-

معیارهایی برای انتخاب وزیر صمت

امیرحسن کاکایی- عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت

وزارت صنعت، معدن و تجارت از مهم‌ترین وزارتخانه‌های اقتصادی کشور بوده و تقریبا ۴۰ درصد تولید ناخالص ملی از مجموعه‌های «تحت نفوذ» این وزارتخانه است. ابتدا می‌خواهم درباره عبارت «تحت نفوذ» صحبت کنم که با زیرمجموعه‌های تحت امر وزارتخانه خیلی فرق می‌کند. متاسفانه بسیاری از وزرای سابق صمت فکر می‌کردند تمام مجموعه‌های تحت نفوذشان، تحت امر هستند. در حالی که این جمله کاملا غلط است. جایی مانند ایران‌خودرو، یک شرکت سهامی عام است و باید تحت قوانین تجارت کار کند. لیکن وزارتخانه تصور می‌کند مالک آن است و همه تحت امر ایشان.

کاکایی

از آن بدتر، شرکت‌های خودروسازی بخش خصوصی هستند که دولتی‌ها فکر می‌کنند حق ‌دارند از تولید گرفته تا نحوه تخصیص ارز و نرخ فروش درباره همه‌چیزشان تصمیم بگیرند: در دو سال گذشته این نگاه‌ها به‌شدت افزایش یافت و حتی فروش کل خودروسازی‌ها و واردکنندگان را تحت امر خود درآوردند. این در حالی است که قرار بود خودرو وارداتی ابزاری باشد برای رقابتی شدن بازار. لیکن دولتی‌ها با قیمت‌گذاری دستوری و فروش خودروها از طریق سامانه دولتی و سهمیه‌بندی‌های خاص و همچنین گذاشتن یک مدیر برای انجام پروژه‌ای به‌نام واردات خودرو در سازمانی که کارش توسعه تجارت و رقابت و صادرات است، عملا نشان دادند که می‌خواهند همه‌چیز تحت کنترلشان باشد و بازار را قبول نداشتند. این در حالی است که قوانین و سیاست‌های ابلاغی بالادستی، به‌ویژه قانون اجرای سیاست‌های اصل ۴۴، دولت را موظف می‌کند تصدی‌گری صنایعی مانند خودرو را به‌دست بخش خصوصی بسپارد و حکمرانی خوبی را اعمال کند. جالب است بدانید برعکس در بحث معادن که به‌اصطلاح انفال است، ظاهرا به‌راحتی کار به‌دست بخش خصوصی سپرده شده و این بخش میلیاردها دلار سود می‌برد.

وزارت صمت برای توازن بین زنجیره ارزش تولید از معدن تا تجارت، به‌وجود آمده و باید منافع مصرف‌کننده و تولیدکننده را همزمان به حداکثر برساند. این در حالی است که طی این سال‌ها، خام‌فروشی و واردات بیشترین سود را ایجاد کرده و صنعتگران، همان‌طور که در بورس مشاهده می‌شود، اوضاع‌شان از همه کسب‌وکارها بدتر است. وزیر صمت، وزیر صمت است و نه وزیر خودرو یا وزیر صنعت یا وزیر تجارت. وزیر همه است. کار بسیار سنگین و پیچیده است.

