شنبه 22 اردیبهشت 1403 - 11 May 2024
کد خبر: 20220
تاریخ انتشار: 1401/08/07 08:50
صمت در گفت‌وگو با یک کارشناس معدنی، آسیب اختلال اینترنت به حوزه معدن را بررسی کرد

یا رومی روم یا زنگی زنگ

امروز در تقویم جهانی، روز اینترنت نام‌گذاری شده است. این در حالی است که فعالان اقتصادی در کشور ما روزهایی بدون اینترنت را می‌گذرانند یا به خدمات قطره‌چکانی دل خوش کرده‌اند.

همزمان از مجلس خبر میرسد که نمایندگان موضوع اینترنت طبقاتی را پیش کشیده و اعلام میکنند که در تمام دنیا سطوح دسترسی به آن به شکلهای متفاوتی تعریف شده است. دولت هم به این فکر افتاده تا با ارائه بستههای تشویقی و اقتصادی، کسبوکارها را به پلتفرمهای داخلی کوچ دهد. علاوه بر این، گاه و بیگاه خبری درباره هک سامانههای اینترنتی منتشر میشود تا این سمفونی ناموزون را تکمیل کند.

صفحه معدن صمت، امروز را به بررسی آسیبهایی اختصاص داده که اختلال اینترنت به حوزه معدن تحمیل میکند. به این منظور، با محمدرضا خالصی، دانشآموخته دکتری فرآوری مواد معدنی در دانشگاه لاوال کانادا و مدیر ارشد تحلیل داده یک شرکت معدنی به گفتوگو نشستیم.

معدنکاری امروز چقدر به اینترنت وابسته است و قطع شبکه یا کاهش سرعت چه تاثیری بر فعالیت معدنی دارد؟

بهطورمعمول معادن در نقاط دوردست واقع شدهاند، از اساس ارتباط بین دفاتر (دفتر مرکزی با معدن و کارخانه) در بستر اینترنت انجام میشود و علاوه بر این، سیستمهای امنیتی، دوربینها و بسیاری دیگر از امکانات و تجهیزات برمبنای اینترنت چیده شدهاند. بنابراین، قطعی اینترنت بهطورحتم چالشهای جدی در عملکرد معادن و کارخانههای فرآوری ایجاد خواهد کرد.

از سوی دیگر، معادن و کارخانههای فرآوری مواد معدنی از دیگر صنایع مستثنا نیستند و شرایط موجود و کاهش سرعت اینترنت و قطعی برخی ابزارها بر همه فعالیتهای صنعتی و اقتصادی تاثیر گذاشته و همه را بهشدت دچار مشکل کرده است.

شرایط امروز با چند دهه پیش تفاوت فاحشی دارد. بههرحال بعد از یک دوره استفاده از اینترنت، مجموعهها به استفاده از برخی نرمافزارها و ابزارها عادت میکنند. بهعنوان مثال، برای سرپرستی یک واحد در یک کارخانه یا یک معدن، گروهی در واتساپ تشکیل شده و به این ترتیب، پیامها برای همه اعضا ارسال میشود. وقتی ناگهان این امکان از دسترس خارج شود یا باید به تکتک اعضا تلفن زد یا با ایمیل اطلاعرسانی کرد. بهاین ترتیب، همه فرآیندها به چند مرحله قبل برگشته و این شرایط درصد خطا را بالاتر برده و فرآیندها را طولانیتر کرده است.

مجموعه ما در یک ماه گذشته به اندازه 2 ماه از کارها عقب مانده است، چون ارتباط با پرسنل و کارهای معمول و جاری دچار اشکال شده است. جدا از اختلال در پیامرسانها، فایلهایی هم که ما در بستر وب بهاشتراک میگذاشتیم (تا برای مثال کارخانههایی که با آنها در ارتباط هستیم، از آن استفاده کنند)، بر اثر کمبود سرعت اینترنت یا فیلتر بودن برخی خدمات، از دسترس خارج شدهاند یا با سختی انجام میشوند.

البته مجموعهها تلاش میکنند که بههرحال ابزارهایی جایگزین کنند و فرآیندهای دیگری را بهکار اندازند تا مشکل را مدیریت کنند، اما واقعیت این است که این فرآیند بسیار سخت و زمانبر است. خلاصه اینکه، امروزه فعالیتهای صنعتی و اقتصادی به فرآیندها و سازکارهایی خو گرفتهاند که اگر قرار باشد تغییر کنند، زمان زیادی را از دست خواهند داد.

اینترنت ملی را میتوان جایگزین اینترنت جهانی کرد؟

از آنجایی که من تخصصی در زمینه کامپیوتر، شبکه و جزئیات آن ندارم، نمیتوانم درباره کلیات موضوع اینترنت ملی اظهارنظر کنم، اما میتوانم بهطورمشخص درباره مصداقهایی که در کار خودمان وجود دارد، اظهارنظر کنم.

