نبود سختافزار پاشنهآشیل هوشمصنوعی
حسین خوشرفتار کارشناس فناوری اطلاعات
هوشمصنوعی گزارهای است که از نظر برخی کارشناسان حکایت از هدف بسیار بزرگی دارد که شاید نمیتوان نسبت به تحقق آن امیدوار بود.
باتوجه به آنچه در حوزه هوشمصنوعی با آن مواجهیم، باید گفت توسعه هوشمصنوعی یک مسیر خطی نیست که بتوانیم ادعا کنیم در یک بازه زمانی به رتبه بالایی در جهان میرسیم؛ چراکه اکوسیستم هوشمصنوعی از اجزای متفاوتی تشکیل شده است که سازکار مرتبط با یکدیگر را دارند.
حتی فعالان باسابقه و فناوران رده بالا در حوزه هوشمصنوعی هم، چنین ادعایی ندارند. اگر قرار است جزو ۱۰ کشور برتر باشیم، باید در همه زیررشتههای هوشمصنوعی از جمله سختافزار هم، صاحب رتبه و اعتبار باشیم.
این در حالی است که ایران تنها در حوزههای نرمافزاری پیشرفت داشته و دستانداز اصلی در مسیر توسعه هوشمصنوعی در کشور دسترسی یا ساخت سختافزار است.
برای مثال، شرکت Open AI که Chat GPT را راهاندازی کرد هم، چنین ادعایی را ندارد، چون توانایی بالایی در ساخت سختافزار ندارد. هرگاه توانستیم در بیشتر حوزههای هوشمصنوعی از جمله بخش سختافزار کار جدی انجام دهیم، میتوانیم نسبت به تحقق این برنامه امیدوار باشیم.
باتوجه به شرایط موجود در بازار، اگر خواهان بهرهبرداری از هوشمصنوعی در جایگاه یک فناوری تمدنساز هستیم، اما نتوانیم امکانات سختافزاری این موضوع را بهعنوان زیرساختی مهم فراهم کنیم، بهطورقطع نمیتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم. بهعبارتدیگر، هرچقدر بهلحاظ نرمافزاری رشد کنیم که البته زحمت زیادی هم میطلبد، نمیتوانیم ادعای قرارگیری در رتبههای نخست جهان را داشته باشیم. بیشک اگر نتوانیم معضلات مربوط به زیرساختهای سختافزاری و شبکهای را حل کنیم، احتمالا زیرساختهای نرمافزاری هم کاری از پیش نمیبرند، بنابراین توسعه در حوزه نرمافزار هوشمصنوعی منوط به توسعه سختافزارها است یا باید اینگونه گفت که قدرت نرمافزاری هوشمصنوعی وابسته به سختافزارهایی است که در اختیار کاربران قرار میگیرد.
کشورهایی نظیر امارات و عربستان زیرساختهای سختافزاری بهتری دارند. برای مثال، دسترسی به GPU در این کشورها راحتتر است، در حالی که این قطعه در ایران بهسختی پیدا میشود.
گفتنی است، GPUA۱۰۰ بهصورت انگشتشمار یافت میشود. معمولا این قطعات در اختیار نهادهای خاص قرار داده میشوند، در حالی که یکی از نمودهای پیشرفت در عرصه هوشمصنوعی، عمومیسازی دسترسی به برخی قطعات برای مردم و دانشجویان است.
بنابراین اتفاقا زمانی میتوانیم شاهد توسعه نرمافزاری در هوشمصنوعی باشیم که زیرساخت سختافزاری مطلوبی داشته باشیم.
متاسفانه این ضعف در حوزههای دیگر هم نمود دارد و نهتنها در هوشمصنوعی، بلکه در حوزههای دیگر هم شرایط مطلوبی بهلحاظ سختافزاری نداریم، در نتیجه احتمال زیادی را نمیتوان برای ۱۰ سال آینده هوشمصنوعی در ایران متصور بود که جزو ۱۰ کشور برتر جهان باشد.
پاشنهآشیل کشور در حوزه هوشمصنوعی سختافزار است و توسعه در گرو سرمایهگذاری جدی در زیرساختهای سختافزاری است.
خوب است، بدانیم آن بخشی که در حوزه هوشمصنوعی و ماشین لرنینگ (یادگیری ماشین) بهشدت به کار میآید، داده است.
در اغلب ابعاد هوشمصنوعی، نیازمند دیتاهای زیادی هستیم تا بتوانیم در اختیار ماشین قرار بدهیم و فرآیند آموزش آغاز شود تا به مرحله بهرهبرداری برسیم.
واقعیتی که با آن مواجهیم، این است که ما بهلحاظ داده، بسیار فقیر هستیم.
بهعبارتدیگر، هاب دادهای قابلملاحظهای نداریم و بیشتر کاربرهای ایرانی در عرصههای مختلف اعم از شبکه اجتماعی و حوزههای مربوط به تجارت و... دادههای خود را در پلتفرمهای خارجی تولید میکنند.
در عمل دسترسی به داده نداریم و دیتاهای نرمالایزشده قابلتفکیک برای ماشین یادگیری تقریبا وجود ندارد و این هم یکی دیگر از ضعفهای کشور در مسیر توسعه هوشمصنوعی است.
با حجم دیتاهایی که در کشور نگهداری میکنیم، واقعیت این است که به میزان زیاد، کار بسیار جدی در مقیاس و مدیریت کلان کشور در بحث هوشمصنوعی نمیتوانیم انجام دهیم. در واقع، نمیتوانیم بگوییم که صنعت در بحث کلان از هوشمصنوعی میتواند استفادههای کافی را ببرد، چراکه در عمل دیتاها به پلتفرمهای خارجی تقدیم شده است و این پلتفرمهای خارجی هستند که برای خودشان و هم برای ما میتوانند کار جدی انجام دهند و ما خودمان در این قضیه کاملا دستبسته هستیم.