انتظار برای سال سبز بورس
تداوم مذاکرات غیرمستقیم ایران و امریکا در حال تعیین مسیر بازارهای مالی است. سالها است در بر همین پاشنه چرخیده و تنها انتشار یک خبر سیاسی یا اقتصادی، معادلات بازارهای پولی و مالی از جمله بازار سرمایه را بر هم زده است.
در آغاز هفته، صحبتهای سیدعباس عراقچی در جمع خبرنگاران که حاکی از زمان و مکان دور بعدی مذاکرات بود، زمینه روزهای معاملاتی سبز در بورس تهران را فراهم کرد، همچنین انتشار یک خبر رسمی درباره سهنرخیشدن گازوئیل، منجر به افزایش تقاضا در نمادهای معاملاتی گروه پالایشیها شد و احتمال تصویب لوایح پالرمو و سیافتی در نهایت به سبزپوشی تالار شیشهای انجامید. هرچند روز گذشته باوجود پیشبینی کارشناسان از تداوم سبزپوشی بازار سرمایه، پس از 5 روز متوالی رشد، بورس قرمزپوش شد و شاخص کل با کاهش بیش از ۲۶ هزار واحدی به رقم 3 میلیون و ۲۲۵ هزار واحد رسید. عمده کارشناسان معتقدند؛ بازار سرمایه بهلحاظ بنیادی شرایط مطلوبی دارد، اما متغیرهای سیاسی، کمبود نقدینگی، عدماعتماد سهامداران و فعالیت نوسانگیری تاکنون باعث شده است تا بازار نتواند آنطور که باید و شاید، رشد کند. با این حال، بورس تا قبل از ریزشهای اخیر، رکوردشکنی کرده و برای نخستینبار وارد کانال 3 میلیون واحد شده است. با اینهمه اگر سرمایهگذاران بنا را بر «توافق» بگذارند، سال ۱۴۰۴، سال خوبی برای بورس خواهد بود و سال بهتری برای بازار سرمایه نسبت به سایر بازارهای موازی رقم خواهد خورد. هرچند همچنان این سوال به قوت خود باقی است که بازار سرمایه تا چه میزان میتواند تحتتاثیر خوشبینی به نتیجه مذاکرات روند رشد خود را حفظ کند و آیا رشد بازار سهام پس از مثبت شدن نهایی مذاکرات متوقف میشود یا خیر.
گزارش پیشروی صمت با تمرکز بر آرای کارشناسان بر تاثیر روند مذاکرات بر بازار سرمایه تهیه و تنظیم شده است.
رشدی که محصول کاهش ریسکهای سیاسی است
علی عباسیان، کارشناس بازار سرمایه؛ به گفته این کارشناس زمانیکه ریسک سرمایهگذاری در بخش واقعی اقتصاد افزایش پیدا کند، تمایل فعالان اقتصادی برای سرمایهگذاری در این بخش کاهش پیدا میکند، در نتیجه نقدینگی بهسمت بازارهای مالی از جمله بازار سرمایه، بازار ارز، طلا و مسکن هدایت میشود. پدیدهای که در ادبیات اقتصادی با عنوان «مالیشدن اقتصاد» شناخته میشود؛ به این معنا که انگیزه سرمایهگذاری در بخش مالی بهمراتب بیشتر از بخش واقعی اقتصاد میشود. از آنجا که نرخ بهره بانکی در این دورهها پایین بوده است، جذابیت بازار سرمایه بیش از شبکه بانکی و منجر به ورود حجم عظیمی از سرمایه به بورس شد. این ورود سرمایه، رشد چشمگیر شاخصکل بورس را بهدنبال داشت، اما این رشد بیشتر برپایه هیجان و انتظارات تورمی بود، نه افزایش واقعی سودآوری شرکتها، در نتیجه پس از مدتی با ترکیدن حباب قیمتی، بازار وارد رکود شد. در حال حاضر نیز بررسی روند تاثیر مذاکرات بر بورس نشان میدهد، بازار سرمایه در حال پیشخور کردن آثار مثبت مذاکرات و توافق احتمالی است، همچنان که در زمان مذاکرات برجام رخ داد. در آن زمان، بهدلیل پیشخور شدن آثار مثبت توافق برجام در رشد پیشین بازار، در زمان تحقق برجام رشد جدید و قابلتوجهی در بازار سرمایه مشاهده نشد. بهعبارتدیگر، بازار سرمایه پیش از وقوع رویداد، تاثیرات مثبت آن را در قیمتها لحاظ کرده بود. اما وضعیت فعلی متفاوت از مقطع زمانی اجرای برجام است. بازار سرمایه در حال حاضر نسبت به بازارهای موازی نظیر ارز، طلا و مسکن عقب مانده است. با کاهش احتمالی ریسک درگیری نظامی