چالش اصلی، انتخابات امریکا است
یک کارشناس حوزه بینالملل میگوید: «چالش اصلی ایران در دوردستها و آن سمت اقیانوس در ایالات متحده است. انتخابات ریاستجمهوری امریکا که در نوامبر، مصادف با آبان امسال برگزار میشود، چنانچه به پیروزی ترامپ منجر شود، چالشی جدی و اساسی در مقابل ایران بهوجود خواهد آورد که میتواند برای چند سال کشورمان را دچار نوسانات خود کند.»
علی بیگدلی عنوان میکند: «حاکمان اسرائیل میخواهند با حملات نظامی و ناامن کردن فضا برای نیروهای محور مقاومت، تهران را وادار کنند به اینکه از متحدانی چون حوثیها یا حزبالله بخواهند خودداری بیشتری انجام دهند. ضمن اینکه حملاتی از این دست که سفارتخانهها را هدف قرار میدهد، گرچه از نظر حقوق بینالمللی اقدامی یکسره خطا و مستوجب تذکرات جدی است، این تصویر را هم شکل میدهد که جمهوری اسلامی یک نظام آسیبپذیر است.» آنچه در ادامه میخوانید متن کامل گفتوگوی صمت با این کارشناس حوزه بینالملل است.
آغاز روزهای کاری سال ۱۴۰۳ همزمان شد با بمباران کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق. شوک این اقدام بهسرعت خود را در بازار ارز و طلا بهشکل کاهش ارزش ریال نشان داد. پیشبینی میشد امسال، از نظر سطح شوکهای خارجی برای ایران خاص باشد. میتوانیم حمله اخیر را پیشدرآمد سالی بدانیم که اقتصاد سیاستزدهتر از گذشته میشود؟
من اقتصاددان نیستم و به همین دلیل نمیتوانم اظهارنظر خاصی درباره کارکرد و روند آتی اقتصاد ایران یا دیگر کشورها داشته باشم. با این همه نکاتی وجود دارد که میتوانیم بگوییم اکثریت صاحبنظران حوزه اقتصاد ایران هم بر آن صحه میگذارند. از جمله اینکه اقتصاد ایران از نظر ساختاری مشکلات بسیاری دارد و پیشنیاز حرکت شتابان اقتصاد ایران به سمت توسعه، اصلاحات اساسی در این ساختارها است.
پس اینکه بگوییم پایههای اقتصاد ایران لرزان است، حرف موردقبولی از نظر کارشناسان اقتصاد است. در عین حال نباید این نکته را نادیده بگیریم که در جهان امروز اقتصاد بهعنوان تابعی از سیاست شناخته میشود؛ یعنی نهتنها در ایران -همانگونه که شما هم در سوالتان طرح کردید- بلکه در کشورهای دیگر جهان هم میتوانیم اثرگذاری مستقیم و پررنگ سیاست بر اقتصاد را مشاهده کنیم. در واقع هر کشوری در جهان امروز بهموازات شوکهای سیاسی داخلی یا خارجی، با نوسانات اقتصادی در انواع بازارهای خود مواجه میشود.
یعنی شما اقتصاد ایران را سیاستزده نمیدانید؟
من اعتقاد دارم اقتصاد همه کشورها پیوندهای بسیاری با قدرت و تصمیمگیریهای سیاسی دارد. البته میتوان گفت اکنون اقتصاد ایران بیش از اقتصادهای دیگر در معرض شوکهای سیاسی، نوسانات بیشتری نشان میدهد. من با این حرف مخالفتی ندارم و فکر میکنم بخشی از این تاثیرپذیری بیشتر اقتصاد ایران از حوزه سیاست ناشی از این است که وضعیت سیاست خارجی ایران در شرایط نرمال قرار ندارد و همین هم سطح دنبالهروی اقتصاد از سیاست را بهشدت افزایش داده است.
پس از هر شوک سیاسی بهسرعت اثرات آن را در شاخصهای مختلف اقتصاد نمود خواهد یافت و اثرات شوک سیاسی برای کشورهایی که در وضعیت نرمال اقتصادی قرار ندارند، میتواند شدت و حدت بیشتری داشته باشد. به این اعتبار اکنون اقتصاد ایران در وضعیتی قرار دارد که بیش از گذشته متاثر از تصمیمات سیاسی شده است.
