چرخه معیوب سیاستگذاری
عاطفه خسروی مدیر مسئول
بزرگترین دارنده ذخایر هیدروکربنی دنیا درگیر ناترازی انرژی است. این معضل برای امروز و دیروز هم نیست و سالهاست که انرژی در تله ناترازی گیر افتاده است. دولتمردان هر دوره هم در ریشهیابی دلایل ناترازی، مهمترین عامل را سیاستگذاریهای اشتباه دولتهای پیشین میدانند.
اما چند گزاره در فهرست مشکلات ریشهای مطرح در تمام دولتها مشترک است؛ از بیتوجهی به تنوع در تامین منابع گرفته تا نداشتن برنامه برای مدیریت مصرف و بیتوجهی به افزایش راندمان انرژی که همگی دست بهدست هم دادهاند تا امروز با «ناترازی انرژی در کانون انرژی جهان» مواجه باشیم.
حال برخی، مهمترین دلیل این ناترازی را وابستگی سبد انرژی کشور به انرژیهای فسیلی و نفت میدانند و برخی دیگر کمتوجهی به افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر که البته نیازمند سرمایهگذاری بالایی است.
مدیریت مصرف هم که گل سرسبد سیاهه دلایل است و تحقق آن نیازمند اعمال همزمان سیاستهای قیمتی و غیرقیمتی.
نکته قابلتامل آنکه مجموع سیاستهای قیمتی و غیرقیمتی مصرفکننده را نشانه میگیرد، این درحالی است که بسیاری از سیاستهای اصلاحی باید در بعد سیاستگذاریهای کلان و مدیریتی اعمال شود.
برنامههایی که فارغ از مصرفکننده بر تولیدکننده و سیاستهای کلان دولتی و اصلاح حکمرانی انرژی متمرکز است.
بهعنوانمثال یکی از سیاستهای نابجای گذشته، وابستگی بیش از حد به منابع فسیلی برای تامین انرژی بوده است؛ بهعبارتی از آنجایی که ایران دارای منابع غنی نفت و گاز است، بیتوجهی به توسعه منابع انرژی تجدیدپذیر، وابستگی اقتصاد ما به نفت و گاز را دوچندان کرده و شرایط کنونی را رقم زده است.
این وابستگی نهتنها ایران را در معرض بحرانهای داخلی در صورت کاهش تولید یا صادرات نفت و گاز قرار داده، بلکه با تاثیر منفی بر محیطزیست مشکلات بسیاری ایجاد کرده است.
در گذشته، مدیران اجرایی حوزه انرژی بهدلیل ارزان بودن سوختهای فسیلی و عدمتوجه به خطرات آینده، توسعه انرژیهای تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی، بادی و آبی را هرگز بهعنوان یک گزینه در نظر نگرفتهاند که این رویکرد باعث شده ایران در مقایسه با بسیاری از کشورهای همسایه، در زمینه انرژیهای پاک، حرفی برای گفتن نداشته باشد.
بر همین مبنا تامین انرژی، بهویژه در بخش خانگی و صنعتی، بیشتر با نفت و گاز انجام میگیرد و این امر باعث شده این منطقه جغرافیایی در مقایسه با کشورهای همجوار با تنشهای انرژی ناتمام روبهرو باشد.
روی دیگر سیاستگذاری در این بخش، به «مدیریت ناکارآمد مصرف انرژی» برمیگردد که عملا مانع از بهینهسازی مصرف انرژی در بخشهای مختلف، بهویژه در بخش خانگی و صنعتی شده است.
یکی دیگر از عوامل شاخصی که به کسری انرژی دامن زده، سیاستهای ناصواب در زمینه قیمتگذاری است که در بسیاری از موارد، مشکلات بسیاری هم برای تولیدکننده و هم برای مصرفکننده ایجاد میکند.
آنچه مسلم است، برای حل مشکلات موجود و جلوگیری از تشدید بحرانهای آتی، نیاز به اصلاحات بنیادین در سیاستهای انرژی کشور داریم که در صدر این اصلاحات باید در زمینه مصرف انرژی و منابعطبیعی، رویکردهای بهینه و علمی اتخاذ شود. در هر حال بهینهسازی مصرف، اصلاح نظام قیمتگذاری انرژی و سرمایهگذاری گسترده بهمنظور نوسازی زیرساختها و ارتقای کارآیی سیستمهای انرژی از جمله اقداماتی هستند که کشور را گریزی از آن نیست. علاوه بر این، توسعه انرژیهای تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی و بادی باید بهعنوان یکی از راهحلهای اصلی برای کاهش وابستگی به منابع فسیلی در نظر گرفته شود. این اقدامات نهتنها موجب کاهش وابستگی به انرژیهای فسیلی میشوند، بلکه به حفظ منابعطبیعی و کاهش مازوتسوزی کمک خواهند کرد.
در نهایت، اتخاذ رویکردی جامع و بلندمدت برای مدیریت منابع انرژی میتواند بهطور موثری به ناترازیهای انرژی در ایران پایان دهد و امنیت انرژی کشور را تضمین کند.
مدیریت منابع یا بهتر بگوییم تدوین سبد انرژی در ایران یکی از راهبردهای اساسی و پایهای کشور برای دستیابی به نظام اقتصادی پایدار و مستمر است.
برای دستیابی به این هدف، نیازمند همکاری بین تمامی بخشهای دولتی، خصوصی و عمومی هستیم تا با هماهنگی و همفکری بتوانیم آیندهای روشن برای منابع انرژی کشور بسازیم. برای گام برداشتن در این مسیر نیز باید از چرخه معیوب سیاستگذاریهای اشتباه بیرون بیاییم و فارغ از اینکه تا امروز چه بر سر اقتصاد انرژی آمده، در برنامههای قابلاصلاح بازنگری کنیم و به اجرای هر برنامه درستی متعهد باشیم. بدونشک تغییر مسیر و خروج از نقطه امن سیاستگذاری، سخت و نیازمند استقامت، تابآوری و حتی شجاعت برای اصلاح، پذیرش اشتباهات گذشته و بازگشت از مسیر پیمودهشده است.