و افزایش احتمال توافق، میتوان انتظار داشت این عوامل در مجموع بر بازار تاثیرگذار باشند، هرچند نمیتوان بهصورت قطعی مشخص کرد که کدام عامل سهم بیشتری دارد، اما انتظار میرود در صورت دستیابی به توافق و عقد قراردادهای جدید، شرکتهای صادراتمحور رشد تدریجی اما پایدار را تجربه کنند. چنین رشدی که برپایه بهبود واقعی سودآوری شرکتها شکل میگیرد، از جنس رشدهای بادوام است و خلاف رشدهای هیجانی، وارد حباب قیمتی نمیشود. این سناریو مطلوبترین حالت برای رونق بازار سرمایه بهشمار میرود. در مقابل، اگر رشد بازار تنها ناشی از تبلیغات، جو روانی یا تصمیمات هیجانی باشد، احتمال ورود مجدد بازار به چرخههای حباب مثبت و منفی افزایش خواهد یافت؛ امری که تجربه آن در سالهای گذشته هم مشاهده شده است. در صورت عدمتوافق نیز، هرچند واکنش منفی بازار دور از انتظار نیست، اما از آنجا که بخشی از بدبینیها پیشتر در قیمتها لحاظ شده، میتوان انتظار داشت افت بازار محدود و کوتاهمدت باشد. البته تشدید تنشها میتواند ورق را برگرداند و بازار را وارد فاز جدیدی از نااطمینانی کند. اکنون نهتنها بازار به تحرک درآمده، بلکه فضای ذهنی سرمایهگذاران نیز، پذیرای اصلاحات است. شاید وقت آن رسیده که با جسارت بیشتری بهسمت حذف موانع ساختاری، چون دامنه نوسان حرکت کنیم؛ تصمیمی که میتواند نقطه عطفی در بازگشت اعتماد به بازار سرمایه باشد.
تداوم رشد بازار سرمایه در گرو اصلاحات ساختاری
محمدرضا اعلمی، کارشناس بازار سرمایه؛ بازار سرمایه بهطورکلی در هفتههای گذشته واکنش مثبتی به اخبار مذاکرات نشان داده که بیش از همه در نمادهای صادراتمحور، بانکی و خودرویی دیده میشود. رشدی که بیش از آنکه حاصل تغییرات بنیادین در سودآوری شرکتها باشد، نتیجه افت ریسکهای سیستماتیک و بهبود فضای ذهنی سرمایهگذاران است. تجربه نشان داده بازار سرمایه ایران بهشدت از فضای سیاسی و اخبار سیاسی تاثیر میپذیرد، اما تداوم روند صعودی، مستلزم ورود سرمایههای جدید، اصلاح ساختارها و تقویت محرکهای اقتصادی است. اما پرسش این است که آیا اکنون زمان مناسبی برای اصلاحات ساختاری مانند دامنه نوسان است یا خیر؟ پاسخ به این سوال در شرایط فعلی، مثبت است. دامنه نوسان ثابت که در ابتدا با هدف کنترل هیجانات و جلوگیری از سقوط شدید قیمتها وضع شد، در عمل به یکی از موانع اصلی نقدشوندگی و کشف نرخ عادلانه تبدیل شده است. در شرایط پرریسک، شاید بتوان از آن دفاع کرد، اما اکنون که بازار با کاهش محسوس ریسکهای سیاسی مواجه است، فرصت مناسبی برای حرکت بهسمت دامنه نوسان پویا یا حتی حذف تدریجی آن فراهم شده است.
پیشبینی بازار سرمایه منوط بر موافقت یا عدمموافقت در مذاکرات پیشرو است که 2 سناریوی اصلی برای آینده بازار سرمایه ترسیم میکند. در صورت توافق، بازار بهاحتمال زیاد با رشد قابلتوجهی مواجه خواهد شد، بهویژه در گروههایی که از کاهش تحریمها نفع میبرند. انتظار میرود با تسهیل مبادلات مالی و دسترسی بهتر به منابع، فضای کلی کسبوکار بهبود یابد و همین عامل میتواند به رشد مستمر بازار کمک کند.
سهم بالای ریسکهای داخلی بر بازار سرمایه
همایون دارابی، کارشناس بازار سرمایه؛ شرایط کنونی در اقتصاد جهانی تحتتاثیر جنگ اقتصادی است که در دنیا به راه افتاده است. در حال حاضر یک ریسک بسیار مهم در روند رشد بازار سرمایه وجود دارد و آن اخباری است که میان تهران و واشنگتن پیگیری و از سوی رسانهها منتشر میشود. در دیگر بازارها مانند بازار طلا و ارز هم، وضعیت به همین گونه و همراه با نوسان هرروزه است.
