فولاد، شاهرگ اقتصاد
یکیاز مسائل اصلی که در این مقطع زمانی با آن روبهرو هستیم، کاهش بهرهوری و استفاده از ظرفیتهای نصبشده در صنعت فولاد است. اگرچه ایران دارای ظرفیتهای تولید بالایی است، اما در عمل شاهد آن هستیم که درصد استفاده از این ظرفیتها کمتر از استانداردهای جهانی است. استفاده ناکافی از ظرفیت تولید، که به آن درصد پوشش ظرفیت تولید گفته میشود، یکیاز معیارهای کلیدی در ارزیابی وضعیت صنعت فولاد بهحساب میآید.

پیشرفت قابل توجه صنعت فولاد
صنعت فولاد در ایران با پیشرفت قابلتوجهی طی سالیان اخیر همراه شده است؛ به نحوی که تا اوایل دهه ۱۳۹۰، کشور به عنوان یکی از واردکنندگان فولاد در جهان شناخته میشد و هماکنون با تولید بیش از ۳۱ میلیون تن، در جمع ۱۰ کشور برتر تولیدکننده این فلز استراتژیک و پرکاربرد قرار گرفته است. در شرایطی که کارخانجات فولادی در مسیر رشد تولید و اجرای طرحهای توسعهای با هدف تحقق ۵۵ میلیون تن فولاد در افق ۱۴۰۴ گام برداشتهاند، توسعه نامتوازن زنجیره فولاد و صدور مجوزهای بیرویه و غیرکارشناسانه به ویژه در صنایع پاییندستی، به یکی از مهمترین دغدغههای فعالان این صنعت تبدیل شده است. بر اساس آخرین پایش طرح جامع فولاد در کشور، هماکنون کارخانههای فولادی با ظرفیت حدود ۴۹ میلیون تن در حال فعالیت هستند که این میزان با توجه به ظرفیت حدود ۱۱ میلیون تنی طرحهای فولادی قابل تحقق تا سال ۱۴۰۴، به حدود ۶۰ میلیون تن و بیش از ظرفیت هدفگذاری شده خواهد رسید.
از طرفی، در حال حاضر مجوز احداث واحدهای جدید با ظرفیت نزدیک به ۸۵ میلیون تن فولاد صادر شده که به هیچ وجه منطقی به نظر نمیرسد. اگرچه با توجه به ضرورت تامین کافی و به موقع خوراک (سنگآهن) مورد نیاز واحدهای بزرگ فولادی در آینده، صدور مجوزهای جدید برای احداث کارخانجات کنسانترهسازی و گندلهسازی یک ضرورت به شمار میآید اما شرایط در بخش پاییندستی فولاد کاملا متفاوت است و برای مثال احداث کارخانههای جدید میتواند عملکرد تولیدکنندگان قدیمی لوله و پروفیل فولادی به عنوان یکی از صنایع پاییندستی پرکاربرد را تحت تاثیر قرار دهد. میزان ظرفیت تولید لوله و پروفیل فولادی کشور، در حالی بیش از ۲۰ میلیون تن برآورد شده که بیش از دو میلیون تن انواع محصول در کارخانههای مرتبط تولید میشود.
از طرفی، فعالیت بیش از ۴۰۰ شرکت در این بخش و تعدد و افزایش چشمگیر تولیدکنندگان لوله و پروفیل فولادی طی سالیان اخیر، منجر به ایجاد یک رقابت منفی در سطح بازار شده و شرایط ادامه فعالیت تولیدکنندگان قدیمی و معتبر را بیش از پیش دشوار ساخته است.
فولاد، مهم ترین بخش صنعت
محمد حبوطن، کارشناس صنایع در ارتباط با میزان آب مصرفی برای تولید فولاد به صمت گفت: صنایع فولاد بهعنوان یکی از مهمترین بخشهای صنعت کشور، همواره با چالشهایی در زمینه تامین منابع آبی مواجه بودهاند، چرا که این صنایع جزو صنایع آببر محسوب میشوند و میزان مصرف آب در آنها قابلتوجه است. این موضوع در شرایط اقلیمی ایران که با محدودیت منابع آبی مواجه است، اهمیتی چند برابر پیدا می کند و ضرورت بازنگری در سیاستهای توسعه این صنایع را بیش از پیش نمایان میکند.
حب وطن ادامه داد: در این راستا، منطق حاکم بر توسعه صنعتی کشور و وضعیت منابع آبی ایجاب میکند که صنایع فولادی در مجاورت پیکرههای آبی، بهویژه در نوار ساحلی جنوب کشور مستقر شوند، جایی که امکان بهرهبرداری از آب دریا از طریق شیرینسازی وجود دارد و مطالعات اقتصادی نیز نشان میدهد که هزینههای مرتبط با شیرینسازی آب دریا در این مناطق، برای واحدهای صنعتی قابل پرداخت و توجیهپذیر است.
استقرار فولادیها در جوار ساحل
وی گفت: در مورد صنایع جدید، منطقیترین راهکار، استقرار مجتمعهای بزرگ فولادی در چند نقطه از سواحل جنوبی کشور است، بهگونهای که این مجتمعها بتوانند با استفاده از ظرفیتهای موجود و سرمایهگذاری در تاسیسات آبشیرینکن، نیازهای آبی خود را تامین کنند؛ این رویکرد نهتنها از نظر زیستمحیطی پایدارتر است، بلکه میتواند به توسعه متوازن مناطق ساحلی نیز کمک کند و زمینهساز شکلگیری قطبهای صنعتی جدید در این مناطق شود. اما چالش اصلی در خصوص صنایع فولادی موجود است که در دهههای گذشته با جانمایی نادرست در مناطق مرکزی کشور، بهویژه در منطقه اصفهان، مستقر شدهاند و اکنون با مشکلات جدی در تامین آب مواجه هستند؛ در این خصوص، اگرچه گاهی پیشنهاد انتقال این صنایع به مناطق ساحلی مطرح میشود، اما واقعیت این است که چنین انتقالی با توجه به حجم سرمایهگذاریهای انجامشده و زیرساختهای موجود، عملا امکانپذیر نیست و باید راهکارهای جایگزین برای این واحدها در نظر گرفت.
وی افزود: در این راستا، میتوان ۲ رویکرد اصلی را مورد توجه قرار داد. اول، برای صنایعی که در فاصله معقول (حدود ۲۰۰ کیلومتری) از سواحل جنوبی قرار دارند، میتوان از طرحهای انتقال و شیرینسازی آب دریا استفاده کرد، اما برای واحدهای صنعتی که در فواصل دورتر قرار دارند، این گزینه از نظر اقتصادی و پایداری بلندمدت چندان منطقی به نظر نمیرسد.
راهکار دوم که برای صنایع مستقر در مناطق مرکزی کشور مناسبتر به نظر میرسد، استفاده از منابع آب نامتعارف، بهویژه پسابهای تصفیهشده شهری است؛ این رویکرد که در برخی موارد مانند صنایع مستقر در حوضه زایندهرود نیز تجربه شده، میتواند به عنوان یک راهحل پایدار مورد توجه قرار گیرد، به این صورت که صنایع، حقآبههای متعارف خود از منابع آب زیرزمینی یا سطحی را واگذار کرده و در مقابل از پسابهای تصفیهشده استفاده کنند.
حرکت صنایع به سمت استفاده از منابع آب پایدار
حب وطن خاطرنشان کرد: خوشبختانه، این رویکرد در چارچوب قانونی کشور نیز مورد توجه قرار گرفته است و در قوانین مختلف از جمله قانون برنامه هفتم تمهیداتی برای توسعه بازار آبهای نامتعارف و تشویق صنایع به استفاده از این منابع در نظر گرفته شده است؛ این موضوع نشان میدهد که سیاستگذاران به اهمیت موضوع واقف هستند و تلاش میکنند با ایجاد چارچوبهای قانونی مناسب، زمینه را برای حرکت صنایع به سمت استفاده از منابع آب پایدار فراهم کنند. بنابراین، میتوان گفت مسئله تامین آب صنایع فولادی را باید با رویکردی دوگانه مورد توجه قرار داد. برای صنایع جدید، اولویت باید بر استقرار در نوار ساحلی جنوب کشور و استفاده از آب شیرینشده دریا باشد و برای صنایع موجود، بسته به موقعیت جغرافیایی آنها، میتوان از راهکارهای متنوعی همچون انتقال آب دریا (برای واحدهای نزدیک به ساحل) یا استفاده از منابع آب نامتعارف (برای واحدهای مستقر در مناطق مرکزی) بهره گرفت؛ این رویکرد میتواند ضمن حفظ توان تولیدی صنایع فولادی کشور، به پایداری منابع آب نیز کمک کند و زمینه را برای توسعه متوازنتر این صنعت در آینده فراهم سازد.
وی گفت: در نهایت باید تاکید کرد که موفقیت در اجرای این راهکارها، مستلزم همکاری همهجانبه بخشهای مختلف از جمله وزارتخانههای صنعت و نیرو، سازمان حفاظت محیطزیست، بخش خصوصی و نهادهای قانونگذار است و تنها در صورت وجود یک عزم ملی و برنامهریزی دقیق میتوان به دستیابی به اهداف مورد نظر در این زمینه امیدوار بود؛ همچنین، لازم است که در تدوین و اجرای این راهکارها، به مسائلی همچون محدودیتهای انرژی، هزینههای اقتصادی و ملاحظات زیستمحیطی نیز توجه ویژه شود تا بتوان به راهحلهایی پایدار و قابل اجرا دست یافت.
بکارگیری استانداردها و فرآیندهای با آلایندگی کمتر
مرتضی حسندوست، فعال صنعتی در ارتباط با تولید فولاد سبز و اهمیت آن به صمت گفت: تغییرات اقلیمی و افزایش دمای کره زمین طی سالیان گذشته، زندگی بشر را بیش از پیش به خطر انداخته و به یکی از مهمترین دغدغههای جوامع امروزی تبدیل شده است. بر همین اساس، دولتها و صنایع مختلف به ویژه صنعت مادر و استراتژیک فولاد، بکارگیری استانداردها و فرآیندهای با آلایندگی کمتر را در دستور کار خود قرار دادهاند و به دنبال کاهش هرچه بیشتر انتشار گازهای گلخانهای در سالهای پیش رو هستند که چنین اقدامی را باید بسیار مناسب دانست.
حسندوست ادامه داد: در حال حاضر فولاد به ۲ روش عمده کوره بلند و کوره قوس الکتریکی در جهان تولید میشود که با توجه به استفاده از زغالسنگ به عنوان ماده اولیه اصلی تولید این فلز پراهمیت در کورههای بلند، میزان آلایندگی و انتشار گازهای گلخانهای در این روش در مقایسه با کورههای قوس الکتریکی که در آنها از آهن اسفنجی و قراضه برای تولید فولاد استفاده میشود، بیشتر است و سبب شده است تا آسیبهایی به کره زمین وارد شود.
ایران، دهمین فولادساز بزرگ جهان
وی گفت: ایران به عنوان دهمین فولادساز بزرگ جهان نیز در حالی موفق به تولید ۳۱ میلیون و ۱۰۰ هزار تن فولاد در این سال شد که بیش از ۹۰ درصد فولاد خود را به روش کوره قوس الکتریکی تولید میکند و از این رو به عنوان کمآلایندهترین تولیدکنندگان فولاد شناخته میشود؛ این در حالی است که اگر استفاده از قراضه و ضایعات بازیافتی بیش از گذشته در برنامه تولیدکنندگان داخلی قرار بگیرد، سودآوری بیشتر و آلایندگی کمتری را برای آنها به همراه خواهد داشت و تولید فولاد در ایران اقتصادیتر و سبزتر خواهد شد.
یکی از مزایای مهم فرایند بازیافت را میتوان عدم آسیب به محیط زیست و منابع طبیعی در مقایسه با روش معمول تولید فولاد که نیازمند استخراج سنگآهن از معادن است، دانست. از طرفی میزان مصرف سوخت و آلایندگی ماشینآلاتی که در معادن مورد استفاده قرار میگیرند، بالاست و نبود این مسئله در بازیافت نیز یک مزیت مهم برای این فرایند محسوب میشود.
وی افزود: بخش عمده بازیافت ضایعات فولادی در کشور ما مرتبط با خودروهای فرسوده است که با توجه به سکانداری وزارت صنعت، معدن و تجارت در این حوزه طی چند ماه اخیر، خوشبختانه بازیافت با سرعت و پیشرفت قابلقبولی در مسیر رشد قرار گرفته است؛ اگرچه فعالان این صنعت کماکان با برخی چالشها مانند عدم پرداخت کامل هزینه بازیافت توسط خودروسازان، زمانبر بودن تصویب و ابلاغ سیاستهای کلی و… مواجهند که امید است با رفع این موانع، بازیافت ضایعات و در ادامه استفاده از آنها در صنعت فولاد کشور با استقبال بیشتری همراه شود.
سخن پایانی
یکیاز نکات مهم در تحلیل وضعیت صنعت فولاد ایران، ضرورت پیشبینی ناترازی انرژی و ارزیابی دقیق آن است. این پیشبینیها باید به گونهای باشند که به تصمیمگیرندگان کمک کنند تا برنامهریزی دقیقی برای تامین انرژی در این بخش صورت دهند. همچنین، باید به توسعه زیرساختهای انرژی توجه بیشتری شود تا در آینده صنعت فولاد بتواند با مشکل ناترازی انرژی مواجه نشود.