توجه کنید که کاربر ایرانی این روزها مشکلی برای گرفتن اسنپ ندارد، بلکه مشکل زمانی ایجاد میشود که قرار است برای مثال فایلی در گوگل درایو بارگذاری شود تا جایی دیگر بتوانند از آن استفاده کنند (چه پروژه دانشجویی باشد یا کار حرفهای یا رد و بدل کردن اطلاعات میان کارخانه، دفتر مرکزی و امثال آن)که همه در حال حاضر مختل شده است. براساس مصادیق موجود، اگر بخواهیم اینترنت ملی را جایگزین اینترنت جهانی کنیم، باید همه کارکردهای اینترنت جهانی را داشته باشد. بهعبارت سادهتر، برای مثال موتور سرچی مانند گوگل داشته باشد تا اگر دنبال مقاله، گزارش یا اطلاعاتی هستیم، بتوانیم بهراحتی به آن دسترسی پیدا کنیم.

چندی پیش که باز هم با قطعی اینترنت روبهرو شدیم، چیزی شبیه اینترنت ملی در دسترس قرار گرفت، اما بهجای موتور سرچ گوگل که از کار افتاده بود، هیچ جایگزین دیگری وجود نداشت. بهعبارت دیگر، ما ابزار سرچ با قابلیت گوگل را در اختیار نداریم.

لازم است، باور کنیم که همه دانش دنیا در کشور ما نهفته نیست و همه گزارشها و مقالات مجلات معتبر دنیا به زبان ما نوشته نشده است.

پس به هر حال ما ناچار هستیم به موتورهای سرچ بینالمللی وصل شویم.

بله، واقعیت این است که ما ناچار هستیم در نهایت، محتوای موردنیاز خود را از سرورهای خارجی دریافت کنیم. همیشه به ما توصیه شده که دانش را از هر جایی که هست بهدست بیاوریم و بیاموزیم.

نکته مهم دیگر این است که چقدر از محتوای مفیدی که در اینترنت وجود دارد (از مقاله و کتاب گرفته تا گزارش، تحلیل و دیگر اطلاعاتی که در صنعت و دانشگاه بهدنبال آن هستیم)، تولید ایرانی است و چقدر مربوط به دیگر کشورها است؟ برای مثال اگر شرکتی در آلمان یا امریکا یا هر منطقه دیگری از جهان نتیجه سالها فعالیت و تحقیقات خود را در فضای وب بهاشتراک گذاشته است و ما میتوانیم با مطالعه آن مسیری طولانی و پرهزینه را میانبر بزنیم و از تجربههای آنها استفاده کنیم، چرا باید خودمان را محروم کنیم. مگر ما چقدر محتوا در حوزههای مختلف در داخل کشور داریم؟ بهعنوان مثال در حوزه تخصص ما، در زمینه فرآوری و استحصال طلا، چقدر محتوا در داخل کشور تولید شده است؟ کمتر از یک ده هزارم محتوای موجود در اینترنت مربوط به ما است. برای موضوعات تخصصی، همه بهدنبال مقالات نشریات معتبر دنیا میگردند. بنابراین، اگر بستر اینترنت هم داخلی شود (و در واقع بهصورت اینترانت درآید)، در نهایت باید جایی خارج از آن بستر بهدنبال محتوا و مطالب موردنیاز خود بگردیم. خلاصه اینکه اگر اینترنتی داشته باشیم که به محتواهای خارجی دسترسی نداشته باشد، اهمیت و کارآیی چندانی نخواهد داشت.

موضوع دیگر این است که بهفرض محال بتوانیم همه اطلاعات لازم و موردنیاز را هم در بستر اینترنت ملی در دسترس قرار دهیم، با ارتباطات بینالمللی خود چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟

ایران کشوری است که با دیگر کشورها ارتباط بینالمللی فنی، مهندسی و دانشگاهی دارد. فرض کنید ما در حال حاضر پیامرسانهای داخلی را جایگزین خارجیها کنیم. در این صورت، میتوانیم با دانشجویان و همکارانمان در داخل ارتباط برقرار کنیم، اما با شرکتها و طرفهای خارج از کشور و همکاران چطور ارتباط پیدا کنیم؟

در حال حاضر شرکت ما بهعنوان یک شرکت دانشبنیان، مشتریانی در خارج از کشور دارد که به آنها خدمات مهندسی ارائه میدهد. به این ترتیب، لابد باید از شرکتی که در اسپانیا یا کانادا است، بخواهیم «سروش» نصب کند تا بتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم.

