گسترش تجارت کلید توسعه اقتصادی
تجارت به معنای انتقال مالکیت کالا یا خدمات از یک شخص یا نهاد به شخص و نهاد دیگر در ازای دریافت خدمات و کالای دیگر یا پول است.
تجارت همیشه بین مناطق مختلف وجود داشته، چراکه هر کشور دارای مزیت نسبی در تولید کالایی خاص است که توانسته آن را به تولید انبوه برساند. بنابراین طرفین مبدأ و مقصد تجارت از این امر منتفع خواهند شد. در بیشتر کشورها، تجارت، سهم قابلتوجهی از تولید ناخالص داخلی ( GDP ) را نشان میدهد. طبق فرضیه تجارت بینالمللی، سطح کافی از صلح و ثبات ژئوپلتیک حاکم، امکان تجارت و مبادله دوجانبه سودآور بین دو کشور را فراهم میکند. تجارت جهانی به مصرفکنندگان و کشورها این فرصت را میدهد تا در معرض بازارها و محصولات جدید قرار گیرند. صنعتی شدن، فناوریهای پیشرفته، جهانی شدن، شرکتهای چندملیتی و برونسپاری، همه تاثیرات عمدهای بر سیستم تجارت بینالمللی دارند.
افزایش تجارت بینالمللی برای ادامه روند جهانی شدن حیاتی است. بدون تجارت بینالمللی، ملتها به کالاها و خدمات تولیدشده در مرزهای خود محدود خواهند بود. تجارت کالا و خدمات گوناگون میتوانند جایگزین عوامل تولید در یک کشور شوند و یک کشور به جای وارد کردن عامل تولید، میتواند کالای موردنظر را وارد کند.
با اینهمه کشورها بدون توسعه تجارت قادر به ادامه حیات نخواهند بود. تجارت ایران نیز با توجه به ظرفیتهای موجود، امکان توسعه بیشتر در جهان را دارد که برای این مهم نیازمند اقداماتی هستیم. کارشناسان در گفتوگو با صمت بر تعامل با همسایگان برای تسهیل تجارت تاکید دارند.
تعامل با همسایگان برای تسهیل تجارت
علی سعدوندی، اقتصاددان: تحقیقات فراوان در علم توسعه نشان داده تجارت همواره بهعنوان پیشنیاز و موتور محرک توسعه عمل کرده و شاید به همین دلیل هم باشد که دولتهای دیگر در تحریمهای علیه ایران، تجارت را هدف قرار دادهاند؛ بنابراین لازم است دولت آینده موضوع تقویت و گسترش تجاری را در دستور کار خود قرار دهد.
در بررسی روشهای توسعه تجاری، همواره اولویت با گسترش روابط تجاری با همسایگان است. ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی خود با کشورهای زیادی در خشکی و دریا هممرز است که هر یک دارای نظامهای اقتصادی و محصولات خاص خود هستند که میتواند با آنها پیمانهای تجاری شود و مرزهای تجاری را این کشورها بردارد. برای تحقق این مهم باید مرزهای تجاری با کشورهای همسایه برداشته و روابط تجاری از راه تعامل تسهیل شود.
باید به جای چانهزنی بر سر موانع تعرفهای و غیرتعرفهای -که معمولا نیز به نقطه روشنی نمیرسد- به صورت دوطرفه این موانع را حذف کرد. با حذف این موانع تعرفهای، غیرتعرفهای و گمرک بین دو کشور تجارت به شکل مطلوب شکل میگیرد و حتی ایران میتواند بهعنوان یک هاب تجاری در منطقه و محل تبادلات تجاری دیگر کشورهای همسایه شناخته شود.
