توزیع عادلانه ثروت لازمه کاهش فقر و فاصله طبقاتی
حسن خسروی - مدرس دانشگاه و تحلیلگر مسائل مدیریت دولتی ایران
درگستره و جغرافیای اقتصادی؛ فقر و بیعدالتی و تبعیض و... مفاهیمی آزاردهنده و زشت هستند که عمدتا ناشی از عملکرد سلیقهای، غیر کارشناسی و غیر علمی دولتها بوده و نوعا باعث انواع شورشهای اجتماعی، تعارضات، تضادها، درگیریها، اعتراضات مدنی و صنفی میشوند.
برای کاهش فقر و بیعدالتی و تبعیض حتما میبایست در جامعه ؛ توزیع عادلانه ثروت مدنظر برنامهریزان و تصمیمگیران قرار گیرد. در یک بیان ساده؛ توزیع عادلانه ثروت یعنی همه آحاد و اقشار جامعه و شهروندان از حداقلهای مواهب و امکانات و داشتههای کشور به مفهوم عام آن بهطور یکسان و مساوی بهرهمند باشند.
به عبارت دیگر، اگر ما ذخایر نفت و گاز و انرژی و انواع معادن و نعمتهای خدادادی را داریم میبایست همه اینها در جهت تامین رفاه و آسایش حداقلی برای همه مردم بوده و همگان نیز امکان داشتن شغل مناسب، مسکن مناسب، حقوق مناسب و.. را بهطور یکسان داشته باشند. سپس در سایه سعی و تلاش و کوشش، هر کس زحمت بیشتری میکشد، عایدی بیشتری داشته باشد. توزیع عادلانه ثروت یعنی همه مردم شهروند ذیحق این کشور هستند و هیچ مرزبندی و تفاوتی میان آنها نیست. اگر نفت و پول و ثروت هست، برای همه است و اگر چیزی هم نیست برای همه نیست. یکی از فاکتورهایی که منجر به گسترش فقر و محرومیت و بیعدالتی در جامعه میشود، انواع رانتهای اطلاعاتی و آماری و ارتباطی است که عدهای به خود اجازه میدهند ناعادلانه و در راستای منفعت فردی و گروهی و حزبی از آن استفاده کرده و به عواید و درآمدهای نجومی و غیرمتعارف دست یابند. بهطبع کسانی میتوانند از این فرصت رانت استفاده کنند که به مراکز تصمیمگیری و منابع قدرت دسترسی لازم و کافی داشته باشند. بنابراین به نظر میرسد که مدیران و تصمیمگیران جامعه، مستقیم و غیر مستقیم مسئول ایجاد فقر و بیعدالتی و تبعیض و محرومیت هستند. فاکتور مهم دیگری که در کاهش فقر و محرومیت و بیعدالتی بسیار مؤثر است، آمایش سرزمین میباشد. آمایش سرزمین یعنی دادن امکانات و توجهات لازم و کافی به هر منطقه براساس استعدادهای مادی و معنوی آن، به دور از هر گونه تعصب بیجا. مثلا در یک شهر مردم علاقه دیرینه زیادی به پرورش و خریدوفروش اسب و اسبسواری دارند.
خوب عقل و منطق حکم میکند که فرضا وزارت ورزش و جوانان سرمایهگذاری بیشتری بر موضوع رشته ورزشی سوارکاری در این منطقه داشته باشد چرا که آنجا کاملا مستعد این امر است. فرض کنید در یک منطقه کشور کشت محصول انار از قدیم الایام رونق خوبی داشته و از فرصتهای شغلی و صادراتی بسیاری برخوردار است. عقل و منطق حکم میکند که در این منطقه صنایع تبدیلی، کنسروسازی و... در کنار مزارع و باغات و زمینهای کشاورزی ایجاد شوند. این امر باعث میشود هر منطقه بر اساس استعدادهای واقعی که دارد به رشد و شکوفایی برسد. در آمایش سرزمین نقاط قوت و ضعف مناطق کشور مشخص میشود و از سرریز درآمدهای مناطق برخوردار، مناطق کمتربرخوردار نیز متنعم گشته و یک توازن و تعادلی میان مناطق کشور حاصل میشود که این همان برخورداری حداقلی همه مردم از مواهب و امکانات کشور است. نکته سوم برای کاهش فقر و بیعدالتی و محرومیت، برنامه است. ما قوه عاقلهای داریم بنام سازمان برنامه و بودجه. اگر این سازمان برای ۵۰ سال بعد کشور طرح و برنامه محکم کارشناسی مبتنی بر عقلانیت و آیندهنگاری و... بدهد دیگر کسی اجازه نباید داشته باشد که سلیقهای و مقطعی کاری کند. بنابراین داشتن برنامه، حرکت و عمل بر اساس برنامه بسیار مهم است. نکته آخر آنچه میتواند به کاهش فقر و محرومیت و تبعیض کمک کند تحقق کامل دولت الکترونیک است. هر چقدر امور جاری کشور و فعالیتهای اقتصادی و اداری و... از دخالتهای انسانی و حب و بغضهای افراد به دور باشند و الکترونیکی انجام شوند، میتوان به شفافیت و پاسخگویی بیشتری رسید و به کاهش فاصله طبقاتی از جهات مختلف کمک کرد.
لازم بهذکر است که وقتی در سایه مدیریت ناصحیح و ناکارآمد توزیع عادلانه ثروت اتفاق نمیافتد ما شاهد شورش و اعتراض و نارضایتی و... خواهیم بود که برای مقابله با آن میبایست بودجه سرسامآوری را هزینه کنیم که این خود باعث میشود تا نهایتا فرصتهای ناب پیش رو را از دست بدهیم و در میدان رقابتهای بینالمللی نیز جایگاهی نداشته باشیم. به زبان ساده وقتی در میدان رقابتها حرفی برای گفتن نداشته باشیم، دیده نمیشویم و به حساب نمیآییم و در نتیجه سهمی قابلتوجه از قدرت در عرصه جهانی نخواهیم داشت و پول و درآمدی نیز نصیبمان نمیشود.