با شاخصهای دیروز، وزیر فردا را انتخاب نکنید
کارگروه ۲۰ نفره فعالان بخشهای مختلف حوزه فناوری اطلاعات، گزینههای پیشنهادی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات را انتخاب کردند.
گفتنی است، ریاست این کارگروه را نصرالله جهانگرد، رئیس سازمان فناوری اطلاعات و دبیر شورای اجرایی فناوری اطلاعات کشور در دولت یازدهم برعهده دارد. این ۲۰ نفر مسئول انتخاب 5 کاندیدای وزارت و معرفی آنها به شورای راهبردی دوره انتقال دولت چهاردهم به ریاست مسعود پزشکیان هستند. با اتمام جلسات کارگروه انتخاب گزینهها برای تصدی سکان وزارت ارتباطات دولت چهاردهم، لیست نهایی ۸ نفره که بعدا به ۱۰ نفر افزایش یافت با رأیگیری اعضای کارگروه جمعبندی شد. این لیست نهایی از بین بیش از ۶۰ رزومه پیشنهادی ارسالی به کمیته ارتباطات انتخاب شد که در مرحله نخست به ۱۶ نفر کاهش یافت و در نهایت با ۱۰ گزینه جمعبندی شد، اما بههمراه لیست ۱۰ نفره نهایی، رزومه این افراد بههمراه جدول امتیاز اعضای کارگروه به نامزدها براساس جدول شورا، به شورای راهبردی ارسال خواهد شد تا نهایتا رزومه و فایل اکسل امتیازها موردبررسی قرار گیرد. علاوه بر لیست ۱۰ نفره، رزومه و جدول امتیازهای ۶ نفر باقیمانده هم در اختیار شورا قرار میگیرد تا این افراد در صورت نیاز برای سایر مسئولیتهای مرتبط با حوزه فاوا مورداستفاده قرار گیرند. گفتنی است، در حال حاضر اسامی ۵ نفر نهایی را به رئیسجمهوری منتخب اعلام کردهاند. علیرضا چابکرو، مدرس و پــژوهشگر حــوزه ارتبــاطات و رسـانه در گفتوگو با صمت بااشاره به اهمیت آینـدهپژوهــی وزرا بهویژه سکاندار وزارت فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) گفت: وزیری که برای سکانداری وزارت ارتباطات انتخاب میشود، باید یک نگاه و نگرش فراسازمانی داشته باشد و تمام ابعاد تاثیرگذاری فضای مجازی را در گونههای مختلف زندگی مردم جامعه ببیند.شرح مفصل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
باتوجه به نقش گسترده فضای مجازی و هوشمصنوعی در ابعاد گوناگون زندگی بشری، بهنظر شما نقش وزارت فناوری اطلاعات و ارتباطات در ایجاد یک هماهنگی میانسازمانی چیست؟
بهاعتقاد من، یک نقص بسیار مهم در کمیتههای تخصصی انتخاب وزرای دولت چهاردهم وجود دارد. بیایید اینگونه به موضوع نگاه کنیم؛ همه ما خوب میدانیم که فضای مجازی و سایبری در تمام شئونات زندگی انسان رخنه کرده است، بنابراین نمیتوانیم ابعاد و جنبههای مختلف زندگی مردم را وابسته به آن وزارت ارتباطاتی بدانیم که وظیفه خود را در انجام برخی حوزههای فنی میداند، چراکه فضای مجازی جزو آن دسته از مولفههایی است که تاثیر جدی در نهادهایی نظیر آموزش و پرورش، بنیانهای خانوادگی، روابط اجتماعی و هرآنچه به خانواده و روابط انسانی مربوط میشود، میگذارد. در چنین شرایطی، پاسخ به این پرسش مهم است، اینکه در آینده چه اتفاقاتی قرار است برای جوامع بشری و انسانها بیفتد. بیشک وزیر ارتباطات یکی از افرادی خواهد بود که باید به این پرسش پاسخ دهد. این در حالی است که امروز در انتخاب وزرا چنین روندی دیده نمیشود.
بنابراین در انتخاب وزیر نهادی نظیر وزارت فاوا نباید فقط نیازهای امروز و رفع آن ملاک باشد و براساس شاخصهای گذشته فردی انتخاب شود. آیا قرار است فکری برای وضعیت آموزش عالی با آموزشهای آنلاین و مجازی شود؟ آیا باوجود تغییرات اساسی که اکوسیستم آموزشی و تربیتی کشور در بستر فضای مجازی و با استفاده از هوشمصنوعی مواجه میشود، فرآیندی برای سازگاری با این تغییرات و همگام شدن با نسلهای آتی دیده شده است؟
در کل آیا این میزان از تغییر را نهادهای ذیربط آموزش در کشور پذیرفتهاند؟ بهعبارت روشنتر، تغییراتی که فضای سایبری و مجازی ایجاد کردهاند، ابعاد بسیار وسیعتری از آنچه بهعنوان مسئولیتهای یک وزیر انتخاب شده است، دارد. حال وقتی این نگاه وجود ندارد، وزیری که انتخاب میشود تنها به چند کار جزئی وزارتخانه ارتباطات بسنده میکند. در نهایت نگاه به جلو مهمترین مولفهای است که باید کمیته انتخابی وزرا بهویژه در بحث وزارت ارتباطات باید در نظر داشته باشند.