بهگمان من، دیدگاه مسئولان باید تغییر کند و به این باور برسند که ما کشور قدرتمندی هستیم و میتوانیم به سایر نقاط دنیا خدمات فنی و مهندسی ارائه بدهیم.

ما با اتکا به این حجم بالای تحصیلکرده در آینده نزدیک میتوانیم بهجای نفت، گاز، مواد معدنی و امثال آن، خدمات علمی خود را به دنیا ارائه دهیم و مشکلات علمی و فنی سایر نقاط دنیا را حل کنیم. اگر بنا است بهسمت دانشبنیان شدن پیش برویم و علم و تجربه خود را به دنیا صادر کنیم، نباید ابزار ارتباطی خود را از دست بدهیم.

یکی از مشکلات بزرگی که سامانههای اطلاعاتی ما از آن رنج میبرند، ضعف امنیت شبکه است. چرا این مشکل وجود دارد و از ابتدا برای حل آن فکری نشده است؟

بهتازگی شرکت ما پروژههایی در دست داشت که بهطورمستقیم ما را با این مسئله مواجه کرد. باتوجه به بررسیها و تحقیقاتی که در این زمینه انجام دادیم، میتوانم به این نکته درباره امنیت دادهها در شبکههای اشاره کنم که برخلاف تصور عمومی، یکی از دلالیل اصلی هک شدن سایتهای داخلی، قطع ارتباط با سامانههای جهانی است.

شرح موضوع ساده است. شرکت ما بهعنوان یک مجموعه دانشبنیان بهطور همزمان 2 پروژه را برای یک مجموعه دولتی ایرانی و یک شرکت خارجی انجام میداد و قرار بود دادههای این 2 مجموعه از طریق بستر وب به ما منتقل شود.

در پروژه خارجی، شرکت واسطه میان ما و طرف خارجی بهسادگی با ۲۰ دلار در ماه، امنیت شبکه را از طریق مایکروسافت آزور (Microsoft azure) تامین کرد که هزینه چندانی هم نیست، اما وقتی قرار بود همین سطح امنیت را برای مشتری ایرانی تامین کنیم، متوجه شدیم با ۱۰ میلیارد تومان هزینه هم نمیتوان در انجام این کار موفق شد، چون مایکروسافت برای راهاندازی سرویس آزور، هزینهای بهمراتب بیشتر متقبل شده است و تنها به این دلیل که بازار بزرگ جهانی را در دست دارد، میتواند خدمات خود را با بهای اندکی در اختیار مشتریان خود قرار دهد. این موضوع درباره سایر بسترهای امن اینترنت هم صدق میکند. بهدلیل استفاده از بسترهای امن استاندارد است که اتفاقاتی که برای کارخانهها، حتی صنایع نظامی و اتمی ما میافتد و هک یا ویروسی میشوند، برای کشورهای اروپایی و امریکایی رخ نمیدهد. بنابراین ما هرچقدر تلاش کنیم تا بستر امن داخلی ایجاد شود، کمابیش مشکلات بیشتر میشود. برای مثال اگر بهجای جیمیل از یک سرویس نامهرسان گمنام استفاده کنیم، بهدلیل اینکه قدرت سرویسهای معتبر را ندارد، احتمال هک شدن آن بهمراتب بیشتر میشود.

مسئلهای که ما این روزها با آن دست به گریبان هستیم، این است که سالها تحریم بودهایم و امکان دسترسی به پروتکلهای امن وجود نداشته است و نتوانستیم دیتاها را در سرورهای امن بارگذاری کنیم.

اما راهحل مبارزه با این مشکل، کاهش سرعت یا قطع اینترنت نیست. آنچه بهنظر من، بهعنوان یک کارشناس مهندسی معدن و فرآوری مواد معدنی میرسد، این است که ما یا باید بهطورکامل به سیستم جهانی وصل باشیم و از تمام امکانات و امنیت آن استفاده کنیم یا بهشکل کامل جدا باشیم و از نامه و پیک استفاده کنیم. حالت بینابینی خطرناکتر است و از نظر امنیتی مشکلات بیشتری ایجاد میکند، البته اینکه دادهها در کدام سرورها بارگذاری شوند و محل این سرورها کجا باشد که امنیت بیشتری برای کشور ایجاد کند، بحث دیگری است که بهطورحتم متخصصان به آن توجه دارند.

