الگوی کشت طرحی خوب با اجرای بد
امین محمودی کارشناس کشاورزی
کمبود منابع تولید سبب شده روش های تخصیص بهینه منابع کمیاب بین فعالیت های گوناگون، روز به روز گسترش یابد. با توجه به نقش حیاتی بخش کشاورزی در اقتصاد ملی، اشتغالزایی و تامین غذای جامعه، لازم است که از منابع و ابزارهای تولید در این بخش به بهترین نحو ممکن استفاده شود تا ضمن کاهش در مصرف این منابع، سودآوری و رفاه کشاورزان نیز افزایش یابد. با توجه به اقلیم خشک و نیمه خشک ایران و کمبود منابع آبی، آب به عنوان یکی از عوامل محدودکننده تولید، نقش مهمی در تعیین نوع فعالیت های زراعی ایفا می کند. آسیب پذیری سفره های آب زیرزمینی بر اثر برداشت بی رویه از منابع آبی، اتمام ظرفیت قابل توسعه بهره برداری از آب های زیرزمینی برای مصارف کشاورزی و پایین بودن راندمان آبیاری، لزوم اصلاح الگوی مصرف آب را ضروری می سازد. تغییر الگوی کشت، راهکاری اساسی برای اصلاح الگوی مصرف آب در بخش کشاورزی است. الگوی کشت به معنی سهم زیرکشت و نوع محصولات گوناگون زراعی در یک منطقه است و تصمیم به اینکه کدام محصول با استفاده از چه عوامل تولیدی، با چه روشی و به چه مقدار تولید شود از برنامه های مهم آن است. با توجه به گستردگی پهنه مرزی کشور و تنوع اقلیمی مناطق گوناگون، رسیدن به الگوی کشت مناسبی که با کمک آن بتوان حداکثر بهره برداری را از عوامل و نهادهای تولید به ویژه عامل محدودکننده آب به دست آورد، ضرورتی انکارناپذیر است. تعیین یک نظام کشاورزی با مزیت اقتصادی پایدار مبتنی بر سیاست های کلان کشور، دانش بومی کشاورزان و بهره گیری بهینه از ظرفیت های منطقه ای با رعایت اصول اکوفیزیولوژیک تولید محصولات کشاورزی در راستای حفظ محیط زیست به معنی الگوی کشت است. به بیان دیگر، الگوی کشت طرحی است که سال ها در جوامع پیشرفته و بسیاری از کشورهای جهان استفاده می شود تا به کمک این روش بسیاری از مشکلات بخش کشاورزی، جنگلداری و مراتع رفع شود. هیچ شکی در مفید بودن آن وجود ندارد. این در حالی است که از زمان اصلاحات ارضی به بعد، ما باید طرح الگوی کشت را اجرایی می کردیم. ۵۰ سال از اجرای این طرح گذشته، اما توجهی به آن نشد. این در حالی است که با وجود وعده های داده شده، اجرایی شدن این طرح در سال جاری تنها یک شعار است. به عقیده کارشناسان کشاورزی و فعالان این حوزه، هیچ شکی درباره اثرات مثبت اجرای این طرح وجود ندارد. اجرای الگوی کشت، یک طرح ملی است که تنها وزارت جهاد کشاورزی نباید مجری آن باشد، بلکه دولت با همکاری بین بخشی چند وزارتخانه باید این کار را انجام دهد. اجرای الگوی کشت با اجرای کشت قراردادی، ایجاد تعرفه برای محصولات آب بر و... شروع شد، اما چیزی به نام اجرای آن هنوز انجام نشده است.
در حقیقت الگوی کشت طرح خوبی است که بد اجرا می شود. کشاورزان از این راه امرارمعاش می کنند و لازمه اجرای این طرح، تامین معیشت و بازار هدف است. وزارت جهاد کشاورزی هیچ گونه مطالعه ای در بحث اجتماعی اجرای این طرح نداشته است. کشاورز، معیشت خود را به خطر نمی اندازد که طرح اجرایی شود، اما با اجرای دستوری این طرح، کشاورز درگیر حاشیه نشینی خواهد شد و به دنبال آن آسیب های اجتماعی رخ می دهد. این در حالی است که تمام کشورهای مطرح دنیا زمانی که می خواهند طرحی را شروع کنند به سراغ «مدل اتا» به معنی ارزیابی تاثیر اجتماعی می روند. ارزیابی تاثیرات اجتماعی عبارت است از تحلیل، نظارت و مدیریت بر پیامدهای اجتماعی پروژه های توسعه. این پیامدهای اجتماعی می توانند مثبت، منفی، آشکار، پنهان، خواسته یا ناخواسته باشند. هدف از این ارزیابی، حصول اطمینان از این امر است که مزایای پروژه توسعه، افزایش یافته و معایب آن کاهش یابد. به عبارت دیگر، روشی است برای تاثیر اجرای یک برنامه بر جوانب اجتماعی محیط. اگر اجرای الگوی کشت به درستی و با حمایت از کشاورزان انجام شود، می توانیم در تولید برخی محصولات کشاورزی مطرح شده در سند چشم انداز 1394 تا ۱۴۰۴ به خودکفایی برسیم و سپس بازارهای خاورمیانه را به دست گیریم.
این در حالی است که زیرساخت این طرح اصلا مهیا نیست و در نتیجه امکان اجرای آن وجود ندارد.