آیا این نگاه به جلو از دایره وزارت فناوری اطلاعات و ارتباطات خارج نمیشود؟ شاید بهتر باشد در زمره سیاستگذاریهای کلانتر کشور چنین موضوعاتی مورد ارزیابی قرار گیرند.
شاید فکر کنید که چنین نگاهی بسیار ایدهآلگرایی است. اینکه کدام وزارتخانه یا نهاد مسئولیت همسویی با تغییرات را برعهده میگیرد، مهم نیست، در اصل وجود چنین نگرشی در بدنه اداره کشور مهم است، چراکه آنچه در حال حاضر در دنیا رقم میخورد، توجه به وضعیت فضای سایبری و تاثیرات آن بر ابعاد مختلف زندگی بشری و سازگاری با این تغییرات است، بنابراین فقط نباید موضوعی نظیر هوشمصنوعی را در چارچوب وزارت ارتباطات ببینیم، بلکه باید در حوزههایی برای مثال نظیر گمرک یا آموزش و پرورش هم دیده شود.
بنابراین اگر میخواهیم با سرعت فناوریهای ارتباطی و هوشمصنوعی همگام شویم، باید نگرشی فراتر و وسیعتر از نگرش فعلی را در سکانداری وزارتخانهها داشته باشیم، چراکه در چند سال اخیر شاهد تاثیرگذاری هوشمصنوعی در اقتصاد صنعت بازار آموزش و ... بودهایم، در نتیجه نباید فضای مجازی و هوشمصنوعی را محدود به یک وزارتخانه کنیم. بهاعتقاد من، حتما باید این نکته در برنامهای که ارائه میشود، درج شده باشد که تاثیرگذاری هوشمصنوعی بر ابعاد مختلف جامعه زیاد است و باید این تاثیرات را پی گرفت و با آن همگام شد، نه اینکه نادیده گرفته شوند.
باوجود این تاثیرگذاری عظیم هوشمصنوعی بر کل زندگی بشری، آیا انتظار همسویی وزارتخانهها بهویژه وزارت فناوری اطلاعات و ارتباطات با آن دیده میشود؟
امروز تعریف آموزش با کمک هوشمصنوعی به آن شکلی که در یک دهه گذشته میشناختیم، تفاوت دارد، حتی درمان هم مولفهای است که تحتتاثیر زیاد هوشمصنوعی قرار گرفته، بنابراین رسالت وزارت ارتباطات به آن شکل که تاکنون میشناختیم، تمام شده است، در نتیجه فضای مجازی در تمام شئونات زندگی ما وارد شده است و اگر دولت چهاردهم در انتخاب وزرا نگاه آیندهپژوهی نداشته باشد، در ارتباط با فضای مجازی و حتی دیگر موضوعات مربوط به ارتباطات بهطورقطع شکست خواهد خورد. امروزه تمام دنیا اذعان دارند که ساختار ژئوپلتیک و استراتژیک دنیا در حال تغییر است و هنوز مسئولان با نسخههای منسوخ قبلی به فکر توسعه کشور هستند. در کل وزیری که برای سکانداری وزارت ارتباطات انتخاب میشود، باید یک نگاه و نگرش فراسازمانی داشته باشد؛ خوب است تمام ابعاد تاثیرگذاری فضای مجازی را در گونههای مختلف زندگی بشری ببیند. بهعبارتدیگر، نظیر یک ماده بینسلولی عمل کند، یعنی بتواند میان سازمانهای گوناگون یک همبستگی و ارتباط قوی ایجاد کند، در غیر این صورت سلولها تبدیل به سلولهای بدخیم سرطانی میشوند. باوجود فضای مجازی و هوشمصنوعی، دیگر در اغلب کشورها کنترل از دست دولتها خارج شده است. بهاعتقاد من، اگر از جامعه جهانی در این مولفه عقب بیفتیم، مجبور به تابعیت از آنها هستیم، در واقع باید یوزر باشیم نه مولد. باید در نگرش وزرای آینده نگاهی آیندهپژوه رسوخ کند و راهکارها براساس این نگرش تعریف شوند.
