ناترازی بلای جان صنعت
امیرحسن کاکایی - عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت
سالهاست میدانیم نسبت به تولید ملی و البته سطح رفاهمان، انرژی و آب را بیشازحد منطقی مصرف میکنیم. البته حد منطقی چیست؟ یک تعریف جامع در این زمینه وجود ندارد، اما متخصصان معمولا آن را با نرمهای بینالمللی مقایسه میکنند. یک مثال سادهتر میزنم که نیازی به مقایسههای پیچیده با دنیا نیست. به نظر شما منطقی است که وقتی در زمستان با گاز تقریبا مجانی خانه خود را گرم میکنیم، به جای اینکه دمای سیستم گرمایش را پایین بیاوریم، با لباسی نازک در منزل راه میرویم یا پنجرهها را باز میکنیم؟ همین نشاندهنده غیرمنطقی بودن مصرف ما است. یا مثلا آیا در کشور کمآبی مانند ایران، در شهری مانند تهران، منطقی است که جلوی شرکت دولتی را با شلنگ آب شهری جاروب میکنند؟ در مورد کشاورزی چطور؟ آیا گذشتگان ما، مانند امروز برای تمام استانها و منطقهها، از روش غرقآبی استفاده میکردند؟ آیا این درست است که هماکنون که برق و فناوری استخراج آب از ۳۰۰ متر زیرزمین را داریم، آن را بیرون بکشیم و مثلا هندوانه تولید کنیم و با قیمتهای ارزان صادر کنیم؟ کاشت برنج در اطراف اصفهان منطقی است؟ کاشت سیب در اطراف دریاچه ارومیه و خشکاندن آن منطقی است؟
به هیچوجه آمار مصرف کشور را به رخ خودمان نمیکشم، چون آمار انحرافات عجیبی دارد. مثلا نمیدانیم الان که برق صنایع را قطع میکنند، واقعا برق مولدهای رمزارزها را هم قطع کردهاند یا خیر؟ آیا همانطور که به مردم توصیه میکنند در مصرف برق و گاز صرفهجویی کنند، ادارات دولتی هم رعایت میکنند؟ بهرهوری انرژی فولاد مبارکه یا پتروشیمی بندر امام یا نیروگاه دماوند منطقی است؟ نظر شما درباره چراغهایی که جدیدا برای نمایشخانهها و برجها مد شده، چیست؟ واقعیت این است که مشکلات زیادی داریم و برمبنای تجربیات و مطالعات علمی شخصی و همچنین کارهای دیگران، ما نه در سطح خرد و نه در سطح کلان، منطقی مصرف نمیکنیم. بماند که همه میدانیم مصرف انرژی و آب ما متناسب با نتایج اقتصادی آن نیست (جالب است. ظاهرا طبق آخرین مطالعات رسمی انجامشده که مربوط به ده سال پیش است، بهرهوری انرژی و سرمایه در ایران منفی است).
البته امروز که با هم صحبت میکنیم، حدود سه چهار سال است مصرف بالای انرژی و آب همزمان با عدمسرمایهگذاری مناسب در تولید انرژی و مستهلک شدن زیرساختها، ما را با کمبود شدید انرژی و البته آب روبهرو کرده است. البته درباره آب هنوز به جایی نرسیدهایم که به خودمان بیاییم. هرچند فکر میکنم آخرش با بیتوجهی ما به اخطارهای طبیعت، ناگهان یکی از دشتهای ما دهان باز میکند و یکی از شهرها یا روستاهای ما را میبلعد و ناگهان ما باور میکنیم که با منابع آب خود بد تاکردهایم. اما در حالحاضر کمبود انرژی خیلی توی چشم است، چراکه برخلاف وعده مسئولان محترم، قطعی برق خانگی هم دوباره شروع شده است. کمبود گاز هم کاملا مشهود است و ما از نتایج مازوتسوزی، حض وافر میبریم. کار به جایی رسیده که ناگهان تهران را تعطیل میکنند، مبادا خانهها بدون گاز بمانند. حالا تعطیلی به خاطر آلودگی هم سر جای خودش. اما خبر بدتر اینکه ظاهرا توانیر گفته که از ۲۵ آذر به مدت دو هفته شهرکهای صنعتی از ساعت ۸ تا ۲۲ برق ندارند. یعنی اینکه تعطیل هستند.
فاجعه پشت فاجعه. کمبود برق در تابستان و کمبود گاز در زمستان برای صنعت بس نبود، حالا کمبود برق زمستانی هم شروع شده است. یک حساب سرانگشتی بکنید. حدود ۶ تا ۸ هفته تعطیلی اضافه به خاطر کمبود رسمی برق و گاز، چه ضربهای به صنایع و حتی کسبوکارها میزند؟ اصلا در چنین شرایطی میتوان برنامهریزی صنعتی کرد؟ حالا مردم ایران به کنار، این صنایع در بازارهای بینالمللی که با جان کندن آنها را بهدست آوردهاند و با هزار و یک زحمت در این شرایط تحریمی نگهداشتهاند، چه جوابی به مشتریان خود بدهند؟ آیا چنین وضعیتی جز کاهش بهرهوری و سرمایهگذاری صنعتی را بهدنبال دارد؟ این کارآفرینان قرار است با چند مانع دیگر در راستای تولید صنعتی دستوپنجه نرم کنند؟ بیخود نیست که دلالی در ایران اینقدر پرطرفدار است. نهایتا دولت هم چگونه این کمبودها را جبران میکند؟ با ایجاد تورم. به عبارتی، این فقط صنایع نیستند که ضربه میخورند، بلکه آحاد مردم ایران در گوشه و کنار کشور از این نحوه مدیریت انرژی و آب بهطور دائمی آسیب میبینند.
متأسفانه مانند کبک سرمان را داخل برفی که وجود ندارد فروکردهایم و به جای اینکه برای حل مشکلات تدبیری کنیم و راهحلی ارائه دهیم و سخت کار کنیم تا آن راهحلها در اسرع وقت به اجرا دربیاید، یاد گرفتهایم که مسائل را گردن مردم یا تحریم بیندازیم و با تعطیل کردنهای بیبرنامه یا قطعیها موقتی یا برنامهریزیشده، صورتمسئلهها را پاک کنیم. درحالیکه واقعیتهای اقتصادی به این نوع بازیهای کلامی و ظاهری، وقعی نمینهند و با توان بیشتری بر صورت مردم و مسئولان سیلی میزنند. جالبتر رفتار وکلای مجلس است. درحالیکه صنایع ما و بهویژه صنعت خودرو با مشکلات عدیدهای دستوپنجه نرم میکنند، آنها دنبال افزایش واردات و کاهش تعرفهها هستند و ندیدهام حتی یک نفر آنها در این چند وقت بیاید و از کمبودها سوال کند و وزیری را به مجلس بکشانند. خیلی عجیب است. چطور امکان دارد که برای هر کار کوچکی، وزیر صمت را به مجلس میکشانند. ولی وزرای نیرو و نفت را تماشا میکنند. اصلا چرا در قوانین مصوبه مجلس اینهمه تمرکز روی مصرف است و درباره تولید اقدام مشخصی انجام نمیشود؟ واقعا وکلای مجلس نمیدانند که برای پیشرفت نیازمند توسعه زیرساختها هستیم و نه تحریک دائمی تقاضا؟