دانشبنیانها نیازی به رانت ندارند
پیمان مولوی-کارشناس اقتصاد
در تمام اقتصادهای دنیا از یکسری شرکتها در حوزه صنعت و نوآوری برای پیشرفت و توسعه آنها، حمایتهای گوناگونی میشود و این مسئله یک حمایت غیرمنطقی و دور از ذهن نیست. بهعنوان مثال برای راهاندازی و توسعه ظرفیتهای این شرکتها، حمایتهای مالی از طرف بانکها و صندوقهای مالی و حمایتهای گمرکی انجام میشود. اما در جایی مانند ایران که تحت تحریم است و با مشکلات گوناگون اقتصادی از جمله تورم، دست و پنجه نرم میکند، شرایط متفاوت است و نمیتوان به سادگی از حمایت مالی شرکتهای دانشبنیان صحبت کرد و لزوما حمایتهای مالی را هم منتج به پیشرفت و توسعه این شرکتها دانست. از سویی اقتصاد ایران، یک اقتصاد دولتی است و شایستگی لازم را برای غربالگری شرکتها در جهت حمایتهای مالی ندارد. اساسا نظامهای اقتصادی دولتی امکان خطای زیادی دارند و نمیتوانند به درستی تشخیص دهند چه شرکتهایی را میتوان دانشبنیان نامید و چه شرکتهایی را خیر.
در همان زمانی هم که بحث شرکتهای دانشبنیان مطرح شده بود، این شرکتها به شکل حمایتی مشمول معافیت مالیاتی شدند و به همین دلیل حتی کسبوکارهایی هم که در ماهیت و بنا بر تعریف نمیتوانستیم آنها را دانشبنیان بنامیم، تلاش کردند مجوز شرکت دانشبنیان بگیرند تا از معافیت مالیاتی بهرهمند شوند. اگر بخواهیم مقایسه کنیم این مسیر شبیه به همان مسیری بود که پس از مطرح شدن ارز ۴۲۰۰ تومانی ایجاد شد. تا زمانی که صحبت از ارز ۴۲۰۰ تومانی نبود به هر حال فعالیتهای اقتصادی ادامه داشت اما تا ارز ۴۲۰۰ تومانی اعلام شد، هر کسی که توانایی داشت برای گرفتن آن اقدام کرد و عدهای هم از طریق آن صاحب رانت شدند. به این صورت در حمایت مالی از دانشبنیانها نیز میتوانیم در ابتدا شاهد اقداماتی باشیم که به نظر مثبت میرسد اما در نهایت شاهد به انحراف رفتن منابع هستیم.
بیش از اینکه دانشبنیانها و کسبوکارهایی به این شکل نیازمند حمایت مالی باشند، نیاز به تسهیل فضای کسبوکار دارند. همچنین قوانین کلان نظام بانکی در ایران باید به گونهای تنظیم و اجرایی شود که شرکتهای فناوری که بهطور واقعی توانمندی دارند و نیازهای اقتصادی را به خوبی درک کردهاند، بتوانند از این منابع به خوبی استفاده کنند.
با این همه، بانکها الزاما وظیفه حمایت مالی دانشبنیانها را بر عهده ندارند و باید یکسری از صندوقهای مالی خطرپذیر ریسک سرمایهگذاری در حوزه دانشبنیانها را بپذیرند و سرمایهگذاری کنند. فعالیت بسیاری از شرکتهای دانشبنیان، ریسک اقتصادی بالایی دارد و بانکها در اعطای تسهیلات نگران این هستند که این شرکتها نتوانند تسهیلات خود را بازپرداخت کنند.
از سوی دیگر، بسیاری از شرکتهای دانشبنیان و نیروهای جوان پای کار آمدهاند اما وقتی به آنها رجوع میکنیم میبینیم که در فرآیند راهاندازی و کسب مجوز و... در مسیرشان چقدر سختگیری وجود داشته و دارد. اگر به تمام مشکلاتی که در این سالها پیشروی دانشبنیانها بوده توجه نشود، شعار امسال هم مثل شعارهای سال قبل بینتیجه خواهد ماند.
اگر بهدنبال این دست شعارها هستیم پیش از هر چیز باید اقتصاد را در مسائل کشور اولویت قرار دهیم و بتوانیم از منابع خود مانند منابع نفتی، گازی، صنایع معدنی و... بهدرستی و براساس علم اقتصاد استفاده کنیم. اگر علم اقتصاد در ایران جدی گرفته شود، شرایط کسبوکارها به شیوهای پیش خواهد رفت که شاید دیگر لزومی نداشته باشد که حتما حمایتهای مالی از کسبوکارهای کوچک یا دانشبنیان انجام شود و خود این شرکتها براساس نیاز بازار راه رشد و توسعه خود را پیدا میکنند. اساسا شرکتهای دانشبنیانی هم که در این سالها به موفقیت رسیدند براساس نیازهای بازار پیش رفته بوند. این شرکتها براساس نیاز ایجاد شدند و نیاز هم مسیر خودش را طی میکند.