵۲ درصدی افزایش هزینهها را برای پارسال اعلام کرده است. گزارش بانک مرکزی را چقدر نزدیکتر به واقعیت روز اقتصاد میدانید؟
به نظر میرسد گزارش بانک مرکزی به واقعیتهای روز بازار نزدیکتر از گزارش مرکز آمار است ولی اینکه دو نهاد رسمی کشورمان در محاسبه تورم تا این حد اختلاف نظر دارند، خودش به نوعی بیانگر بازی با اعدادی است. در این شرایط انتشار آمارهای تورمی از سوی بانک مرکزی میتواند نگاه درستتری از شرایط به همراه داشته باشد که بنا به هر دلیلی منتشر نمیشود. به هر روی محاسبات آنها ارقامی بیش از محاسبات مرکز آمار ایران را نشان میدهد.
رئیس کل بانک مرکزی وعده کاهش تورم به ۲۰ درصد را داده بود و مسئولان هم از کاهش نرخ تورم سخن میگویند. شما این اظهارات را چگونه ارزیابی میکنید؟
من شک دارم آقای فرزین خودشان هم چندان یقینی به عملی بودن این وعده داشته باشند. متاسفانه ایشان با اینکه دانشگاهی است، مبنای استدلالی وعده خود را اعلام نمیکند و این مهم موجب افزایش تردیدها نسبت به واقعی بودن وعده او میشود. واقعیت این است که گرچه گفته شد نرخ رشد نقدینگی تا ۲۶ درصد هم کاهش یافته، اما همانطور که مشاهده کردیم تورم کشورمان به کمتر از ۴۰ درصد نرسیده است. این وضعیت نشان میدهد تورم ایران تا حد زیادی ناشی از نوسانات نرخ ارز، نرخ حاملهای انرژی و کسری بودجه است، به همین دلیل باوجود شدت سختگیریها در بخش پولی و بروز مشکلات بیشتر برای بنگاهها و بخش تولید در تهیه سرمایه در گردش، همچنان تورم فزاینده بهوضوح قابل مشاهده است.همچنین در همین مدت، همانطور که گفتم با یکسری نوسانات شدید در بازار ارز و طلا مواجه شدیم. این نوسانات بهحدی بوده که موجب کاهش ۲۰ درصدی قدرت پول ملی شده است. یعنی در همین مدتی که همچنان سیاست رسمی نهاد سیاستگذار پولی انقباضی است، ما با یک تعدیل بزرگ مواجه شدهایم.
بنابراین به نظر میرسد اظهاراتی از این دست بیانگر آرزوهای مسئولان است، اما نتیجه مثبتی در پی ندارد. از ابتدای دولت سیزدهم بارها وعده کنترل تورم یا فرمان رفع فقر مطلق را صادر کردند، اما در زمین واقعیت چیزی تغییر نکرد. این گفته هم بهنظر من از همین جنس است.ضمن اینکه بانک مرکزی پارسال تمام تلاشش را برای کاهش نرخ رشد نقدینگی انجام داد و با اینکه گفتند رشد نقدینگی به نصف کاهش یافته، ولی نرخ تورم کاهش نیافت. پس اگر بانک مرکزی واقعا هم تلاش کند، این امکان را ندارد که با ابزار پولی به تنهایی مشکل تورم را حل کند.
این روزها خبرگزاری دولت به مرکز پژوهش میتازد و در مقابل مجلس از دولت میخواهد که انعطاف پذیر باشد. در عصر حاکمیت یکدست و همسویی جناحی سه قوه، چه چیزی منجر به این اختلافات شده است؟
یادمان نمیرود در سال ۱۴۰۰ اکثریت مجلس فعلی با یک بیانیه به استقبال رییسی رفتند و انصافا هم برای دولت همسوی خود سنگ تمام گذاشتند ولی رفع نشدن بسیاری از مشکلات، ادامه این همکاری بی چون و چرا را تحت تاثیر قرار داده است.
همانطوری که گفتید این روزها دولت تحمل گزارشهای کارشناسی را ندارد و از اساس هر چه که بیانگر مشکلات فعلی است را مغرضانه ارزیابی میکند و به حمله متقابل دست میزند. این کم تحملی مصداقی از دشوارتر شدن اداره امور هم هست.این تغییر خلقوخو را با بیشترین وضوح در صحبتهای سخنگوی محترم دولت سیزدهم میتوانیم مشاهده کنیم. گاهی او یکسره به جدل لفظی روی آورده است و در مقابل سوالاتی که خوشش نمیآید، به جای بحثهای مستدل و حرفهای منطقی، به بیراهه سفسطه میافتد و متلک میاندازد.