وزیر صمت ضمن اینکه به‌طور بدیهی باید سالم، باسواد، باتجربه و با درک راهبردی باشد، در این مقطع تاریخی باید دارای شجاعت باشد. وزیر صمت حتما باید تجربه زیادی در زمینه ستاد و البته حداقل درکی هم از صف داشته باشد. این وزیر باید به‌شدت قانونمدار باشد و سعی نکند همه کارها را با امضاهای طلایی حل کند. همزمان با پیدا کردن راه‌حل‌های موردی، وزارتخانه نیازمند یک جراحی بزرگ ساختاری و فرآیندی است تا خود وزارتخانه تبدیل به یک وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت منسجم و هم‌افزا شود. در حال‌حاضر در وزارتخانه، سازمان‌های مرتبط با صنعت، معدن و تجارت فقط به صورت جزیره‌ای در کنار هم قرار گرفته‌اند. به همین دلیل است که طی هشت سال گذشته چند بار دو دولت می‌خواستند این وزارتخانه را به دو وزارتخانه صنعت و بازرگانی تقسیم کنند، چون هیچ‌کدام درکی از هم‌افزایی و بازسازی فرآیندهای مربوطه ندارند. کسی حوصله ندارد راهبردی فکر کند و راهبردی عمل. به همین دلیل این وزارتخانه به‌ویژه در ۷ سال اخیر به‌طور دائمی ضعیف‌تر شده است. برای اینکه برای انتخاب‌مان تاسف نخوریم وزیر جدید باید درک درستی از این واقعیت‌ها و سیاست‌ها و محیط کسب‌وکار و فرآیندهای قانونی داشته باشد. تاکید کنم که بهترین مدیران صنعتی بدون تجربه ستاد، امکان ندارد وزیر خوبی برای این مقطع شود. برعکس آن هم درست است. کسی که درک حداقلی و میدانی از کسب‌وکار صنعتی و تجاری نداشته باشد، خیلی به درد این دوره زمانی نمی‌خورد. البته امکان ندارد آدم پرانرژی زیر ۶۰ سالی پیدا کرد که این‌همه تجربه داشته باشد. واقعا نیازمند یک فرد پرانرژی هستیم و ترجیحا وزیر باید زیر ۵۰ سال باشد، چراکه جراحی و تحول پیشِرو واقعا انرژی‌بر است و انگیزه درونی زیادی می‌خواهد. لذا به نظر من بین اولویت‌های تجربی و دانشی اولویت با درک کامل فرآیندهای ستاد و تجربه حداقلی در صنایع بزرگ تولیدی مانند خودرو یا لوازم الکترونیکی است. تجربه معدنی کمتر در ایران برای چنین وزیری مزیت ایجاد می‌کند و تجربه صنعتی خیلی مهم‌تر است. اگر بین تجربه صنعت-معدنی و تجاری بخواهم اولویت تعیین کنم، بدترین حالت این است که وزیر مربوطه فقط تجربه تجاری داشته باشد. در وضعیت کنونی که روابط بین‌الملل در حداقل ممکن است و باید اقتصاد مقاومتی پیاده شود، یک وزیر تاجرباشی، بسیار خطرناک است. در حال حاضر صنعت و معدن و تجارت ما به اندازه کافی در دست چینی‌ها و دلالان قرار دارد.

وزیر باید به توسعه صنعتی و معدنی مبتنی بر دانش و فناوری اعتقاد داشته باشد و همزمان از تجارت به‌عنوان یک ابزار مفید در جهت توسعه صنعت، معدن و اقتصاد و کسب‌وکارها استفاده کند. وزیر صمت حتما باید به‌شدت اهل تعامل باشد. در حال حاضر مشکل بزرگ وزارتخانه این است که از مرکزیت تنظیم‌گری و هدایتگری کل نظام حکمرانی برای صنایعی مانند خودرو درآمده است. بازگرداندن جایگاه وزارت صمت به جایی که باید باشد، کاری است که درکنار انرژی و راهبرد، نیازمند تعامل با دیگر ارکان دولت و نظام است. نظام تنظیم‌گری در کنار نظام مدیریت داخل خود وزارتخانه نیازمند تحولی اساسی است. همچنین وزیر باید دارای تیم باشد. این‌همه کار توسط یک نفر پیش نمی‌رود و فقط با بکارگیری افراد مشابه خودش در رأس امور اصلی با تخصص‌های مربوطه، می‌تواند این اقتصاد و وزارتخانه را نجات دهد. به‌عنوان‌مثال، همان‌قدر که صنعت مهم است، باید به تجارت هم اهمیت دارد. برای صادرات‌محور شدن، تولید عالی به‌تنهایی کفایت نمی‌کند. متخصصان تجارت بین‌المللی و برندسازی، جایگاه خود را در این زنجیره دارند. در معدن هم نیازمند مهارت‌ها و راهبردهای مکمل هستیم و قص علی هذا. خدا به دادمان برسد و رئیس‌جمهور توفیق پیدا کردن چنین شخصی را پیدا کرده و چنین فرد ارزشمندی قبول کند که در چنین شرایط خطیری پا به عرصه میدان جنگ بگذارد. ا‌ن‌شالله...

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین