سه‌شنبه 18 اردیبهشت 1403 - 07 May 2024
کد خبر: 14041
تاریخ انتشار: 1401/01/17 02:25

نقش ایوان، پای‌بست ویران

احمد پاکزاد- مدیر باشگاه برندسازان صنعت ساختمان ایران

در کشاکش تکرار روزانه، دیگر کالبد شهرها به چشم نمی‏آیند. شمائل شهرها عادی شده و روند تدریجی تغییرات روبه افول آن نمی‏تواند حساسیتی ایجاد کند. امروز آنچه از شهر دیده می‌شود، به رنگ خاکستری است، دلمرده و سرشار از زوائد آزاردهنده که جسم و جان را می‏خراشد. 

ساختمان‏ها‏ چنان ساخته می‏شوند که گویی کارتن‏ها‏یی چروکیده، بدقواره و خالی از سرزندگی هستند. بر و رویشان خسته‌کننده است و فرسنگ‏ها‏ با آنچه باید باشد فاصله دارند. 

شرایط امروز شهرها، دستپخت کسانی است که با دخالت بر روند طبیعی توسعه شهر و بی‏توجه به تبعیت از یک مدل راهبردی شهر انسانگرا، ساخت‌وساز را دستوری و با سودطلبی شهر را به چنین سرنوشتی دچار کردند‏. امروزه هم نقش ایوان و هم پای‏بست آن، سرگشته و نامطلوب هستند. 

رویکرد انسانگرایی در توسعه شهری دربرگیرنده ۳ محور اساسی است. نخستین محور بر تعادل ترکیب کالبد طبیعی و کالبد مصنوعی تاکید دارد تا محیط را برای زندگی آرامش‌بخش شهروندان فراهم سازد. دومین محور تصریح می‌کند که جزء در کثرت است، اما کل باید در وحدت باشد. نظمی‏ آراسته می‌خواهد که در عین تکثر اجزای متعدد و غیرهمگن، در نهایت یک تصویر همگن و معنادار ایجاد کند و سومین محور دلالت بر پایداری دارد؛ بدان معنا که منافع و حدود محیط زیست، جامعه و اقتصاد در روابطی معقول تعریف و تامین شوند.

تحقق شهر انسانگرا ماموریت مدیریت شهر است و مدیریت شهر بر عهده تمام کسانی است که در جز به جز فرآیند توسعه شهری دخیل هستند. سیاست‌گذاران، برنامه‏ریزان، تصمیم‏گیران، سازندگان، ناظران، طراحان، مجریان، استادکاران و سرمایه‏گذاران، همگی بخشی از این شاکله تلقی می‏شوند. پس باید مسئول پیامدهای آنچه انجام می‏دهند هم باشند.

چند سالی است که دستگاه‏ها‏ی نظارتی در مدیریت ساخت‌وساز، به بهانه ساماندهی نمای شهری به ایجاد کمیته‏ها و تدوین و تصویب دستورالعمل‌ها پرداخته‌اند. 

‏ این ضوابط تصریح می‌کند باید قبل از صدور پروانه ساختمانی و آغاز عملیات احداث، طرح نمای ساختمان هم ارائه و مصوبه لازم را دریافت کند. هرچند نفس و نیت کار قابل دفاع است، اما جزئیات دستورالعمل‏ها‏، تاثیر اجرای آن در عملیات ساخت و نحوه نظارت و کنترل نقشه‏ها‏ی نمای ارائه‌شده ازسوی معماران، نمی‏توانند آن هدف آرمانی را برآورده سازد. زیرا: 

۱- احکام سلبی فراوانی مانند محدویت در استفاده از رنگ یا تعدد مصالح و... در ضوابط درج شده است. جا دارد این سوال‏ها‏ مطرح شوند که با چه منطقی باید در مقوله‌ای مانند نما چنان دخالتی به‌وجود آید؟ چرا باید معمارانی را که سال‌ها‏ تحصیل کرده‏‏اند‏ و پر از خلاقیت هستند مجبور کرد فقط با تعداد کمی ‏ابزار کار کنند؟ مگر می‌شود روح خلاقانه را با خط‏کش‏ها‏ی کمی ‏‏اند‏ازه‏گیری کرد؟ مگر می‌شود سلیقه تعداد معدودی از ممیزان را بر کل صنعت تحمیل کرد؟

این‌گونه دخالت‏ها‏ باعث شده نمای ساختمان به‌عنوان بخشی از نمای شهر، تکرار کپی‏ها‏، تکرار رنگ‏ها‏ و قاب‏بندی‏ها‏ی خموده و عبوث و بدون هرگونه خلاقیت و شادابی باشد. با تداوم این جریان، شهرها به‌شکلی در می‌آیند که یادآور سبک استالینستی است. عمر ساختمان براساس میانگین کشوری، حدود ۲۵ سال است؛ یعنی حدود عمر فعال یک نسل. ساختمان وقتی ساخته می‌شود، وقتی سرمایه‏ای برای آن صرف می‌شود و وقتی رخ خود را نمایان می‏سازد، قابل تغییر نیست؛ باید آن را تحمل کرد؛ باید تبعات آن را بر محیط پیرامون و جامعه پذیرفت. اگر مطلوب باشد که هدایت‌گری گواراست و اگر نامطلوب، جانکاه و مخرب.... واکنش نشان ندادن فعالان جامعه صنعت ساختمان به‌ویژه معماران به چنین ممیزی‏هایی‏ جای تعجب فراوان

 دارد.

۲- فلسفه و بنیان اقدامات ممیزی در نمای ساختمان، دچار نقصان است. اگر منطق بر این اصل استوار است که باید در نمای ساختمان، «الگوهای معماری ایرانی و اسلامی» رواج داده شود، وجود صدها و هزاران واحد ساختمانی عبور کرده از آن ممیزی، در تعارض با همان اصل است. اگر قصد بر آن است که از مصالحی پرخطر استفاده نشود و تاکید بر ایمنی است، این مهم صرفا به نما بر نمی‏گردد، بلکه کل پیکره ساختمان را شامل می‌شود که پیش از این، ضوابط و دستورالعمل‏ها‏ی متعددی دارد. 

به هر روی توسعه و ترویج یک هنجار مطلوب، نیازمند دو بازوی شناخت کامل از وضع موجود و ارائه یک مدل راهبردی است. شناسایی وضع موجود باید بتواند گستره‏ها‏یی چون نیازهای اجتماعی، اقتصادی و زیست‏محیطی را مورد ارزیابی قرار دهد و چیستی و دلایل بروز وضعیت را نمایان کند و یک راهبرد هدایتگر باید بتواند با استفاده از داده‏ها‏ی شناخت وضع موجود، مدلی آرمانی را تبیین و مسیر تحقق آن را مشخص کند. در حال ‌حاضر هیچ کدام از دو بازوی مورد اشاره به‌طور کامل وجود ندارند؛ بنابراین ممیزان راهی جزء اعمال سلیقه فردی نخواهند داشت.

۳- صنعت ساختمان درگیر بسیاری عوامل درونی و بیرونی است. فارغ از چیستی این عوامل و میزان تاثیر آنها، باید اذعان کرد مدت شروع تا خاتمه عملیات احداث و بهره‏برداری از پروژه‏ها‏ی ساختمانی به ‏‏اند‏ازه کافی طویل است، به همین دلیل منجر به کاهش راندمان و افزایش ریسک بازگشت سرمایه می‏شود. بخش قابل‌توجهی از طول این مدت، به دوره بروکراسی اداری برای صدور مجوزهای ساخت بر می‌گردد، اما اینک یک حلقه دیگر هم به این مراحل اضافه شده و آن هم عبور از کمیته نما است. بدیهی است رونق تولید در صنعت، نیازمند رفع موانع آن است. امروز کمیته نما، خود مانع تولید است. حال اگر قصد بر اصلاح این روند باشد، راه‏حل در اصلاح جزئی دستورالعمل آن یا ممیزی نما پس از صدور پروانه نیست (که خود این موضوع هم ابهام بسیار دارد)؛ بلکه در آن است که اساسا کمیته نما حذف شود. بی‏شک مسئله ایمنی در نما، وفق ضوابط عمومی‏ در همان مرحله صدور پروانه تضمین شده و از سوی دیگر فضای عرضه و تقاضا می‏تواند بهترین هدایتگر برای الگوهای مطلوب در نما باشد. بنابراین به‌جای تدوام حیات کمیته نما با مسئولیت ممیزی، باید آن را در مسیر بازشناسی، آسیب‌شناسی و تدوین الگوهای مطلوب نمای شهری قرار داد و به‌جای اعمال سیاست‌ها‏ی سلبی، نهادهای مدیریت شهری (شهرداری، وزارت راه و شهرسازی، نظام مهندسی و...) با سیاست‌ها‏ی تشویقی از اقدامات قابل تحسین، نمونه‏ها‏ی مطلوب را معرفی و ترویج کنند.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/3qa6pa