باتوجه به اینکه جهان در آیندهای نزدیک بهسمتی میرود که همه مردم در تولید محتوا شریک میشوند و اینجاست که خرد جمعی و خالص مردم بر آن نظام فکری که دولتها در نظر دارند، چیره میشوند، حال راهحل مهم برای این قدرت عمل بالای مردم در راستای توسعه کشور چیست؟
بهاعتقاد من، اگر وزیری میخواهند در دولت چهاردهم موفق عمل کنند، باید در تمام شئونات مردم یک نگاه آیندهپژوهانه در نظر بگیرد و نقش و تاثیر فضای مجازی را بادقت ببیند و ارزیابی کند، نهفقط فضای مجازی، بلکه تغییرات شگرفی که در دنیا بهوجود میآید را هم باید بهخوبی بررسی کند. در نتیجه این تغییرات باید در ذهن و اندیشههای ما روی دهد؛ بهعبارتروشنتر، اینکه وزیری در بهترین دانشگاههای دنیا هم تحصیل کرده یا جوان باشد، نمیتواند تنها این تغییر را برای کشور به ارمغان بیاورد. جوانگرایی مهم است، به هر حال در هر اکوسیستمی باید زایش اتفاق بیفتد، اما جوانگرایی باید معنا بدهد و کلیگویی دردی را دوا نمیکند؛ برای مثال عدالت یک حرف کلی است، باید عدالت قابلسنجش باشد. دولت باید در نقش مشوق و تسهیلکننده ظاهر شود و هدایتگری کند؛ نه آنکه تصدیگر باشد. ایفای نقش فعال در عرصههای مختلف هوشمصنوعی با در نظر گرفتن شرایطی خاص امکانپذیر است. در واقع، اگر ۲ رویکرد مهم در حوزه هوشمصنوعی بهصورت موازی و هماهنگ با یکدیگر قرار بگیرند، میتوانیم در جهان تاثیرگذار و مستقل عمل کنیم؛ اما در غیر این صورت، محکوم به عقبماندگی خواهیم شد. رویکرد نخست آموزش و دانش است که باید بیش از اینها جدی گرفته شود و رویکرد دوم، به مدیریت صحیح زیرساختها اشاره دارد. اگر این دو در یک جامعه هماهنگ با یکدیگر توسعه یابند، میتوانیم انتظار توسعهیافتگی در بحث هوشمصنوعی را داشته باشیم. بیشک ارکانهای متنوع جامعه بهتدریج در سیطره هوشمصنوعی قرار میگیرند و این یک وضعیت غیرقابلاجتناب است. با درک این شرایط اگر تنها بهعنوان یک مصرفکننده ظاهر شویم، متحمل ضررهای جبرانناپذیری در بخشهای مختلف اقتصاد خواهیم بود. بنابراین، ما هم باید بهعنوان یک بازیگر نقش خود را در کاربری هوشمصنوعی در جهان اثبات کنیم و این نیازمند اقدامات مناسب و فراهم کردن زیرساختهای مهم است. بنابراین، ایجاد زیرساختهای آموزش و راهبری هوشمصنوعی از ارکان مهم توسعه کاربری هوشمصنوعی است، اما متاسفانه هیچگاه چنین نگاهی به فناوریهای جدید، برای مثال اینترنت نداشتیم که برای این منظور باید هزینه و بودجه مشخصی را هم در نظر بگیریم.
سخن پایانی
بسیاری از کارشناسان معتقدند متاسفانه هنوز نگرش اصلی کشور به هوشمصنوعی در جایگاه یک پدیده فانتزی است، نه یک پدیده جاری و سیال که میتواند نقش تعیینکنندهای در رکنهای کلان کشور بگذارد.
بهگفته برخی نظریهپردازان، باید در همهجا نسبت به توسعه هوشمصنوعی هوشیارانه عمل کرد. از آنجایی که هوشمصنوعی هم در اغلب ارکان کشور جا باز کرده است، باید برای توسعه آن در هر جایی که کاربرد دارد، سرمایهگذاری کرد.
بنابراین، هوشمصنوعی مقوله گستردهای است که هر دستگاهی باید بخشی از بودجه خود را به این اختصاص دهد. میتوان یک بخش واحد برای هوشمصنوعی در هر دستگاهی تعیین کرد؛ بهنوعیکه خود آن دستگاه متولی کاربری هوشمصنوعی باشد.
بهعبارتروشنتر، تمامی ارکان باید بخشی از بدنه خود را به هوشمصنوعی و توسعه آن تخصیص دهند. در این میان وزارت فناوری اطلاعات و ارتباطات باید بهعنوان متولی اصلی از آینده خبردار باشد تا بتواند از نقش منفعلانه فعلی بیرون بیاید و تبدیل به یک نهاد تعیینکننده شود.