با این روش میتوانیم بهسرعت پیمان تجارت آزاد را با بسیاری از همسایگان اجرا کنیم و به صورت دوطرفه از مزایای تجارت آزاد بهره ببریم. البته این آزادسازی تجارت حتی میتواند در ابتدا به صورت یکطرفه کلید بخورد؛ یعنی مثلا در تجارت با کشورهایی مانند گرجستان که قابلیتهای تجاری مطلوبی دارند، ایران میتواند موضوع تجارت آزاد را مطرح و در یک فرصت ۶ ماهه مرزهای تجاری خود را به شکل یکطرفه برای کشور همسایه باز کند تا آنها نیز در این زمینه تصمیمگیری کنند.
تجارت آزاد با کشورهای همسایه موضوعی است که سهم تجارت آزاد در تولید ناخالص ملی را در کل منطقه افزایش خواهد داد؛ البته باید در کنار این برنامه و شکلگیری پیمان تجارت آزاد، بهدلیل استفاده از پولهای کشورهای همسایه و سیستم چندارزی، موضوع تشکیل بازار بورس ارز خاورمیانه باید در دستور کار قرار گیرد.
بهعلاوه اینکه در مسیر تعامل با هدف توسعه تجاری، باید به رفع تحریمها و موضوع FATF در تجارت خارجی کشور تاکید داشت. رفع تحریمها اگر بخواهد موجب بازگشت نظام اقتصادی کشور به روال گذشته و ارزپاشیهای آن نظام شود، فایدهای برای بهبود تجارت کشور نخواهد داشت و تجارت کشور را بهسوی نابودی میکشاند و همانند سال ۹۶ تاثیری بر ایجاد رفاه نخواهد داشت.
اما اگر قرار است تجارت کشور با رفع تحریمها باعث بهبود شرایط شود، نیاز است اصلاح در نوع نگرش و برنامهریزی در این حوزه به وجود بیاید و عواید حاصل از آن در جهت توسعه زیرساختها بهویژه توسعه زیرساختهای ریلی، بندری و ارتباطی هزینه شود. از اینرو، میتوان به مثبت بودن آن دل بست که البته کار چندان سادهای نیست. درباره موضوع FATF نیز به نظر میرسد این مشکل در صورت رفع تحریمها در مدت کوتاهی قابل حل باشد.
در هر حال آنچه مشخص است این است که در شرایط کنونی، موضوع تحریمها از موضوع FATF و سیاستهای ناکارآمد ۵۰ سال گذشته از موضوع تحریمها مشکلسازتر است که باید این روند اصلاح شود.
تعامل، رمز موفقیت تجاری است
محمد محمدپورعمران، کارشناس اقتصاد: در تجارت با کشورهای مختلف قطعا موضوع تعامل سازنده با آنها، از جنبههای گوناگون تاثیرگذار و حائز اهمیت است، زیرا درباره برخی از زیرساختها باید فضای مناسب شکل بگیرد تا جریان تجارت کالا و خدمات بتواند در آن حوزه رشد کرده و گسترش یابد.
از جمله این زیرساختها، هماهنگیهای گمرکی است که در موضوعاتی مانند ترانزیت و جابهجایی و حملونقل کالا در وجوه گوناگون باید به آن توجه شود. در واقع همه وجوه حملونقل نیازمند برقراری برخی تسهیلات و امکانات برای تاجران و فعالان اقتصاد است و این تسهیل که از راه تعامل کشورها حاصل میشود، میتواند به گسترش تجارت خارجی کمک کند.
باز کردن فضای بازار کشورهای هدف در قالب تعرفههای گمرکی که میتواند منجر به انعقاد قرارداد همکاری، کاهش تعرفه مبادلات، برقراری تعرفههای ترجیحی و حذف تعرفهها شود نیز از طریق ورود به اتحادیههای گمرکی امکانپذیر است که از راه تعامل میتوان به آن دست یافت. نمونه بارز و شاخص نقش این اتحادیههای گمرکی را طی سالهای قبل در ورود ایران به اتحادیه گمرکی اوراسیا شاهد بودیم که تحول مثبتی را در تجارت ایران و اوراسیا برقرار کرد؛ بنابراین موضوع هماهنگیهای گمرکی و تسهیلات تعرفهای در برقراری تجارت خارجی بین کشورها بسیار حائز اهمیت است.