پدافند غیرعامل میتواند چاره این مشکل باشد؟

کاری که مجموعههای پدافند غیرعامل انجام میدهند، این است که تلاش میکنند تا امنیت سیستمها را تامین کنند و حفرههای امنیتی موجود در سیستمها را برطرف کنند. بنابراین، اگر مجموعهای قصد دارد سامانهای راه بیندازد و اطلاعات مهم و حساسی روی آن بازگذاری کند، بهتر است از مجموعههایی که تخصص دارند، بخواهد که امنیت شبکه را تامین کنند. اگر مجموعهای دولتی مثل سازمان پدافند غیرعامل توانمندیها و متخصصان لازم را در اختیار داشته باشد، بهتر میتواند بستر اطلاعات را امن کند و چالشها و مشکلات آن را بهحداقل برساند.

بهنظر میرسد روشهایی که در پدافند غیرعامل مورداستفاده قرار میگیرد، بیشتر جنبه دفاعی دارد تا پیشگیری.

بهطبع وقتی خرابکاریهایی اتفاق میافتد، باید به هر طریق ممکن، تمام توان مجموعه را بهکار گرفت تا با مشکل مقابله شود و از اینرو باید از ابزارهای پدافند غیرعامل استفاده کرد و جلوی آسیبها را گرفت. پس سیستمهای پدافند غیرعامل اگر تنها کارکرد دفاعی داشته باشند و قادر به پیشگیری از اقدامات خرابکارانه نباشند، باز هم ارزشمند هستند. اگر دادهها در بسترهای امن باشند و سطوح امنیتی بالایی رعایت شده باشد و تحتتاثیر تحریم  یا خودتحریمی، امکان استفاده از ابزارهای قدرتمند را از دست نداده باشیم، کار پدافند غیرعامل هم راحتتر خواهد بود.

این روزها صحبت از انقلاب صنعتی چهارم و هوشمندسازی است و این موضوع واقعیتی حیاتی است و نباید آن را کاری غیرضروری و فانتزی دانست. صنعت بدون پیوستن به این جریان و استفاده از ابزارهای نوین، توان رقابت خود را از دست خواهد داد. اگر قرار است به این سمت برویم که البته چارهای هم جز آن نداریم، باید پیشنیازهایی را فراهم کنیم و مجموعه امکاناتی را در اختیار داشته باشیم که مهمترین آنها اینترنت پرسرعت است و علاوه بر این، باید امنیت شبکه تامین شده باشد و بتوانیم به پایگاه دادههای بزرگ متصل شویم. در کنار این امکانات، باید از مزایای پدافند غیرعامل بهره ببریم تا امنیت سیستمها را حفظ کنیم.

بهباور من که یکی از کاربران این سیستم هستم، قطع کردن شبکه اینترنت جهانی هرگز نمیتواند چاره کار باشد و فقط موجب زمینگیری صنایع میشود؛ درست مثل اینکه برق قطع شده باشد.

نظرتان درباره اینترنت ملی چیست؟

بنده از جزئیات این اینترنت اطلاعی ندارم و تخصص مربوطه به این حوزه را هم ندارم و متخصصان باید نظر بدهند، اما این را میدانم که بعضی دستاوردهای فنی و تکنولوژی بشر، نسخه بومی ندارد؛ برق ملی یا برق ایرانی، ترکیهای، آلمانی و مانند آن. برق با برق تفاوتی ندارد. اینترنت فضایی بینالمللی است که تعریف مشخصی دارد. وقتی ما به آن وصل نیستیم، معنی ساده آن، این است که اینترنت نداریم. اینکه اسم قطعی اینترنت را بگذاریم، اینترنت ملی، بهطورقطع صورتمسئله را پاک نمیکند.

شبکه داخلی نامش «اینترانت» است و بستری است که ما در محدوده کشور خودمان میتوانیم از آن برای انجام کارهایی در محدوده مرزهای کشور، بهره ببریم،اما این شبکه، اگر دسترسی آزاد به همه محتوای اینترنت جهانی نداشته باشد، دیگر اینترنت نیست. بهعقیده من، نباید با کلمات بازی کنیم، بار معنایی آنها را تغییر دهیم و بعد درگیر بحث و مجادله بر سر مصادیق آن شویم. موضوع مهم این است که اینترنت ملی که درباره آن صحبت میکنند ما را به شبکه جهانی با دسترسی کامل وصل میکند یا خیر؟ اگر قرار باشد ما را به جهان وصل نکند، نمیتوان نام آن را اینترنت گذاشت.

حواسمان باشد که در یک گذار تاریخی در صنعت نسل ۴ هستیم، دیگر کارکرد اینترنت، شبیه کارکردهای آن در ۲۰ سال گذشته یا حتی ۱۰ سال گذشته نیست. اینترنت در صنعت نسل ۴، کماهمیتتر از برق نیست. اگر برق قطع شود، هر اسمی روی آن بگذارید و برای مثال بگویید برق ملی، تفاوتی نخواهد کرد؛ کارخانه تعطیل خواهد شد.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/3wonz5