۴۰ درصد کاهش بارش و زنگ خطر تابآوری
محسن موسوی عضو انجمن آب و خاک پایدار ایران
آمارها از کاهش خیرهکننده ۴۰ درصدی بارشها در سال آبی جاری حکایت دارد؛ وضعیتی که با خشکسالی چهارساله متوالی و رشد بیرویه جمعیت در کلانشهرها، کشور را به لبه پرتگاه کمآبی رسانده است.
در حالی که هرمزگان بیشترین افت بارش را تجربه میکند و تهران درگیر چالش افزایش جمعیت فراتر از ظرفیت اکولوژیک خود است، ناهماهنگیهای ساختاری میان وزارت نیرو و جهاد کشاورزی، عدمتمکین دستگاهها از قانون مدیریت پسماند و فقدان ضمانت اجرایی قوانین، بحران را تشدید کرده و به اذعان کارشناسان، ابزارهای بازدارنده برای مقابله با این معضل حیاتی کارآیی خود را از دست دادهاند.
ایران در سال آبی جاری با کاهش چشمگیر بارشها روبهرو بوده که زنگ خطر بحران آب را در سراسر کشور به صدا درآورده است.
آمارها نشان میدهد که از ابتدای مهر تاکنون، کشور تنها ۱۳۱.۵میلیمتر بارش دریافت کرده که این رقم ۴۰.۴ درصد کمتر از میانگین بلندمدت ۲۲۰.۷ میلیمتری است. روند کاهشی بارشها در بازههای زمانی کوتاهتر نیز وخامت اوضاع را تایید میکند؛ بهطوریکه در 7 روز منتهی به ۱۲خرداد، شاهد ۹۰.۲ درصد کاهش و از ابتدای ماه جاری، ۷۸.۵ درصد کاهش بارش بودهایم. این وضعیت بحرانی تمامی استانها را تحتتاثیر قرار داده است، با این حال استان هرمزگان با ۷۵.۷ درصد کاهش و استان تهران با ۴۸.۸درصد کاهش بارش نسبت به نرمال، در شرایط دشوارتری قرار دارند.
ایران، کشوری با اقلیم خشک و نیمهخشک، همواره با نوسانات بارش، شامل سالهای خشکسالی و ترسالی روبهرو بوده است. اکنون نیز حدود 4 سال پیاپی است که کشور با خشکسالی دستوپنجه نرم میکند. این کمبود بارش، مشکلات متعددی را در تامین آب ایجاد کرده که ریشه در عدمتابآوری و ضعف در برنامهریزی و ساماندهی ما دارد. ما باید ساختارها را طوری تنظیم کنیم که در مقابل کمبود بارش، مقاوم باشیم و در سالهای پربارش نیز، از خود غرور نشان ندهیم.
پیامدهای این کاهش بارشها، امسال کاملا ملموس است؛ تهران حدود ۵۰ درصد کاهش بارش داشته و ذخایر آبی کشور بهشدت کاهش یافته است. این وضعیت، با افزایش بیرویه جمعیت در شهرهای بزرگی مانند تهران (که ظرفیت اکولوژیک آن بیش از 4 میلیون نفر نیست، اما اکنون حدود ۱۲میلیون نفر جمعیت دارد)، مشهد، اصفهان و قم، تابآوری کشور را بهشدت کاهش داده است.
اگر جمعیت کمتر بود و منابع آبی بهدرستی مدیریت میشد، میتوانستیم در سالهای کمبارش از ذخایر سدها استفاده کنیم، اما خالی شدن مخازن سدها در همین یکی، دو سال اخیر، تابآوری ما را بهحداقل رسانده و کشور را با بحران جدی آب مواجه کرده است. هرمزگان نیز که معمولا تحتتاثیر رژیمهای بارشی اقیانوسی (مانسون) قرار دارد، پس از بارشهای خوب 3سال پیش، امسال و در گذشته با کمبود بارش روبهرو بوده و ذخایر آب زیرزمینی آن بهدلیل بهرهبرداری بیرویه کشاورزی بهشدت آسیب دیده و کاملا خالی شده است.
مشکل اصلی این است که 2 وزارتخانه کلیدی، یعنی وزارت نیرو بهعنوان تامینکننده آب و وزارت جهاد کشاورزی در جایگاه مصرفکننده اصلی آب، با یکدیگر هماهنگی ندارند، در حالی که وزارت نیرو در پی تامین آب است، وزارت جهاد کشاورزی بدون توجه به محدودیتها، به مصرف بیرویه ادامه میدهد. این ناهماهنگی باعث میشود که تامینکننده، درد مصرفکننده و مصرفکننده، مشکلات تامینکننده را درک نکند.
اگر این دو نهاد در قالب یک وزارتخانه واحد مانند «وزارت آب» ادغام میشدند، مدیریت یکپارچهتری انجام میگرفت.
اگرچه در برنامههای توسعه مانند برنامه هفتم، بر کاهش ۱۵میلیارد مترمکعبی مصرف آب تاکید شده، اما وزارت جهاد کشاورزی تاکنون هیچ آییننامه اجرایی برای کاهش مصرف، بهویژه در بخش کشاورزی، ارائه نداده است.
محصولاتی مانند پیاز و هندوانه همچنان در فضای باز و با مصرف بالای آب کشت میشوند، در حالی که باید بهسمت کشت گلخانهای سوق یابند. همچنین، برنج نیز خلاف توصیهها مبنی بر کشت تنها در 3 استان شمالی، در سایر نقاط کشور با استفاده از آب فراوان کشت میشود.
متاسفانه کمبود منابع مالی، بهانهای برای عدماجرای این تغییرات میشود. علاوه بر این، صدا و سیما نیز در اطلاعرسانی و هشداردهی درباره وضعیت بحرانی آب و لزوم صرفهجویی، کمکاری میکند. این مشکلات ساختاری و عدمهماهنگی، در کنار نبود برنامهریزی صحیح و بیتوجهی به ظرفیتهای اکولوژیک هر منطقه، کشور را در تامین آب دچار چالشهای جدی کرده است.