موضوع تحقیقات بازار و معرفی فرصتها نیز در تعاملات بین کشورها شکل میگیرد و سناریو غالب این است که در فضای نزدیکی سیاسی و تفاهم ایجادشده میان کشورها، فرصتهای اقتصادی شکل میگیرد؛ این فرصتها باید از سوی نهادهای خدماتدهنده دولتی از جمله تشکلها و مجموعههایی مانند اتاقهای بازرگانی مشترک بین کشورها باید تعقیب شود تا بنگاههای اقتصادی بتوانند فعالیتهای تجاری و گسترش این فعالیتها را در این بستر انجام دهند.
پس موضوع دیپلماسی سیاسی هم که از راه تعامل شکل میگیرد، منجر به دیپلماسی اقتصادی میشود و از اهمیت بالایی در توسعه تجاری کشور برخوردار است.
موضوع روابط بانکی و انتقال پول هم اهمیت بسیاری دارد که متاسفانه در حالحاضر به یکی از نقاط ضعف جدی کشور در تجارت بینالملل تبدیل شده و میتوان از راه تعامل به حلوفصل مشکلات مرتبط به آن پرداخت.
بهعلاوه مسئله قراردادهای میانمدت و بلندمدت برای نزدیکی فعالیتهای سیاسی و تجاری کشور میتواند موجب تحول در این حوزه شود؛ موضوع بیمهها و فعالیتهای تشویقی سرمایهگذاری خارجی و نیز فضای فرهنگی و دوستی بین اجتماعات گوناگون بین کشورها، رویدادهای فرهنگی و ورزشی میتواند تصویر مثبتی از فعالیت کشور ما در ارتباط با سایر کشورها ایجاد کند و در نهایت منجر به فعالیتهای تجاری مناسب برای کشور شود که همه از مصادیق تعاملات سازنده با کشورهای دیگر در حوزه تجارت هستند.
ما در بسیاری از زمینهها در فضای مناسبی به سر نمیبریم و از کشورهایی مانند چین و روسیه که به صورت راهبردی از وزن و اهمیت بالایی در اقتصاد جهانی برخوردار هستند و استقلال نسبی نیز دارند فاصله داریم. این کشورها در تعامل با بنگاههای تجاری کشور ما احتیاط و ملاحظات امریکا و کشورهای غربی را دارند.
از سوی دیگر، کشورهایی مانند ژاپن، کرهجنوبی و برزیل در این زمینه احتیاط بیشتری دارند و دست به عصا راه میروند تا آینده روابط ما با غرب مشخص شود. ب
هعلاوه کشوری مانند پاکستان که میتواند گزینه هدف مناسبی برای تجارت کشور باشد هم بهطورجدی تحتتاثیر ارتباط با عربستان و کشورهای دیگر منطقه است و تا زمانی که تقابل میان کشور ما با این کشورها برقرار باشد، به شکل احتیاطی رفتار میکند و تجارت در شکل مورد انتظار آن برای ما شکل نمیگیرد.
از جمعبندی همه این موارد به این نتیجه میرسیم که برای حل همه این مشکلات باید به گزینهای مانند تعامل ورود کرد و به حلوفصل مورد به مورد آنها پرداخت.
با اینهمه، مواردی چون استقرار دیدهبانهای اقتصادی در سفارتخانهها باید بهطورجدی در دستور کار قرار گیرد؛ همچنین در بسیاری از فرصتهای به وجود آمده در رفتوآمدهای دیپلماتیک و هیاتهای اعزامی، اطلاعات کافی و عادلانه منتشر نمیشود و بسیاری از بنگاهها از این فرصتهای تجارت خارجی بهرهمند نمیشوند که این موضوع نیز باید موردتوجه قرار گیرد. بهعلاوه، مطالعه و تحقیقات بازار بهطور هدفمند هم در بخش دولتی و مجموعههایی مانند TPO و سازمان توسعه تجارت و هم در تشکلهای بخش خصوصی مثل اتاقهای بازرگانی باید مورد پیگیری قرار گیرد.
