-

ضرورت وحدت صنعت و دانشگاه

انوشیروان دلیریان کارشناس و فعال معدن

هفته جاری، سال تحصیلی دانشگاه ‌ ها به ‌ شکل رسمی آغاز شد. به ‌ همین مناسبت بد نیست نگاهی به وضعیت آموزش دانشگاهی در رشته معدن داشته باشیم.

فلسفه ایجاد رشته ‌ های دانشگاهی در زمینه ‌ های فنی و مهندسی (از جمله معدن) چیست؟ آیا جز این است که نیروی متخصص و توانمند برای رفع چالش ‌ های بخش صنعت تربیت شود؟ پاسخ روشن است.

برای تربیت نیروی متخصص در زمینه فنی و مهندسی به ‌ ویژه در حوزه معدن باید ارتباط موثری میان بخش صنعت و دانشگاه برقرار شود و بده و بستانی شکل گیرد تا فلسفه تشکیل این رشته در دانشگاه زیر سوال نرود.

به ‌ گمان من، باید به ‌ جد پیگیر وحدت و یکپارچگی صنعت و دانشگاه بود و زمینه را برای ایجاد آن فراهم کرد. دانشگاه به ‌ واسطه نقش پیشرو و دانش ‌ بنیانی که در حوزه علم و فناوری دارد، می ‌ تواند دانش مهندسی روزآمد، بهره ‌ وری بالا و کارآمدی هرچه بیشتر را در صنعت معدنکاری نهادینه کند.

بخش صنعت هم با برقراری ارتباط با دانشگاه می ‌ تواند امیدوار باشد که متخصصان و دانش ‌ آموختگان فضای آکادمیک، چالش ‌ های عملیاتی و مشکلات اجرایی صنعت را حل و فصل کنند.

به ‌ گمان من، باوجود اینکه تاکنون درصد کمی از پروژه ‌ ها و پایان ‌ نامه ‌ های دانشگاهی ما صنعت ‌ محور بوده است، اما همین تعداد کم ‌ شمار هم مزایای بی ‌ شماری برای بخش صنعتی معدن و دانشگاهی داشته است.

بزرگ ‌ ترین مزیت این بوده که موجب پدید آمدن حس اعتماد میان این دو حوزه شده است. اگر بخش صنعتی معدن بتواند به دانشگاه اعتماد کند و اگر دانشگاه بتواند پاسخ مثبتی به این اعتماد بدهد و در رفع چالش ‌ ها بیش از پیش به صنعت کمک کند، به ‌ طورقطع این ارتباط شکلی موثر، مداوم و مانا خواهد یافت.

بنابراین وقت آن رسیده است که پا را فراتر بگذاریم و با دیدی کلان ‌ تر به موضوع آموزش بپردازیم. در این مرحله باید روش جذب دانشجو را موردتوجه قرار داد و در مسیر اصلاح آن قدم برداشت. علاوه بر این، باید جانمایی رشته ‌ های تخصصی و کد رشته ‌ ها را هم به ‌ شکل مرتب پایش کنیم.

وقتی در شهر یا شهرستانی، دانشگاهی به راه می ‌ افتد، اما بعد از گذشت مدتی، استقبال چندانی از آن انجام نمی ‌ گیرد، روشن است که جانمایی آن رشته دچار مشکل بوده و این نقصان موجب می ‌ شود، در جذب افراد مستعد و علاقه ‌ مند با مشکل روبه ‌ رو شویم و به این ترتیب در تامین نیروی انسانی موردنیاز در صنایع معدنی کمبود پدید می ‌ آید.

اما پرسش اصلی این است که در چنین شرایطی چه باید کرد؟

به ‌ نظر من، باید در گام نخست مدل آموزشی مناسب با نیاز کشور را تعریف و تدوین کنیم. وقتی این مدل مشخص شد، می ‌ توان سیستم آموزشی را براساس آن تدوین کرد و در نهایت با ارزیابی خروجی این سیستم، نقاط ضعف و قوت نیروی متخصص و افراد آموزش ‌ دیده به ‌ خوبی کشف و روش جذب دانشجو و چینش آنها را بهینه کرد. در ارتباط با جانمایی رشته ‌ های دانشگاهی هم می ‌ توان از این مدل پیروی کرد. پس در یک جمله ما نیازمند آن هستیم که اطلاعات آموزشی بخش آکادمیک خود را پایش کنیم، یعنی باید خوراکی که به ‌ عنوان دانش و اطلاعات ورودی به منابع انسانی آموزش می ‌ دهیم، ارزیابی شود و با بررسی خروجی آن می ‌ توان به اصلاح و رفع نواقص آن پرداخت و درصدد رفع آن برآمد.

هوشمندانه و بجا است که جذب نیروی متخصص و دانشجو به ‌ طورکامل صنعت ‌ محور باشد. در همه کشورهای پیشرفته این اتفاق جریان دارد و آموزش براساس نیاز بخش صنعت شکل می ‌ گیرد و حتی فراز و فرود جذب دانشجو در رشته ‌ ها باتوجه به فراز و فرود صنایع هر کشوری تغییر می ‌ کند. ایران هم در جایگاه کشوری در حال توسعه از این امر مستثنا نیست و این متد می ‌ تواند روشی رو به جلو برای تحقق این هدف باشد.

یکی از اتفاقاتی که سرعت دستیابی به این مهم را افزایش می ‌ دهد، پیاده ‌ سازی کامل پنجره واحد در تمام وزارتخانه ‌ ها و سازمان ‌ های دولتی است. اگر این اتفاق رخ داد، به ‌ طورقطع وزارت کار، رفاه و امور اجتماعی یکی از منابعی خواهد بود که می ‌ تواند اطلاعات موردنیاز را در اختیار وزارت صمت بگذارد.

درست است که سازمان ‌ ها و نهادهای بخش معدن کشور نقشه ظرفیت ‌ های معدنی را تهیه کرده ‌ اند و به ‌ صورت کلی می ‌ دانیم نقاط معدن ‌ خیز ما در چه شرایط اقلیمی و مکان جغرافیایی قرار دارند، اما پنجره واحد می ‌ تواند با وضوح بیشتری روشن کند که در چه استان ‌ هایی چقدر نیروی درگیر مستقیم با بخش معدن و معدنکاری نیاز داریم و در چه استان ‌ هایی این ظرفیت وجود ندارد و شناخت این ظرفیت ‌ ها در امر آموزش و اشتغال کمک شایانی خواهد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین