پیشرفت سازمانی در گرو توسعه آموزش مدیران
شهرام شیرکوند پژوهشگر صنعت
در حال حاضر توسعه سازمانها و جوامع در گرو توسعه علم و دانش است و آموزش تکنیکهای توسعه کسبوکار به مدیران، یکی از مهمترین عوامل مهم توسعه و موفقیت سازمان محسوب میشود. آموزش در هر زمینهای موجب رشد شخصیتی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه میشود و افراد یک جامعه یا یک سازمان را بهسوی یک هدف واحد رهنمون میسازد، بنابراین نقش آموزش از جنبههای گوناگون دارای اهمیت است.
آموزشهای مستمر موجب ارتقای استانداردهای سازمانی و موفقیت در توسعه همهجانبه کشور میشود. آموزش، فرآیندی است که انطباق و سازگاری کارکنان و مدیران را با تغییرات و محیط متحول سازمانی و در نهایت انطباق بهتر سازمان را با محیط بیرونی فراهم میآورد. در نتیجه کارکنانی که تحت آموزش قرار دارند، در مقایسه با سایر کارکنان به تغییرات سازمانی و تغییرات جامعه آگاهانهتر واکنش نشان میدهند. از آنجا که حیات جوامع و سازمانها تا حدود زیادی به دانش و مهارت کارکنان آن بستگی دارد، افراد آموزشدیده نقش موثری در کارآمدی و افزایش بهرهوری سازمانها و جوامع دارند.
مفهوم کلی آموزش کارکنان و مدیران عبارت است از تمامی کوششها و فعالیتهایی که بهمنظور ارتقای سطح دانش و آگاهی، مهارتهای فنی و حرفهای، همچنین ایجاد رفتار مطلوب در مدیران و کارکنان انجام میگیرد. فواید این نوع از آموزشها را میتوان در چند جمله خلاصه کرد؛ تسهیل در تحقق اهداف سازمانی، ایجاد زمینه رشد و موفقیت در امور شغلی، شکوفاسازی استعدادهای نهفته مدیران و کارکنان، بهبود کمی و کیفی محصولات یا خدمات ارائهشده توسط سازمان، تقویت روحیه پرسنل و ایجاد ثبات در سازمان، تقویت حس وفاداری و همبستگی کارکنان نسبت به سازمان، جلوگیری از تداخل مسئولیتها و وظایف و کاهش دوبارهکاریها در سازمانها. باتوجه به نقش کلیدی مدیران و اهمیت آموزش آنان برای توسعه کسبوکار، اجرای نیازسنجی منطقی، عاقلانه و عملی، علاوه بر اجرای آموزشهای متناسب با نیازهای واقعی، از هدررفت بودجه، امکانات و زمان در سطح گستردهای پیشگیری میکند. نقطه آغازین در هر برنامه آموزشی، نیازسنجی آموزشی است که نقش مهمی در طراحی مناسب دورههای آموزشی و میزان اثربخشی آنها دارد. نیازسنجی، نخستین گام در اجرای برنامههای آموزشی بهبود و بهسازی عملکرد مدیران و کارکنان است و از یافتههای آن برای تعیین اهداف آموزشی، انتخاب و طراحی برنامههای آموزشی، اجرای برنامهها و ارزشیابی از آنچه آموزش بهوجود آورده است، استفاده میشود.
بهطورکلی در فرآیند آموزش و بهسازی، هیچ وظیفهای مهمتر از تعیین نیاز وجود ندارد. در همین راستا، اجرای آموزشهای مفید و مرتبط و بهسازی نیروی انسانی سبب میشود تا افراد بتوانند باوجود تغییرات سازمانی و محیط، با تمرکز بر فعالیتهایشان، بر کارآیی خود بیفزایند. در واقع هر قدر دانش و مهارتهای مدیران و کارکنان با نیازهای جامعه، پیشرفتهای علمی و تغییرات فناوری منطبقتر و هماهنگتر باشد، درجه اطمینان از موفقیت سازمان و توسعه کسبوکار بیشتر است. طبق نظر متخصصان، از آنجا که نیازهای آموزشی مدیران، جنبه بینالمللی ندارد،بنابراین باید در فرهنگهای مختلف، برنامههای متناسب با آن فرهنگ تدوین شود. محتوای آموزش مدیران هر سازمان باید طبق نیاز آنها و اهداف آن سازمان تنظیم شود اما موضوعاتی مانند علم ارتباطات، مصاحبه، پویایی گروهها جزء نیازهای آموزشی مدیران است. باید این نکته را در نظر داشت که وسعت بینش، حدود دانش و سطح اطلاعات و توانایی در ردههای مختلف مدیریت متفاوت است و موفقیت مدیران در بهرهگیری از آموزش بستگی به میزان دانش، مهارت و توانمندی آنان دارد.
از سویی افزایش کیفیت عملکرد مدیران و افزایش بهرهوری در کشور تنها با توسعه آموزش مدیران امکانپذیر است. آموزش مداوم مدیران از مهمترین تدابیر برای بهبود و توسعه بهرهوری در جوامع مختلف بهشمار میآید. مدیران همواره در سازمانها تاثیرگذار بودهاند و نقش مدیران موفق در توسعه کسبوکار، افزایش سود و دستیابی به اهداف سازمانی، در بسیاری از سازمانهای موفق آشکار است. از طرفی، ضرورت مقابله با تهدیدها و استفاده سریع از فرصتهای سازمانی، نقش مدیران خبره را بیش از پیش عیان میسازد. از همین بابت توجه به آموزش و توسعه مدیران امری حیاتی است. البته دستیابی به اهداف عالی سازمان، بستگی به میزان توانمندی مدیران و کارکنان در انجام امور محوله و انطباق با محیط متغیر دارد. «ویلیام جیمز از دانشگاه هاروارد، طی یک بررسی نتیجه گرفت که کارکنان در سازمانها از ۲۰ تا ۳۰ درصد تواناییهای خود استفاده میکنند. تحقیق او نشان داد که اگر کارکنان آموزش ببینند و بهطورشایسته برانگیخته شوند، ۸۰ تا ۹۰ درصد از تواناییهای خود را بروز میدهند.» در گذشته عدهای از نظریهپردازان علم مدیریت بر این باور بودند که مدیریت یک ذوق است و هر که این ذوق را داشته باشد، مدیر خوبی است و عدهای دیگر، مدیریت را یک استعداد میدانستند که بعضی افراد از آن بالقوه یا بالفعل برخوردار هستند؛ همچنین عدهای بر این باورند که مدیریت یک هنر است و هر کس از این هنر بهرهمند باشد، میتواند مدیری موفق باشد، اما امروزه ثابت شده است که مدیریت، علاوه بر مطالبی که ذکر شد، یک توانمندی علمی همراه با فرآیندنگری و فراگرداندیشی است. در چند سال اخیر در کشور به توسعه مدیریت توجه بسیاری شده و تلاش گردیده که در قالب برنامههای آموزشی، مدیران و سایر سطوح سرپرستی تحتآموزش قرار بگیرند تا بتوانند با همکاران، مشتریان و سایر افراد جامعه ارتباط معقولی برقرار کنند، زیرا توسعه روشهای آموزش مدیران گامی در راستای افزایش آگاهی آنها و بهرهدهی به سازمانها و جوامع است.