-
کلاهبرداری در روز روشن

شغل این افراد سیاه‌زنی است

شاید کمتر کسی باشد که برای خرید تلفن همراه به پاساژ علاءالدین مراجعه نکرده باشد.

حتی اگر به این پاساژ مراجعه نکرده باشید، قطعا اسم آن را زیاد شنیده‌ و متوجه شده‌اید مقابل این ساختمان دستفروشانی هستند که بساط خریدوفروش گوشی‌های دست دوم‌شان به‌راه است. در این بازار مکاره، گوشی‌های دست دوم و گاهی تقلبی به اسم نو فروخته می‌شوند. برخی حتی پا را فراتر گذاشته و می‌گویند این تلفن‌های همراه، سرقتی بوده و خریدار هرگز متوجه این قضیه نمی‌شود.

اما ماجرا فقط به فروش تلفن همراه ختم نمی‌شود. لوازم جانبی بی‌کیفیت یا حتی خراب، از دیگر مواردی است که در بساط این دستفروش‌ها پیدا می‌شود. خبرنگار پایگاه خبری گسترش‌نیوز از مجموعه موسسه مطبوعاتی صمت برای بررسی نحوه کار دستفروش‌های مقابل این پاساژ به خیابان جمهوری تهران، نرسیده به پل حافظ رفته تا از نزدیک شاهد فعالیت آنها باشد.

از گوشی تا لوازم جانبی

ساعت یک ظهر است و گرما به اوج خود رسیده. از دور می‌توان به وضوح سایه‌بان‌هایی که روی بساط دستفروش‌ها سایه انداخته را مقابل پاساژ علاءالدین دید. دستفروش‌ها برای خود چتر درست کرده و زیر آن بساط خود را پهن کرده و انواع شارژر، کابل شارژ، پاوربانک و... را بساط کرده‌اند.

نزدیک یکی از فروشنده‌ها ایستادم؛ سرش خلوت بود و مشتری نداشت. همین‌طور که چشم به بساط دوخته بودم، گوشی موبایل خود را از جیب درآوردم و پرسیدم: «داداش کابل شارژ برا این گوشی چنده؟»

نیم‌نگاهی به گوشی انداخت و گفت: «وسایل جانبی این گوشی‌رو فقط اورجینال دارم، کابل شارژ 300تومن، یک‌سال هم برات ضمانت می‌کنم.»

با تاکید و تعجب می‌پرسم: «چرا این‌قدر گرون؟ از کجا بفهمم اورجیناله؟»

با بی‌حوصلگی گفت:« هر طور راحتی. هرچی جلوتر بری گرون‌تر هم میشه. اینجارو ببین، دست به سیم بزنی از جنسش متوجه میشی که اورجیناله. ببین یه‌ضخامتی داره. شارژر‌های تقلبی این ضخامتو نداره. باز هر جور راحتی.»

کمی جلوتر، بساط دیگری پهن بود و تعدادی تلفن همراه روی آن قرار داشت. نرخ یکی از تلفن‌های همراهی که می‌دانستم چند است را پرسیدم، در جواب گفت:« سالم سالمه. فقط یکم ال‌سی‌دی اش ترک‌خورده، این‌رو هم بهت می‌دم 2 میلیون.»

باور کردنی نبود، حداقل نرخ این گوشی در بازار 8 میلیون تومان است و اینکه چرا و چطور گوشی را با این نرخ پایین می‌فروشد؟ جای تعجب داشت.

پرسیدم: «جعبه هم دارد؟» با نگاهی که نشان می‌داد از سوالم خوشش نیامده گفت: «جعبه؟ جعبه می‌خوای چی‌کار کنی؟ مهم گوشیه که قیمتش مناسبه دیگه دنبال جعبه نباش. می‌خوای یا نه؟»

تشکر کردم و فکر کردم گوشی بدون جعبه احتمال دزدی بودن آن را تا حد زیادی بالا می‌برد.

معامله گوشی‌های سرقتی

اندکی جلوتر صداهایی به گوش می‌رسید. آنقدر آرام صحبت می‌کردند که باید نگاه‌شان می‌کردی تا دوباره حرف‌شان را تکرار کنند و بفهمی مخاطب تو هستی و چه می‌گویند.

داداش فروشنده‌ای؟ چیه گوشیت؟ بیا اینجا نرخ خوب می‌خرم.

در همین لحظه، دستی به روی گوشی من آمد. بعد از چند لحظه گفت: «فروشنده‌ای؟ بیا بریم اونجا وایسیم حرف بزنیم. باتری‌اش سالمه؟ سالم باشه بیشترم برمی‌دارم ازت. جعبه هم نداشته باشه یه قیمتی ازش کم می‌کنم.»

امان حرف زدن نمی‌داد. هرطور شده می‌خواست گوشی را بخرد. گفتم اصلا قصد فروش ندارم. «آها پس قصد خرید داری؟ گوشی از اون‌ور آب اومده دارم حرفه‌ای اما چون توی بار بوده، یکم خط و خش داره اما سالمه.»

تا عجله گفتم: «آقا من داشتم از اینجا رد می‌شدم فقط، نه قصد خرید دارم، نه فروش.» این را که گفتم از کنارم رفت و دوباره مقابل دیوار ایستاد و جلوی شخص دیگری را گرفت. خودم را به ورودی پاساژ رساندم.

کسبه پاساژ از حضور دستفروشان راضی نیستند

وارد پاساژ شدم و به یکی از مغازه‌های طبقه اول رفتم. به هوای خرید قاب برای گوشی سعی کردم سوالاتی از فروشنده بپرسم.

گفتم:« آقا این دستفروشای اینجا جلوی کاسبی شمارو نگرفتند؟»

«چرا آقا. خوبم جلوی کاسبی مارو گرفتن. جنس بی‌کیفیت میدن دست مردم به اسم اصل، اونوقت مشتری هم فکر می‌کنه جنس خوبه و به هر حال ارزونتره و از همون جا خرید می‌کنه. دیگه توی پاساژ نمیاد. هرچقدرم ما اعتراض کردیم و نامه نوشتیم به شهرداری، فایده‌ای نداره که نداره.»

«جنساشون تقلبی و دزدیه اکثرا؟»

«اکثرا آره، بعضی‌هاشون هم سیاه میزنن به مردم. برو خداروشکر کن تاح الا سیاه بهت نزدن.»

«سیاه نزدن؟ یعنی چی؟»

«سیاه‌زنی دیگه. یعنی گوشی چینی رو به اسم اورجینال می‌دن به مردم. بعدشم که طرف متوجه میشه و برمی‌گرده اصلا گردن نمی‌گیرن که این گوشی‌رو فروختن. اصولا نمیشه راحت فهمید، شاید بعد چند ماه بشه، متوجه شد. اینایی که اینجا بساط می‌کنن و گوشی می‌فروشن همشون باهم یه باند هستن. خیلی هم راحت سر بقیه رو کلاه می‌ذارن اگه متوجه نباشی. البته اینم بگما، اکثرشون دلال‌های همین مغازه‌های اینجان. بساط پهن کردن و لوازم اونارو می‌فروشن. اونایی که لوازم جانبی دارن.»

«اینا درآمدم دارن؟ سود این کار بالاست که ادامه میدن؟»

«خیلی زیاد. مخصوصا اینایی که گوشی معامله می‌کنن. خیلیاشونو من می‌دونم کارشون چیه و چجوری این گوشی‌ها به دستشون رسیده، ولی خب من کاسبم و می‌ترسم حرفی بزنم. اینا خطرناکن، روزی ۴ تا ۵ میلیون درآمد دارن و یهو می‌بینی یک هفته پیداشون نمیشه.»

از او تشکر کردم و از پاساژ بیرون آمدم.

سخن پایانی

همان سناریو همیشگی در حال اجرا بود و خریداران و فروشندگان گوشی، مرتب جلوی عابران پیاده را می‌گرفتند و قصد داشتند یا گوشی آنها را به پایین‌ترین نرخ بخرند یا گوشی‌های دست دوم و تقلبی یا بعضا دزدی را به آنها بفروشند.

بسیاری از فعالان بازار معتقدند اکثر تلفن‌های همراهی که در اینجا معامله می‌شود بدون کارتن و بدون شارژر هستند و همین امر باعث می‌شود به‌راحتی متوجه سرقتی بودن آنها شد. شاید در زمان‌های قبل این‌چنین نبود و مردم به‌راحتی از همین دستفروشان خرید می‌کردند اما حال این پیاده‌رو به‌عنوان مرکز خریدوفروش گوشی‌های دزدی بر سر زبان‌ها افتاده است.

لوازم جانبی هم به همین صورت است. کیفیت پایین و چنس‌های درجه سه که در بساط این دستفروشان دیده می‌شود، صدای بسیاری از مردم را درآورده و آنها منکر فروش جنس تقلبی می‌شوند، زیرا که این دستفروشان به صورت تیمی فعالیت می‌کنند و آن قدر قدرت گرفته‌اند که دیگر زور کسی به آنها نمی‌رسد. بدتر آنکه این دستفروشان با سناریویی از پیش ساخته شده و سر رهگذران پیاده‌رو پاساژ علاءالدین را کلاه می‌گذارند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین