تولید مغلوب مداخلات ارزی دولت
احسان فدایی پژوهشگر حوزه صنعت
همانطور که میدانید در سالهای اخیر، نوسانات ارزی و مداخلات دستوری دولت در بازار ارز، به یکی از چالشهای اصلی تولیدکنندگان در ایران تبدیل شده است. این موضوع نهتنها به مشکلات اقتصادی کنونی مربوط میشود، بلکه ریشه در سالها وابستگی به نوسانات نرخ ارز دارد که تولیدکنندگان را تحتفشار قرار داده است. امروز، ناترازی و کمبود ارز به شکلهای گوناگون مانند نوسانات شدید و شوکآور نرخ ارز است نمایان شده که تأثیرات مستقیم و عمیقی بر هزینههای تولید و برنامهریزیهای صنعتی دارد. شکل دیگر این نوسان، چالشهای متعدد در تخصیص ارز از سوی بانک مرکزی است. فرآیند درخواست تخصیص ارز برای تولیدکنندگان به یک روند زمانبر و پیچیده تبدیل شده که شامل مراحل مختلفی از جمله تأییدیههای متعدد از وزارتخانهها و بانک مرکزی میشود. این بروکراسی طاقتفرسا باعث میشود تولیدکنندگان برای دریافت ارز موردنیاز خود ماهها انتظار بکشند. در شرایطی که نرخ ارز بهشدت افزایش یافته، تولیدکنندگان با افزایش هزینههای جاری خود شامل مالیات، تأمین اجتماعی، بیمه و حقوق گمرکی نیز روبهرو هستند. به علاوه، برای خرید ارز، تولیدکنندگان باید در مدت زمان کوتاهی منابع مالی خود را تأمین کنند. در واقع، پس از گذراندن بروکراسی اداری پیچیده و دریافت تأییدیههای لازم، ممکن است فقط یک هفته تا ده روز فرصت داشته باشند تا نقدینگی لازم را فراهم کنند. این وضعیت به شدت سردرگمکننده است و فشار مضاعفی بر تولیدکنندگان وارد میکند.
علاوه بر این، تولیدکنندگانی که به مواد اولیه وارداتی وابسته هستند، با مشکلاتی در گمرک نیز مواجه میشوند. آنها باید منتظر تخصیص ارز بمانند و در این مدت، کالاهایشان در گمرک بماند. گمرک معمولا برای نگهداری کالاها محدودیتهای زمانی و... دارد و پس از مدتی، کالاها ممکن است به لیست اموال تملیکی منتقل شوند و در مزایده قرار گیرند. این فرآیند که به جرأت میتوان آن را بهعنوان "گروگانگیری تولید" توسط نهادهای مالی و گمرکی توصیف کرد، فشار بسیار بیشتری بر تولیدکنندگان وارد میکند.
نوسانات ارزی، نهتنها بر هزینههای تولید تأثیر میگذارد، بلکه برنامهریزیهای تولید را نیز مختل میکند. تولیدکنندگان خواستار ثبات نرخ ارز هستند تا بتوانند برنامههای خود را براساس یک عدد مشخص تنظیم کنند. عدمثبات نرخ ارز باعث سردرگمی در تصمیمگیریهای اقتصادی میشود که خود یکی از بزرگترین عوامل فرار سرمایه از بخش تولید است. بهطور کلی، شرایط کنونی نشاندهنده نیاز فوری به اصلاح سیاستهای ارزی و کاهش مداخلات دستوری در بازار ارز است تا بتوان به ثبات اقتصادی و رونق تولید کمک کرد.
سیاستهای ارزی و مداخله دولت در بازار ارز، موضوعی پیچیده و چالشبرانگیز است. بسیاری بر این باورند که بازار باید بهطور طبیعی به تعادل برسد و مداخلات دستوری دولت در بیشتر مواقع به جز هدر دادن منابع، نتیجهای در پی نخواهد داشت. در شرایط کنونی که نرخ ارز و طلا به شدت افزایش یافته، مردم بهطور طبیعی تمایل دارند سرمایههای خود را به سمت این بازارها سوق دهند. این نشاندهنده نیاز واقعی به این داراییهاست. وقتی نیاز وجود دارد، هرگونه تزریق ارز به بازار، مشابه ریختن آب به چاه ویلی است که هر چه بیشتر آب بریزید، بیشتر فرو میرود. در واقع، این سیاستها تنها منابع را هدر میدهند و نمیتوانند بهطور مؤثر نیازهای بازار را تأمین کنند. همچنین، نباید فراموش کرد که مشکلات اقتصادی و زیرساختی موجود در کشور، منجر به ایجاد این نیاز کاذب در بازار شده است.
سیاستهای ارزی ممکن است بهعنوان مسکنهای مقطعی مؤثر باشند، اما هیچگاه نمیتوانند راهگشای مشکلات بنیادی و ساختاری اقتصاد شوند. برای حل این مسائل، نیازمند برنامهریزی دقیق و اصلاحات اساسی هستیم تا بتوانیم به یک ثبات پایدار دست یابیم.
متأسفانه ما همواره در نقطه اشتباه تاریخ ایستادهایم و اکنون در حال بررسی و دادن راهحل برای مسائلی هستیم که بیفایده است و بهنوعی کار از کار گذشته است. سالهاست با شعارهایی نظیر حمایت از تولید، توسعه صنعتی و استقلال اقتصادی، بدون نگاه کارشناسی و در نظر گرفتن ظرفیتهای واقعی کشور، اقداماتی انجام شده که نتیجهای جز ایجاد مشکلات عمیق اقتصادی نداشته است. این اقدامات بهنوعی بازیهای نمایشی به نظر میرسند که آثار کوتاهمدت آنها ممکن است قابل مشاهده باشد، اما در بلندمدت پیامدهای سنگینی برای اقتصاد به همراه خواهند داشت. این رویکرد کلان باعث شده حجم زیادی از واحدهای تولیدی تأسیس شوند که از نظر اقتصادی توجیهپذیر نیستند و این امر منجر به ایجاد تقاضای کاذب برای ارز شده است. در چنین شرایطی، ناترازی ارزی هر روز وخیمتر شده و منابع محدود کشور به سمت واحدهای تولیدی جدید سرازیر میشود. این وضعیت نشاندهنده این است که تقاضا بهشدت تقویت شده و ارز دیگر پاسخگو نیست.
در شرایط بسیار سخت اقتصادی هستیم و در این وضعیت بازگرداندن تعادل به بازار ارز، کار سادهای نیست و نمیتوان انتظار داشت که یک دولت یا یک وزیر بهتنهایی بتواند این مشکلات را حل کند. واقعیت این است که ما در بدترین نقطه تاریخی قرار داریم و تصمیمات اشتباه گذشته، که ناشی از نگاههای پوپولیستی بودهاند، پیامدهای وخیمی برای اقتصاد و صنعت کشور به همراه داشته است. اکنون تنها افسوس گذشته را میخوریم و نگران آینده کشور هستیم.