در حال حاضر چالشهای منطقهای و بهطور مشخص حمله اسرائیل به غزه، میتواند بیشتر اقتصاد ایران را به دردسر بیندازد؟
همه چیز بستگی به پاسخهای احتمالی ایران و استراتژی جمهوری اسلامی در ادامه دارد، اما من احتمال اینکه تنشها بهشکلی ملموس و محسوس افزایش پیدا کنند را نمیتوانم جدی بگیرم. در هر حال این روزها آخرین حمله اسرائیل که هدفش بهطور مستقیم یک مکان دیپلماتیک و سفارت ایران بود، موضوع بحثهای روز شده و اثر این اقدام تلآویو بهوضوح بیشتر در اقتصاد و بهطور خاص بازار ارز و طلای ما نمایان شده است.
هر تنشی از یک طرف خساراتی در پی خواهد داشت و از طرفی دیگر ممکن است فرصتهایی را هم فراهم کند. مثلا گرچه بهدلیل مواضع صریح جمهوری اسلامی، پس از عملیات حماس در سرزمینهای اشغالی، تنها توقع میرفت که محدودیتهای اقتصادی بیشتر شود، اما همزمان نرخ جهانی نفت افزایش پیدا کرد که به هر روی به سود اقتصاد ایران هم هست.
چالش اصلی حوزه دیپلماتیک ایران در سال جاری که میتواند اقتصاد را هم دچار نوسان کند، چه چیزی است؟
من فکر نمیکنم مسئله اصلی بینالمللی و حتی منطقهای ایران در سال جاری موضوع اسرائیل باشد. ضمن اینکه حمله اخیر اسرائیل را هم یک حمله از سر قدرت و با هدف کشاندن پای ایران به جنگ فعلی نمیدانم. در عین حال نباید فراموش کنیم که چالش اصلی ایران در دوردستها و آن سمت اقیانوس در ایالات متحده است. انتخابات ریاستجمهوری امریکا که در نوامبر، مصادف با آبان امسال برگزار میشود، چنانچه به پیروزی ترامپ منجر شود، چالشی جدی و اساسی در مقابل ایران بهوجود خواهد آورد که میتواند برای چند سال کشورمان را دچار نوسانات خود کند.
چرا اقدام اسرائیل را تلاشی برای باز کردن پای ایران به جنگ فعلی در غزه نمیدانید؟
ببینید اسرائیل امروز در موقعیت قدرت نیست، بلکه برعکس هم به هیمنه آنها لطمه خورده و هم از نظر سیاسی و نظامی باوجود چندین ماه بمباران غزه و مردم فلسطین، در رسیدن به اهداف خود یکسره ناکام مانده است؛ یعنی نه گروگانهای اسرائیلی آزاد شدند و نه حماس بهطور کامل شکست خورده است. برعکس هرچه از عملیات حماس و نیروهای مقاومت گذشت، بهدلیل شدت حملات نظامی، در صف حامیان اسرائیل تزلزل شکل گرفت.
در شرایط آسیبپذیر فعلی که اسرائیل در آن قرار گرفته، باز شدن پای کشوری دیگر به جنگ یا گستردهتر شدن میدان نبرد نظامی، موقعیت متزلزل تلآویو را متزلزلتر خواهد کرد. اینکه ایران مستقیم وارد جنگ شود، چیزی است که نه خواسته متحدان غربی اسرائیل است و نه حاکمیت جمهوری اسلامی. من فکر میکنم حمله به کنسولگری ایران در دمشق اقدامی نیست که اسرائیل با تصور باز کردن پای ایران به جنگ انجام داده باشد.
هدف تلآویو چیست؟
من فکر میکنم اسرائیل پیش از هر چیز در پی این است که به ایران نشان دهد همچنان ممکن است مورد حمله قرار بگیرد. برای دولت افراطی نتانیاهو امروز مسئله مهم و امنیتی نیروهای محور مقاومت و بهطور خاص حزبالله لبنان یا حوثیهای یمن هستند. حوثیها دریای سرخ را ناامن و تجارت اسرائیل را دچار مشکل کردند و حزبالله هم در مرز اسرائیل قرار دارد.
بهعبارت دقیقتر بهنظر میرسد مسئله اسرائیل نیروهای محور مقاومت است و رژیم صهیونیستی فکر میکند باید اقداماتی را در دستور کار خود بگذارد که منجر به عقب زدن این نیروها شود. بهنظر میرسد اسرائیل در پی این است که پس از سروسامان دادن به مسئله غزه و بهقول هیات حاکمه این کشور «شکست حماس»، نیروهای محور مقاومت را هم موردحمله قرار دهد. بهطور خاص حزبالله لبنان میتواند هدف این اقدامات نظامی تلآویو باشد.
به این ترتیب حمله اخیر اسرائیل، نه اقدامی از موضع قدرت که یک نمایش قدرتی بود که ارتش اسرائیل به راه انداخت و بهنوعی میخواهد به جمهوری اسلامی و متحدانش نشان دهد که همچنان آنها را هدفی مشروع برای خود میداند. این نمایش قدرت میتواند حتی برای روحیه دادن به سربازان اسرائیلی هم باشد، اما قطعا با هدف کشاندن پای ایران به جنگ، طراحی نشده است. ورود یک کشور دیگر به جنگ میتواند برای اسرائیل دردسرساز باشد.
بهنظر میرسد حاکمان اسرائیل میخواهند با حملات نظامی و ناامن کردن فضا برای نیروهای محور مقاومت، تهران را وادار کنند به اینکه از متحدانی چون حوثیها یا حزبالله بخواهند خودداری بیشتری انجام دهند. ضمن اینکه حملاتی از این دست که سفارتخانهها را هدف قرار میدهد، گرچه از نظر حقوق بینالمللی اقدامی یکسره خطا و مستوجب تذکرات جدی است، این تصویر را هم شکل میدهد که جمهوری اسلامی یک نظام آسیبپذیر است. این امر از آن جهت اهمیت دارد که میتواند پیامی به متحدان ایران باشد که بگوید حامی اصلی شما آسیبپذیر است.
نگرانی در زمینه شکلگیری تنشهای نظامی و آغاز یک جنگ را جدی نمیگیرید؟
همانطور که گفتم من تصور نمیکنم اقدام اسرائیل با هدف باز کردن پای جمهوری اسلامی به جنگ در دستور قرار گرفته باشد و موضعگیری مسئولان جمهوری اسلامی هم موید این نکته است که آنها هم تمایلی به گسترده شدن میدان جنگ در خاورمیانه ندارند.
البته این روزها بحثهای نگرانکنندهای را شاهد بودهایم. برخی تندروها در روزنامههای خود تیترهای عجیب و غریب زدند و کشور را در آستانه جنگ نشان دادند، اما اینها به واقعیت موجود چندان ربطی ندارد. اسرائیل مدتهاست به اهداف مرتبط با جمهوری اسلامی حمله میکند؛ دستکم از ترور آقای فخریزاده تا امروز ما شاهد چند تعرض نظامی و تروریستی به ایران ازسوی تلآویو بودهایم. جمهوری اسلامی به محدودیتهای موجود آگاه است و برعکس نیروهای هیجانزده داخلی، میداند که اسرائیل یک باریکه نیست. جنگ با اسرائیل جنگی محدود به دو کشور نخواهد بود، بلکه منطقه خاورمیانه را یکسره به آتش خواهد کشید. نه جمهوری اسلامی چنان تنها است که فقط به نیروی داخلی متکی باشد و نه اسرائیل متحدانش مانند ایالات متحده، بریتانیا یا فرانسه را از دست داده است. بهموازات آغاز درگیری میان ایران و اسرائیل تمام منطقه درگیر میشود و متحدان هر طرف به دیگری یورش میآورند.
امسال همانطور که گفتم سال انتخابات امریکا هم هست و جو بایدن که یک سیاستمدار کارکشته و باتجربه است به هیچ وجه تمایلی به شروع یک جنگ جدید آن هم در منطقه خاورمیانه ندارد. خلاف تندروهای داخلی و خارجی حاکمیتهای دو طرف هیچ تمایلی به گسترش تنشها ندارند. اینکه عدهای مسائل را هیجانی میبینند هم میتواند تا حدی ناشی از تالمات ناشی از شهادت فرماندهان باشد و تا حدی هم ناشی از ناآگاهی از واقعیتهای در جریان.