-

اقتصاد سردرگم در کلاف سیاست

خلیل حیدری ـ عضو هیات‌علمی موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی

حیدری یادداشت

ما در بیشتر بخش‌ها، نیاز به سرمایه‌گذاری داریم. سرمایه‌گذاری‌هایی که نمی‌توانید عمدتا از منابع داخلی آنها را تامین کنید و نیازمند منابع بین‌المللی هستید. منابع بین‌المللی هم زمانی وارد کشور می‌شوند که ریسک سیاسی پایین بیاید و منافع اقتصادی برای سرمایه‌گذار بالا باشد. کشور ما از نظر ظرفیت‌های سرمایه‌گذاری، شرایط بسیارخوبی دارد که منافع بالایی برای سرمایه‌گذاران بین‌المللی ایجاد می‌کند. تنها نکته، اطمینان‌خاطری است که باید برای سرمایه‌گذار خارجی ایجاد شود. از این‌رو حل مسائل بانکی بین‌المللی بسیار مهم و در اولویت نخست قرار دارد. دولت چهاردهم باید بتواند گره اقتصاد را باز کند تا مراودات بین‌المللی داشته باشیم. اگر مراودات بین‌المللی ما برقرار شود، شرایطی ایجاد می‌شود که می‌تواند جریان‌ساز باشد و در آن صورت می‌توانیم فعالیت‌های اقتصادی خود را گسترده‌تر کنیم، از این‌رو اولویت نخست دولت باید حل مسائل بین‌المللی باشد.

 در حال‌ حاضر مباحث اقتصادی کشور شبیه به کلاف سردرگمی است که خارج از اقتصاد می‌توان به آن رسیدگی کرد. بخش عمده این مشکلات در مباحث سیاسی قابل‌حل است. تا زمانی که بعد سیاسی مسائل اقتصادی حل نشود، خیلی نمی‌توان امیدوار به حل مشکل تورم بود. تا اندازه‌ای می‌توان با بحث‌های مدیریتی و راهکارهای جزئی بهبودی ایجاد کرد؛ برای مثال نرخ تورم را روی ۳۰ درصد نگه داشت، اما نمی‌توان آن را زیر ۱۰ درصد آورد. اگر نتوانید نرخ تورم را زیر ۱۰ درصد بیاورید، نمی‌توان انتظار داشت با تنها ۲ درصد رشد اقتصادی، به رفاه دست پیدا کرد، در نتیجه به یک رشد ۱۰ یا ۸ درصدی احتیاج دارید که در آن صورت بحث مدیریت توزیع منافع مطرح می‌شود که دولت‌ها می‌توانند فعالیت دقیقی انجام دهند تا توزیع منافع به‌گونه‌ای باشد که رفاه ایجاد کند، اما تا زمانی که منابعی ندارید، هر دولتی که روی کار بیاید، نمی‌تواند تغییر اساسی در وضع موجود ایجاد کند. راهکارهای کوتاه و موقتی ارائه می‌شود، اما راهکار اساسی وجود ندارد.

حتی با تقویت سیاست خارجی، باید شرایط و ضوابطی ایجاد شود. سیاست خارجی هم به این مفهوم نیست که برویم و توافقی بکنیم تا همه‌چیز حل شود. باید در زنجیره‌های تولید جهانی قرار بگیرید. اگر بخواهید در زنجیره تولید جهانی قرار بگیرید، باید به دیگران اطمینان کنید و دیگران هم به شما اعتماد کنند، بنابراین باید ابتدا اعتمادسازی کنید، تا شما را در زنجیره تولید جهانی بپذیرند. الان بیشتر کالاها در زنجیره‌ها تولید می‌شوند؛ چه در محصولاتی که زنجیره بسیار بزرگ‌تر دارند و چه در محصولاتی که زنجیره‌های خیلی کوچک دارند. مگر اینکه بگویید می‌خواهم داخل مرزهای خودم تولید کنم و همان‌جا هم مصرف کنم. آن هم نتیجه‌اش همین اقتصاد حداقلی با رشد یک تا ۲ درصد است.

در نتیجه اگر فکر کنیم با یک راه‌حل موقت سیاسی می‌توان خیلی زود به توسعه رسید، این‌گونه نیست. این یک چرخه است که هرچه قیمت‌ها بالا برود، نیاز به جبران بیشتر است، تا زمانی که کیک اقتصاد بزرگ و منابع هم زیاد نشود تا درآمد فعالیت‌های اقتصادی بالا برود و خانوارها بتوانند از محل درآمد خودشان این رفاه را ایجاد کنند، این چرخه تورم، ادامه‌دار خواهد بود. در اقتصاد ترکیه وقتی قیمت‌ها شروع به افزایش می‌کند، دولت ترکیه در ۲ مرحله حقوق‌ها را با درصدهای بالاتر افزایش می‌دهد تا بتواند آن تورم را پوشش دهد. غیر از این باشد، همیشه این چرخه معیوب وجود دارد و می‌بینید که همواره قیمت‌ها بالا می‌رود و دستمزدها اگر افزایشی دارد، بسیار کمتر از افزایش نرخ تورم است. در نتیجه رفاه خانوارها به‌شدت پایین می‌آید و شاخص فقر افزایش پیدا می‌کند و این همان نقطه‌ای است که متوجه می‌شوید، طبقه متوسط مدام در حال کمتر شدن است و تا مرحله‌ای می‌رسد که دیگر طبقه متوسط نداریم یا طبقه‌ای با درآمدهای بسیار بالا، بسیار دارا و ثروتمند هستند که حدود ۱۰ درصد جامعه را تشکیل می‌دهند و ۹۰ درصد هم گرفتار مخارج روزمره زندگی هستند.

در نتیجه چنین رویدادی یک جامعه دوقطبی ایجاد می‌شود که به‌لحاظ اقتصادی اصلا شرایط قابل‌قبول و رضایت‌بخشی ندارند. به‌طورمعمول اگر ۱۰ تا ۲۰ درصد جامعه خانواده‌هایی با درآمد بالا هستند، خانوارهای با درآمد متوسط باید حدود ۶۰ درصد جامعه را تشکیل بدهند که بشود یک جامعه نرمال؛ در حال‌ حاضر جامعه نرمالی به‌لحاظ اقتصادی نداریم. باید دید راهکار چیست و این روند ادامه‌دار شدن افزایش نرخ تورم تا کجا خواهد بود. به‌طورمشخص نمی‌شود راه‌حل ارائه داد. به این دلیل که پیچیدگی‌های بسیاری وجود دارد که در نهایت با همان مبحث توسعه ارتباط پیدا می‌کند. اگر بتوانیم کشور را به مرحله‌ای از توسعه برسانیم که نرخ رشد اقتصادی روی ۸ درصد باشد، می‌شود به این دلگرمی رسید. ما منابع لازم برای ایجاد رفاه را در اختیار داریم. در نظر داشته باشید حتی اگر فراوانی منابع داشته باشید، اما توزیع نادرستی وجود داشته باشد، مفهوم رفاه شکل نمی‌گیرد. در نتیجه اگر قرار است رفاه ایجاد شود، باید توزیع هم درست و عادلانه باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین