جایی در سیاستگذاری نداریم
آریا صادقنیت حقیقی-فعال صنعت آلومینیوم
آلومینیوم بهعنوان فلزی استراتژیک در پیشرفت و توسعه کشورهای مختلف نقش موثری ایفا کرده است. از مزیتهای این فلز میتوان به سبکی وزن، قابلیت شکلپذیری، مقاومت بالا در برابر خوردگی، هدایت حرارتی و... اشاره کرد. اغلب تحلیلگران اقتصادی معتقد هستند روند قیمتی این فلز تا دهههای آتی بهگونهای است که فعالیت در این صنعت صرفه اقتصادی خواهد داشت. ایران نیز از مزیتهایی برای توسعه صنعت آلومینیوم برخوردار است؛ بااینوجود چالشهایی در روند فعالیت این صنعت قرار دارند. بخش بزرگی از مشکلات این صنعت از نبود متولی دقیق برای آن نشات میگیرد. در واقع این صنعت فاقد سیاستگذاری صحیح است و همین موضوع نیز در عمل توسعه این بخش را تحتتاثیر منفی قرار داده است. برای رفع بحرانهای یادشده در این بخش، تشکیل یک نهاد تصمیمگیر و در ادامه نظارت قوی بر اجرای صحیح قوانین در این حوزه ضروری بهنظر میرسد.نبود سیاستگذاری جامع برای زنجیره آلومینیوم، بزرگترین چالشی است که فرآیند تولید در این بخش را تحتتاثیر منفی قرار میدهد. این صنعت تحتتاثیر مشکلات به گذر روزگار دچار شده است و سیاستگذاری در این صنعت بهمنزله هدفگذاری، اصولا محلی از اعراب ندارد. در افق ۱۴۰۴ تولید ۱.۵ میلیون تن شمش آلومینیوم هدفگذاری شده است. در حال حاضر این امید میرود که میزان تولید در صنعت آلومینیوم در امسال به نصف ظرفیت یادشده برسد؛ این در حالی است که تنها ۲ سال تا افق ۱۴۰۴ فرصت داریم، بنابراین باید گفت یک بار هم که هدفی برای این صنعت تدوین شده، هیچ الزامی برای تحقق آن وجود ندارد. در واقع سیاستگذاران هیچ الزام و توجهی به تحقق اهداف توسعهای این صنعت ندارند و عملا آن را نادیده میگیرند.
صنایع بالادستی تنها به کسب بیشترین سود فکر میکنند و تعهدشان نسبت به خدمات دولتی که دریافت میکنند، اهمیت چندانی ندارد. حال باتوجه به آنکه هیچ ارگان تصمیمگیر، تصمیمساز و نظارتی وجود ندارد، این واحدهای بالادستی عملا ملزم به تامین نیاز صنایع پاییندستی نمیشوند؛ بنابراین مشکلات متعددی برای صنایع در مسیر تامین مواد اولیه پدید میآید. موانع جدی در مسیر تولید آلومینیوم وجود دارد که از جمله آنها میتوان به کمبود انرژی اعم از برق و گاز اشاره کرد. مصرف انرژی در تولید شمش آلومینیوم قابلتوجه است. انرژی در تمامی حلقههای تولید این محصول استفاده میشود و نقش غیرقابلجایگزینی را در فرآیند تولید برعهده دارد. در واقع انرژی را باید مولفه اصلی تولید این محصول دانست. اغلب صنایع از کورههای ذوب برای تداوم تولید خود استفاده میکنند؛ بنابراین گاز و برق فاکتورهای مهمی برای تداوم تولید در صنعت آلومینیوم هستند. خطوط نورد، دستگاههای برش، اکسترود و سایر تجهیزاتی که در فرآیند تولید محصولات آلومینیومی کاربرد دارند نیز نیازمند تامین انرژی هستند؛ بنابراین با بروز بحران در تامین انرژی، صنایع پاییندستی از 2 منظر تحتتاثیر قرار میگیرند؛ از یکسو با ایجاد محدودیت در تامین انرژی صنایع بالادستی، تولید مواد اولیه واحدهای پاییندستی محدود میشود که این موضوع رشد فزاینده نرخ مواد اولیه را بهدنبال دارد و عملا تولید واحدهای پاییندستی را تحتتاثیر منفی قرار میدهد و از سوی دیگر، فرآیند تولید در صنایع پاییندستی نیز با ایجاد محدودیت در تامین انرژی، عملا تحتتاثیر منفی قرار میگیرد.فعالان صنعت آلومینیوم و همچنین سایر صنایع کشور در ماههای گرم سال با کمبود برق مواجهند که عملا از میزان تولید در صنایع میکاهد و لطمات غیرقابلجبرانی را به تولید و تولیدکننده تحمیل میکند. در طول سالهای گذشته در نامگذاری هر سال؛ تولید، نقش محوری داشته است. بااینوجود، تولید جزو هیچیک از اولویتهای سیاستگذاران نیست. یعنی تولید تنها به شعار محدود است و راهکار عملیاتی برای حمایت از آن ترتیب داده نمیشود. بهعنوانمثال، هر بار صنایع در درجه نخست، قربانی محدودیتهای انرژی میشوند و این مشکلات عملا نادیده انگاشته میشود؛ کمااینکه امسال محدودیتهایی در تامین برق صنایع وجود داشت. محدودیت در تامین گاز صنایع در ماههای سرد سال نیز وجود دارد. این چالش از توسعهنیافتگی زیرساختهای انرژی در کشور نشأت میگیرد. این مشکل در سالهای گذشته نیز وجود داشته است و پیشبینی میشود در سالهای آتی نیز ادامه یابد. بدون تردید تداوم این چالش در نهایت به ضرر صنایع آلومینیوم کشور است و در عمل تداوم تولید را در این زنجیره، تحتتاثیر منفی قرار میدهد.اگر سرمایهگذاری قابلتوجهی برای توسعه میادین گازی انجام نگیرد، این چالش در سالهای آینده بهشدت جدی خواهد شد؛ بدینترتیب یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر گازی دنیا، با کمبود و محدودیت انرژی روبهرو میشود و در نهایت، صنایع کشور که بخش بزرگی از آنها با تکیه بر منابع غنی انرژی توسعه یافتهاند، به مرز تعطیلی یا توقف تولید خواهند رسید.