مالیات واجب است، اما...
ناصر بزرگمهر - نویسنده و روزنامه نگار
به نام او که هرچه بخواهد همان میشود
حکایت میکنند که در دوران ماضی دور، خزانه شاهی خالی شده بود و وزیر و خادمان دربار گرد هم آمدند و بهدنبال راه چاره گشتند، وزیرالوزرا، وزیر خزانهداری، رئیس نظمیه و بلدیه و بقیه ابواب جمعی به این نتیجه رسیدند که مالیات بر شورت مردم را به داروغه ابلاغ کنند.
داروغه هم مردم را در میدان شهر جمع کرد و گفت: بیخود همهمه نکنید، مالیات بر شورت از قدیمالایام در این ملک رایج بوده و به دستور شاه شاهان، چند صباحی نگرفتیم، حال خزانه خالی شده است و باید بپردازید، پس آرام باشید و بدون سر و صدا، به خزانهدار مراجعه کنید و کارت بکشید.
لیست مالیاتها را هم جارچی در سرمیدان اعلام کرده و بر رقعه نوشته و بر درخت بلند اعدام، اعلام کردهایم و در روزنامه وزین شما هم چاپ میکنیم.
شورت قرمز، شش سکه
شورت آبی، پنج سکه
شورت سفید، چهار سکه
شرت راه راه، سه سکه
شورت پاچه بلند، دو سکه
شورت ماماندوز، یک سکه
شورت سیاه، نیم سکه
شورت خارجی، ده سکه
شورت خاک بر سری، صد سکه
و داروغه مجموعا ۲۹۰ نوع مالیات بر شورت را برشمرد و جارچی فریاد کرد.
زیرکی گفت: داروغه من شورت به پا ندارم!
داروغه خندید و گفت: تو معاف از مالیاتی، فقط باید شلوار خویش تا به زانو پایین بکشی، تا ممیزین بررسی کنند، آن هم در اتاقی دیگر دور از چشم خلق، که حریم اخلاق شکسته نشود.
سپس داروغه فریاد زد: هرکس که میگوید شورت به پا ندارم، سریعا شلوار را از تن بدر کند تا ممیزها به حسابتان رسیدگی کنند.
فریاد و فغان بلند شد.
داروغه، لبخندی زد و گفت؛ البته راه سادهتری هم هست، مالیات علیالرأس بر شورت، نفری ۳ سکه بدهید توافق کنید و بروید.
چه شاهکاری، مردمان خوشحال، داروغه خوشحال، انبوه سکهها بود که وارد کیسه شد و جماعت به جان داروغه دعا و ثنا کرده و همه دست در جیب یکدیگر به ادامه حیات و ممات مشغول گشتند.
آن سال دولت کسری بودجه نیاورد و متمم بودجه نداد و از بانک مرکزی و بانکهای دیگر هم قرض نگرفت و خزانه پر شد و خزانهدار خوشحال به شرف عرض ملوکانه رساند که مردم با عشق به اعلیحضرت، مالیات خود را برای بقای سلطنت پرداختهاند.
خارج از طنزی که در قصه بالا وجود دارد، معمولا کفگیر دولتها که به ته دیگ بخورد، نخستین کار رفتن بهسراغ مالیات گرفتن از شورت مردم تا اتومبیل لوکس خانه آنها و بعد هم گران کردن آب و برق و تلفن و گاز و بنزین و هر آنچه تحتعنوان خدمات دولتی بتوان از عایدی جیب ملت برداشت کرد.
گرفتن مالیات توسط دولتها یک امر بدیهی، قانونی، درست و واجب است. بههمین دلیل در یک گوشه جهان میبینیم که مردم با اطمینان، ذوق و شوق، فرمهای مالیاتی را پر میکنند و مالیاتهای خود را میپردازند، چون مالیات را بخشی از سرمایه پنهان خود میدانند که برای خودشان خرج میشود، دبستان و دبیرستان و دانشگاه و بیمارستان و خیابان و پل و جاده میسازند و آنها و خانواده و دوستان و همشهریان و هموطنانشان از آن استفاده میکنند و لذت میبرند.
در یک گوشه دیگر جهان، مردم با ناراحتی و خشم آشکار و پنهان با موضوع مالیات برخورد میکنند، زیرا نتیجه پرداختهای مالیاتی خود را در سبد زندگی خویش نمیبینند.
نتیجه پرداختهای گوناگون به سازمانهای دولتی را در زندگی اجتماعی شاهد نیستند، باتوجه به ثروت لایزال و خدادادی نفت و گاز و طلا و صدها ماده معدنی دیگر، به همراه مالیاتها، بازهم در آب و برق و گاز و بنزین و هزار چیز دیگر به قول مقام محترم ریاستجمهوری، ناترازی داریم.
بهطورمثال، همه پرداختها و عوارض گوناگون به شهرداری تهران که باید خرج آسفالت و خیابان و نظافت شهری و پارک و گل و سبزه شود، فقط برای بیلبوردسازی و شعار دادن هزینه میشود و شهرداری که شهر را باید اداره کند، به شهردار تابلو و تبلیغات تبدیل شده است.
بهزبان ساده، دریافت مالیات و هرگونه عوارض دولتی باید کارنامه داشته باشد و دولتها بگویند، این دریافتها را چه کردهاند. بهنظر میرسد یک دولت متورم از نیروی انسانی ناکارآمد که با هر چرخش مدیریتی چهارساله، متورمتر میشود و فک و فامیل بیشتری جذب حقوق بیدردسر دولتی میشوند، بالاترین مصرفکننده مالیات، مردم هستند.
مشاغل گوناگون و بهویژه تولیدکنندگان بهطوردائمی از شاخصهای مالیاتی مینالند و بسیاری از اصناف، اداره مالیات و تامیناجتماعی را نهتنها حامی خود نمیدانند، معتقدند که این دو سازمان، اژدهای دو سر و پاشنهآشیل دولتها، برای تعطیلی کار و بار مردم، خواهند بود.
در یکی دو سال قبل، رئیس سازمان امور مالیاتی وقت اعلام کرد که با مالیات مقطوع موضوع تبصره ماده ۱۰۰ قانون مالیاتهای مستقیم، حدود ۴ میلیون نفر از اصناف و مشاغل، با عدد صفر، قطعی و نهایی شد.
اما بعد از این خبر، بسیاری از اصناف در گفتوگو با رسانهها گفتند که کی؟ کجا؟ کدام صنف؟ کدام مشاغل؟ کدام اتحادیه شامل این خبر شده است؟ ۴میلیون نفر؟ نکند خدای نکرده ایشان عدد را نمیشناسد؟ صفر یعنی هیچ؟ یعنی از ۴ میلیون کاسب هیچ دریافت نشده است؟
در شرایطی که ما هر روز شاهد مالیاتهای جدید هستیم و از مالیات بر خانه خالی تا خودرو ۵۰ سال کارکرده و مالیات بر دستگاه پوز فروشگاهها و ارزشافزوده بر یک ساندویچ تا مالیات بر خرید شارژ گوشی بیاهمیت و نقشه برای گرفتن مالیات بر سپردههای مردم و وجود بیش از هزار نوع عوارض دیگر در کشور که توسط سازمانهای دولتی دریافت میشود، مالیات بر شورت را هم میتوان در آینده مشاهده کرد.
آقای وزیر اقتصاد، حضورتان مبارک باد.
جنابعالی که تحصیلکرده دانشگاه شیکاگو و استنفورد و اینور و آنور دنیا هستید، به هوش و به گوش باشید که مالیات بر نفس کشیدن، آخرین مالیاتی خواهد بود که راه نفس سازمان مالیاتی کشور و این وزارتخانه و... را هم خواهد بست.
هرچه زودتر و دراین شرایط سخت زمانی، فکری برای سازمان مالیاتی و این هزاران عوارض دولتی بکنید.
تنها به جیب دولت فکر نکنید، جیب مردم را هم در نظر بگیرید، این پول ملی است که دارد میمیرد.