در این بین، یکی از ظرفیتهایی که باید منجر به انعقاد پروژههای واقعی شود، راهاندازی کمیسیونهای مشترک اقتصادی کشور ما با سایر کشورهاست.
ما با دهها کشور کمیسیون مشترک اقتصادی داشتهایم اما چون اغلب آنها وابسته به سفر وزرا بودهاند، بروکراسی بسیار سنگین، طولانی و پیچیدهای برای اجرایی شدن آنها لازم است؛ در اغلب موارد تصویر روشن و کاملی از این تعاملات در اختیار گروهها نیست و در نهایت همه بهعنوان قطعاتی از این پازل غیرشفاف و مبهم کار خود را به صورت جزیرهای در این کمیسیونهای مشترک اقتصادی انجام میدهند. در نهایت این ظرفیت کمتر مورداستفاده قرار گرفته است.
در تجارت ایران فعالیتهایی از جنس بازارسازی که در بلندمدت شکل بگیرد و مداوم باشد کمتر وجود داشته و اغلب فعالیتهای ما به صورت موردی، پروژهای و تکی است. در صورتی که ورود به کشورهای هدف و کسب سهم بیشتر از بازاری آن نیازمند فعالیتهای مستمر با شیوههای تبلیغی و ترویجی است.
در همه این فعالیتها موضوع تعامل و گفتوگو باید به صورت یک تصویر هدفمند و مکمل اقدامات قبل دیده شود.
به عبارتی هر سال دهها تفاهمنامه تکراری بین ایران و کشورهای دیگر شکل میگیرد اما از آن استفادهای به نفع اقتصاد و تجارت نمیشود.
هر مسئول جدید به فکر ارائه پیشنویس برای امضای یک تفاهمنامه است که آن هم جنبه تشریفاتی دارد.
به همین دلیل نیز در انبان اغلب دبیرخانههای تجاری، شاهد دهها و گاه صدها تفاهمنامه روی زمین مانده و خاکخورده هستیم.
آنچه تاکنون و با روند کنونی شاهد آن بودهایم این است که کشور ما نمره قبولی موردنظر را در ارتباط تجاری با کشورهای مختلف و تعامل با آنها و استفاده از این تعاملات را بهدست نیاورده و ما حتی با کشورهایی که ارتباط سیاسی نزدیک داریم نتوانستهایم در فضای اقتصادی کارکرد لازم را در بخش تجارت داشته باشیم. بدون شک برای حضور فعال در عرصه جهانی این روند باید تغییر کند.
سخن پایانی
تجارت یک تابع ارزشافزوده است و شامل یک فرآیند اقتصادی است که از طریق یک محصول، بازار خود را پیدا میکند و در آن ریسکهای خاصی به معاملهگر تحمیل میشود.
از سوی دیگر، محرک تغییر ساختار در اقتصاد جهانی، جهانی شدن است و ماهیت پویای سیستم اقتصادی ممکن است تغییر ساختاری به همراه داشته باشد.
یک کشور در حال توسعه باید به روابط بینالمللی وابسته باشد. هنگامیکه یک کشور در حال توسعه قادر به سرمایهگذاری برای تغییرات ساختاری خود نیست، باید بهواسطه روابط بینالمللی کمک خارجی دریافت کند.
با این نگاه در سالهای اخیر نیز تاکید فراوانی بر گسترش و توسعه تجارت کشور شده است. کارشناسان اقتصاد همواره گسترش تجارت ایران را کلید توسعه اقتصادی دانسته و یکی از راهکارهای توسعه تجاری کشور را استفاده از ظرفیتهای تعاملات بینالمللی میدانند.