فکر میکنید احتمال تنگتر شدن این دایره میرود؟
در عمل، خالصسازی در چند سال گذشته دنبال شده و به همین اعتبار میتوانم بگویم احتمال تنگتر شدن دایره میرود. مجلس که هم و غم خود را همکاری با دولت میدانست نیز در برخی موارد ناچار به تغییر رویکرد شده است. من تجربه حضور، هم در دولت و هم در مجلس را دارم و بر اساس همین تجربه میگویم که مجلس فعلی مبنا را همکاری حداکثری با دولت سیزدهم گذشت ولی این روند دیری نپایید چون سرسختترین مدافعان یک جناح یا فرد هم برای اینکه تبلیغاتشان موثر بیافتد، نیاز به دستاورد واقعی دارد، نه وعدههای بدون فکر یا دستاوردسازی بر مبنای بازی با ارقام.متاسفانه تنگتر کردن فضا برای دگراندیشان یا منتقدان به سود هیج کشوری نخواهد بود. کمااینکه در سالهای گذشته هم مشاهده کردیم که یکدستی نه سودی به مردم میرساند و نه کشور. انتقاد و وجود فضای گفتوگو فرصت و بستری است که اجازه پیشرفت در سیاستگذاری را فراهم میسازد. گاهی دولت بیتاب شده و دائم به قوای دیگر حمله میکند و حاضر به تحمل نقد نیست. این روندی است که آینده را نگرانکنندهتر میکند.
اگر دولت رییسی دو دورهای شود، اقتصاد چه روندی را پیش خواهد گرفت؟
اگر در سال ۱۴۰۴ دوباره همین کادر مدیریتی روانه پاستور شوند، به معنای تغییر نکردن سیاستگذاری و حتی دانایی در نظام تصمیمگیری است. پس احتمالا اقتصاد دوباره ملتهبتر خواهد شد. رییسی هنگامی که روی کار آمد عدهای به او امیدوار بودند ولی با گذشت چند ماه مشخص شد این امیدواری توهمی بیش نبوده است. دولت سیزدهم دولتی است که در تمام شاخصهای کلان اقتصادی شکست خورد. یعنی نه رشد اقتصادی مهمی داشتیم و نه تورم کنترل شد، نه موفق به جذب سرمایهگذاری شدند و نه درآمد سرانه را افزایش دادند. حتی وعده ایجاد یک میلیون شغل یا ساخت همین تعداد مسکن هم رها شد.البته دولت سیزدهم شانس مهمی دارد و آن این است که مورد حمایتهای پیدا و پنهان دیگر نهادها و مسئولان جمهوری اسلامی است ولی از این سرمایه هنوز استفاده مثبتی نکردهاند و به نظر میرسد این مهم نیز میتواند از بین برود.
مشکل اقتصاد ایران بدون رفع تحریمها مرتفع میشود؟
اقتصاد ایران بدون رفع تحریمها در وضعیت نرمال قرار نخواهد گرفت.
اینکه با عطف به این مسئله میگویند؛ مسئولان اقتصادی امکان سیاستگذاری مناسب را به دلیل تحریمها ندارند و درواقع مسبب تیرگیها و مشکلات، مدیریت اقتصادی مربوطه نیست را میپذیرید؟
به هیچ وجه؛ این یک فرافکنی آشکار است. کسانی که میگفتند سفره مردم را نباید به برجام گره زد؛ باید پاسخ دهند چرا موفق نشدند؟ کسانی که میگفتند ۸۰ درصد مشکلات داخلی است؛ چرا در سه سال گذشته ۸ درصد مشکلات را حل نکردند. حتی درک و شناخت درست مشکلات نیز نیازمند وجود افراد توانمند است. اما تا امروز شواهد حاکی از آن است که در بسیاری از جایگاهها نه تنها درک مناسبی از ابعاد مشکلات وجود دارد، بلکه توانایی کافی برای مدیریت نیز وجود ندارد.
درکل میتوان گفت تا زمانی که تحریمها پا برجا هستند؛ درآمد ارزی حاصل از نفت و گاز متاثر از محدودیتهای ناشی از تحریم خواهد بود. ولی بروز فسادی چون چای دبش دیگر ربطی به دشمنی غرب ندارد و مربوط به ورود برخی مدیران فاسد میشود. اینکه در کشورمان امکان سازماندهی ارز وجود ندارند و اینکه نمیتوانند قیمت کالاها و خدمات را کنترل کنند یا لااقل دستمزدها را بر مبنای تورم بالا ببرند، نیازی به برجام ندارد، نیاز به مدیرانی توانا و دلسوز دارد.