میراث فراموششده در کنوانسیون رامسر
اسماعیل کهرم بومشناس
نخستین نشست کنوانسیون حفاظت از تالابها و پرندگان مهاجر، با حضور شاهپور عبدالرضا پهلوی، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست وقت و شخصیتهایی چون همسر ملکه انگلستان و سایر مقامات بینالمللی در شهر رامسر برگزار شد. این نشست منجر به تدوین کنوانسیونی شد که هدف آن، شناسایی و حفاظت از تالابهای ارزشمند جهان بود. در قالب این توافقنامه، کشورهای عضو موظف شدند حداقل یک تالاب را تحتعنوان «سایت رامسر» معرفی کنند؛ برخی کشورها یک یا دو سایت و برخی دیگر تا بیش از ۱۷۰سایت معرفی کردند. هدف اصلی، جلوگیری از هرگونه تغییر یا تحول در این تالابها بود، از جمله انتقال یا زهکشی آب آنها.
براساس این کنوانسیون، در صورت آسیبدیدگی تالاب معرفیشده، آن سایت وارد «فهرست مونترو» میشود و کارشناسان بینالمللی برای بررسی و رفع مشکل اعزام میشوند. ایران نیز تالابهایی چون ارومیه، انزلی، پریشان و بختگان را بهعنوان سایت رامسر معرفی کرده است. در برخی موارد، همچون تالاب انزلی، متخصصان بینالمللی اعزام شدند و پیشنهادهایی برای بهبود ارائه دادند.
باوجود این تعهدات، وضعیت امروز بسیاری از تالابهای ایران بحرانی است. تعریف تالاب، براساس کنوانسیون، منطقهای است پوشیده از آب با عمق کمتر از 6 متر که زیستگاه انواع آبزیان و پرندگان مهاجر است. بهعنوان نمونه، دریاچه ارومیه هرچند در برخی نقاط عمقی بیش از ۲۰ متر دارد، اما نواحی کمعمق آن، مشمول تعریف تالاب میشود.
ایران تالابهایی را معرفی کرد، اما روز به روز وضعیت تالابها رو به وخامت رفت. متاسفانه، اقدامات غیرمسئولانه از جمله استفاده توریستی از قایقها در انزلی، باعث از بین رفتن پوشش گیاهی مانند نیلوفرهای آبی شد. این در حالی است که پرندگان مهاجر روی برگهای همین گیاهان، لانهسازی میکردند. درباره تالاب پریشان در استان فارس نیز، آب تالاب به فاصله ۴۰ کیلومتر برای مصارف کشاورزی منتقل شد؛ این موضوع باعث خشک شدن کامل تالاب شد. در انزلی، افزایش بیرویه تعداد قایقها برای گردشگری منجر به تصادف، تخریب زیستگاهها و تلفات شد. این اقدامات همه در تضاد با مفاد کنوانسیون رامسر است که تاکید دارد استفاده اقتصادی از تالابها باید متوقف شده و ساختار طبیعی آنها حفظ شود.
در بخش مالی نیز، عضویت در کنوانسیون رامسر نیازمند پرداخت حق عضویت و تامین منابع مالی است. هر کشور باید بهنسبت، سهم خود را تامین کرده و در عوض از حمایتها و خدمات بینالمللی بهرهمند شود. ایران نیز باید از طریق سازمان حفاظت محیطزیست، این بودجه را تامین کند. اینکه آیا برای این منظور بودجه جداگانهای از دولت دریافت میشود یا خیر، مشخص نیست. اما آنچه مسلم است، تالابهای ما برای بقا، نیازمند منابع مالی مشخص، مدیریت یکپارچه و ارادهای قوی هستند.
سازمان حفاظت محیطزیست ایران، در عمل حضور پررنگی در رسانهها و فضای عمومی ندارد. بررسی روزنامهها و منابع خبری داخلی نشان میدهد که این سازمان بسیار کمخبر بوده و اقداماتش در سایه مانده است. حتی در مواردی، انتشار اخبار محیطزیستی به «سیاهنمایی» تعبیر میشود؛ این در حالی است که واقعیت، خشک شدن پیدرپی تالابها و نابودی زیستگاههای طبیعی است.
برای درک بهتر، نگاهی به وضعیت سدهای کشور کفایت میکند. سدهایی چون لار، لتیان، کرج و آمل اکنون تنها حدود ۱۴درصد از ظرفیت ذخیره خود را حفظ کردهاند. بخش عمدهای از آبها یا مصرف شده یا بهعلت گرما تبخیر شدهاند. طبق آمار، سالانه حدود ۹۰ میلیارد مترمکعب آب در کشور مصرف میشود که از این میزان، حدود یکسوم آن (۳۰ میلیارد مترمکعب) تبخیر میشود؛ این تبخیر شامل تالابها نیز هست.
علاوه بر تبخیر طبیعی، دستاندازیهای گسترده و انتقال آب از تالابهایی نظیر اراک، آنها را در معرض نابودی قرار داده است. در برخی موارد، حتی مجوز احداث معدن در اطراف یا داخل حوضههای تالابی صادر شده است. این اقدامات نشان میدهد که نهتنها سیاستگذاری صحیحی برای حفاظت از تالابها وجود ندارد، بلکه در عمل، مسیر نابودی این زیستبومهای ارزشمند هموار شده است.
اگر بخواهیم به دو تالاب بحرانی بهطورخاص اشاره کنیم، پریشان در استان فارس و انزلی در گیلان، از مهمترین نمونههایی هستند که خلاف تعهدات بینالمللی ایران، عملا به حال خود رها شدهاند. در صورت ادامه روند فعلی، نهتنها زیستگاههای بومی از بین میروند، بلکه پرندگان مهاجر نیز دیگر رمقی برای بازگشت به سرزمین ما نخواهند داشت.