مناطق بیقرار ایران
حمیدرضا رمضانی-کارشناس خاک
سالانه میزان فرسایش خاک در سراسر دنیا در هر هکتار ۴ تن است که این رقم در ایران به ۱۶ تا ۲۰ تن در هر هکتار میرسد. بهعبارتروشنتر، میانگین جهانی فرسایش خاک ۴ برابر دنیا است.همین امر کشور را دچار دردسرهای زیستمحیطی و کشاورزی متعددی کرده و منجر به بیابانزایی شده است. باتوجه به اینکه کشور در اقلیم خشک و نیمهخشک کره زمین قرار گرفته، همین امر باعث شده است که مصائب زیستمحیطی کشور بیشتر از کشورهایی باشد که در عرضهای بالاتر جغرافیایی قرار گرفتهاند. در واقع، ۷۰ درصد باران در کمتر از یکسوم وسعت پهنه سرزمینی میبارد و این نشاندهنده آن است که از یک رژیم مطلوب بارشی برخوردار نیستیم.
در حال حاضر در مرحله فوقبحرانی در بحث تخریب منابعطبیعی قرار داریم و در حد نرمال سالانه ۲ میلیارد تن فرسایش خاک داریم. ارزشگذاری هر یک تن ۲۸ دلار قیمتگذاری شده است و ۵۶ میلیار دلار در خوشبینانهترین حالت ممکن ضرر میدهیم. هر یک سانتیمترمکعب خاک ۷۰۰ سال زمان میبرد تا طی یک فرآیند آلی و شرایط اقلیمی مناسب تبدیل به خاک حاصلخیز و زنده شود. متاسفانه استفاده نادرست از منابع آب و خاک در تمام سال موجب شده است که بسیاری از مناطق کشور دچار فقر منابع آبی و خاکی شوند؛ وقتی سفرههای آب زیرزمینی نابود شوند، زمین دچار مرگ آبخوان میشود و متاسفانه این آخرین مرحله از بیابانزایی در سطح کره زمین است که به آن فرونشست میگویند. در مجموع، ۶۰۹ دشت داریم که متاسفانه ۵۰۰ دشت دچار فرونشست شده است و حدود هزار دشت داریم که در مرحله بحرانی هستند و بهعنوان دشت ممنوعه شناخته میشوند. کمتر از ۱۰ دشت هم داریم که در وضعیت مانایی و ایستایی قرار دارند. همچنین، بهدلیل حفر بیرویه چاههای عمیق و نیمهعمیق، فرونشست زمین در کشور به مرز بحرانی رسیده و طول دوره بازگشت فرونشست زمین در دنیا ۷۰ هزار سال است. متاسفانه نزدیک به یک میلیون حلقه چاه غیرمجاز در کشور داریم؛ تمام این مسائل منجر به این شده که اراضی زمین غیرقابلکشت و به پهنه بیابانی کشور افزوده شده است.
یک سفره زیرزمینی یا آبخوان نزدیک به ۵ میلیون سال زمان میبرد تا تشکیل شود. آبخوانهایی که بهشکل مویرگی در داخل زمین وجود دارند؛ اما با بیتدبیری روزافزون نابود شدهاند.متاسفانه فرونشست زمین به شهرها و روستاها رسیده و واقعیتها را به دلایلی هیچگاه بازگو نمیکنند؛ بیش از ۳۰ هزار پارچه آبادی در کشور خالی از سکنه شده است و اینها موجب افزایش اراضی بیابانی میشود. سالانه در شهرستان دماوند ۲۰ میلیمتر فرونشست زمین داریم، در حالی که استاندارد فرونشست در جهان سالانه ۱.۵ تا ۲ میلیمتر است. همچنین، سالانه در ورامین بیش از ۴۰۰ میلیمتر فرونشست زمین داریم. از سوی دیگر، بسیاری از مناطق ایران را تبدیل به منطقه بیقرار بهلحاظ زیستمحیطی کردهایم؛ مناطقی که دیگر کاربری قبلی خود را ندارند و در آستانه تبدیل شدن به بیابان در چند دهه آینده هستند.
کشت محصولات آببر مناطق خشک کشور که موجب افزایش تنشهای زیستمحیطی میشود، متاسفانه با جایگذاری صنایع آببر و آببرترین محصولات کشاورزی در خشکترین استانها تیشه به ریشه محیطزیست زده شده است. برای مثال، کشت برنج در اصفهان به ۶هزار هکتار میرسد، در حالی که میزان بارش متوسط اصفهان ۸۰میلیمتر است.طبق استانداردهای جهانی، برنج باید در مکانهایی که میانگین بارش سالانه آن حداقل ۷۰۰ میلیمتر و میزان تبخیر آن هم بهطورمیانگین ۷۰۰ میلیمتر در سال باشد، کشت شود، در حالی که کشت برنج در مناطقی که در نهایت میانگین بارندگی سالانه آنها به ۸۰ میلیمتر میرسد؛ یعنی بهازای تولید هر تن برنج در اصفهان بیش از ۳۵هزار لیتر آب مصرف میشود. جنگلهای هیرکانی شمال ایران در یک دوره زمانی ۴۰ساله کاهش اراضی داشته است؛ جنگلهایی که قدیمیترین پوشش گیاهی کره زمین بهشمار میروند و عمر آنها به ۴۵ میلیون سال میرسد؛ یعنی حتی پیش از عصر یخبندان این جنگلها توانستهاند تابآوری خود را حفظ کنند. متاسفانه طی یک بیفرهنگی محض این جنگلها رو به نابودی هستند و متاسفانه در ۲۵ سال اخیر، ۴ میلیون هکتار زمین کشاورزی را در کشور از دست دادهایم و تغییر کاربری پیدا کردهاند که این خود نوعی از بیابانزایی است. ویلاسازی در زمینهای حاصلخیز را یکی دیگر از نمودهای بیابانزایی است. با تغییر کاربری زمینهای کشاورزی در مناطق خوش آبو هوا که جای آن ویلا یا ساختمانهای بلندمرتبه ساخته میشود و تبدیل زمین کشاورزی به ویلا؛ مصرف آب آن، ۷ برابر زمین کشاورزی میشود و این اقدامات هم به بیابانزایی میافزاید.