اما مسئله اقتصاد ایران و بازارهای مالی را باید بیش از هر چیز در بخش مدیریت کلان اقتصاد جستوجو کرد. با توجه به نوسان هر روزه تمام بازارها بهنظر نمیرسد که دولت تمایلی برای اصلاح اقتصادی داشته باشد و اولویتش بیشتر، مسائل خارجی است. البته شاید خود دولت هم تا پایان مذاکرات و حاصل شدن نتیجه نهایی، نمیتواند دست به اقدام خاصی برای اصلاحات ساختاری بزند. اقتصاد ما با ناترازیهای شدید در تمام حوزهها مواجه است و تمام این عوامل باعث میشود، وضعیت بازار سرمایه وضعیت درستی و ترازی نباشد. همه سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی منتظر هستند تا تکلیف تنشهای سیاسی مشخص شود. اگر دولت بخواهد به همین شیوه کنونی به ناترازیها ادامه بدهد، در آینده دچار ناترازیها و مشکلات اقتصادی شدیدتری خواهد شد. در حال حاضر تمامی بازارها در فاز انتظار هستند و باید منتظر نتیجه نهایی مذاکرات و تنشها ماند. از طرفی در فصل مجامع هستیم و جذابیتهای سود نقدی وجود دارد. شرکتهای بورسی، در تدارک برگزاری مجمع عمومی سالانه خود هستند. در این مجامع، عموما سود سالانه را تقسیم میکنند، عملکرد مالی شرکت را مورد بررسی قرار میدهند و افزایش سرمایه را تصویب میکنند و بازار ثبت سود نقدی دارد.
اما با این احوال و در مواجهه با ریسکها که دیگر بازارهای موازی بسیار داغ و فعال هستند و جذب نقدینگی دارند، بازار سهام چندان حرفی برای گفتن ندارد.
اگر بخواهیم ریسکهای تاثیرگذار در بازار سهام را به ۲ دسته ریسکهای درونی و بیرونی تقسیم کنیم، باید گفت؛ ۸۰ درصد مشکلات بورس ناشی از ریسکهای داخلی است و مواردی از جمله ارز، نرخگذاری دستوری و نرخ بهره بالا، مسائل اساسی هستند و اگر این موارد حل شوند، شاید بسیاری از مسائل در بازار سهام هم حل و فصل شود. در حال حاضر آنچه بیش از هر چیز در بازار بورس تعیینکننده و تاثیرگذار است، تصمیمات داخلی است.
سخن پایانی
برآورد صحبتهای کارشناسان و تحلیلگران بازار سرمایه بر این اصل استوار است که اگر سیاست خارجه کشور در مسیر تنشزدایی پیش رود، بازار سرمایه بهجای آنکه تابع تحولات سیاسی و اقتصادی باشد، خود تبدیل به بازیگر کلیدی در اقتصاد خواهد شد. در حال حاضر بهنظر میرسد سبزپوشی بورس بیشتر حاصل خوشبینی به نتیجه مذاکرات سیاسی است که سرمایهها را بهسمت بازار سرمایه روانه کرده است. پوشیده نیست که ماندگاری این روند، همچنان به پایداری اخبار مثبت و بازگشت اعتماد به بازار وابسته است. اما آیا بازار سرمایه در چنین فضایی میتواند بازاری جذاب برای سرمایههای خرد باشد؟ بهاعتقاد تحلیلگران، در صورت حمایت دولت و سازمان بورس، بازار سرمایه میتواند تبدیل به بستری برای تامین مالی چرخه تولید شود. اگر دولت در ازای بسترسازی برای تامین مالی شرکتها و دولت، امتیازهایی از دولت یا شرکتها دریافت کند و این امتیازها در مسیر حمایت از سهامداران خرد و بهبود سرمایهگذاری در بازار ثانویه استفاده شود، چنین هدفی محقق خواهد شد. اکنون که بورس مسیر سبزپوشی خود را پس از مدتها در پیش گرفته است، اجرای چنین سیاستی ضروری بهنظر میرسد. در غیر این صورت رشد بورس فقط بهنفع دولت و شرکتها خواهد بود و در نهایت سهامداران خرد، هیچ منفعتی نخواهند برد. در حال حاضر موضوع مهم پیشروی اقتصاد ۱۴۰۴، بحث مذاکرات است که میتواند مسیر بازارهای مالی ایران را مشخص کند.