زیربنای اعتماد، کارآمدی و توسعه در ایران
غلامعلی رموی کارشناس اقتصاد
یکی از کلیدیترین مفاهیم توسعه در جهان امروز، مفهوم Professionalism یا همان «حرفهای بودن» است. حرفهای بودن تنها بهمعنای داشتن تجربه یا مهارت نیست، بلکه مجموعهای از ویژگیهاست: تسلط علمی و فنی بر حوزه کاری، رعایت اخلاق و یکپارچگی، پاسخگویی در برابر جامعه، تعهد به کیفیت و آموزش مداوم. هرجا این اصول نهادینه شده، توسعه پایدار شکل گرفته و اعتماد اجتماعی افزایش یافته است و هرجا نادیده گرفته شده، فساد، ناکارآمدی، اتلاف منابع و بیاعتمادی عمومی فراگیر شده است. ایران امروز در بسیاری از حوزهها با بحران نبود رفتار حرفهای مواجه است. از اقتصاد و بازار تا سیاست و ورزش، غیبت این اصل کلیدی نهتنها موجب تخلفات گسترده و هزینههای سنگین شده، بلکه مسیر توسعه را نیز منحرف کرده است. (James W. Begun ۱۹۸۶) در پژوهش خود حرفهای بودن را بهعنوان ترکیبی از مهارت تخصصی، اخلاق اجتماعی و پاسخگویی معرفی میکند. یک پزشک حرفهای صرفا درمانگر نیست، بلکه حافظ اعتماد بیماران است؛ همانطور که یک مشاور املاک حرفهای، موظف است اطلاعات را کامل و صحیح به مشتری ارائه دهد و حقیقت را کتمان نکند. در بازار، حرفهای بودن همان خط تمایز میان فعال اقتصادی متعهد و خلاق با فرصتطلبی است که تنها به سود کوتاهمدت میاندیشد. پژوهشهای تطبیقی نشان دادهاند هرچه سطح حرفهایگری در مشاغل بالاتر باشد، میزان اعتماد عمومی افزایش یافته و کیفیت خدمات ارتقا مییابد
(Engström et al.، ۲۰۲۳).
رفتار غیرحرفهای در ایران هزینههای سنگینی بر دوش جامعه گذاشته است:
- اقتصاد: تخلفات صنفی، کمفروشی، رانت و فرصتطلبی منابع ملی را نابود کرده و بیاعتمادی عمومی نسبت به بازار را گسترش داده است. براساس گزارش بانک جهانی (۲۰۲۰)، فساد و نبود حاکمیت حرفهای یکی از مهمترین موانع رشد بهرهوری در ایران است.
- ادارات و سازمانها: بازده پایین کار، تاخیر در انجام وظایف و خطاهای مکرر در دستگاههای دولتی ناشی از فقدان آموزش حرفهای و عدمپایبندی به استانداردهاست. این امر موجب اتلاف زمان و سرمایه ملی شده است.
- جامعه: نبود رفتار حرفهای در زندگی روزمره، از رانندگی گرفته تا مشاغل کوچک، به شکل بیقانونی، تخلف و بیاعتمادی خود را نشان میدهد.
رقابت میان احزاب و جناحهای سیاسی در ایران، بهجای آنکه براساس شناسایی نقاط ضعف و ارائه برنامههای کارآمدتر باشد، بیشتر به عرصه عناد و حذف رقیب تبدیل شده است. در چنین فضایی، اصول حرفهای کنار گذاشته میشود و حتی رفتارهای غیرمنصفانه برای کنار زدن طرف مقابل به کار میرود. نتیجه این رویکرد، اتلاف توان و انرژی احزاب در نزاعهای درونی است. بههمین دلیل، در زمان انتخابات، بسیاری از گروهها فاقد برنامههای روشن و سناریوهای علمی هستند و تنها به شعارهای پوپولیستی بسنده میکنند. این وضعیت بهجای تقویت دموکراسی، موجب کاهش اعتماد مردم به سیاست میشود (Huntington، ۱۹۹۱).
در اقتصاد، آثار رفتار غیرحرفهای بسیار خطرناکتر است. وقتی مدیریت حوزههای کلیدی بهدست افراد فاقد تخصص میافتد، نتیجه چیزی جز رانتجویی و ویژهخواری نیست. در چنین فضایی، نخبگان و نیروهای حرفهای یا به حاشیه رانده میشوند یا بهکلی از چرخه تصمیمگیری حذف میشوند. پیامد آن کاهش نوآوری، فرار سرمایه انسانی و هدررفت منابع است.
در ورزش ایران نیز فقدان حرفهای بودن مشهود است. انتخاب مربیان و مدیران ورزشی اغلب نه براساس شایستگی و کارنامه حرفهای، بلکه طبق روابط و منافع شخصی انجام میگیرد. در بسیاری از موارد، حتی وقتی ضعف فرد آشکار است، باز هم منافع گروهی بر منافع ملی غلبه میکند. نتیجه آن ناکامیهای بینالمللی، اتلاف استعدادهای ورزشی و بیاعتمادی افکار عمومی است. هیچ جامعهای بدون آموزش حرفهای نمیتواند توسعه یابد. در گذشته در ایران، آموزش مکاسب به تجار و بازاریان بخشی از نظام تربیتی بود. این آموزشها، هرچند با صبغه دینی، در اساس آنان را برای ایفای نقش حرفهای در بازار آماده میکرد. در آن نظام، ربا، احتکار و تقلب بهشدت مذموم بود و صداقت و امانت بهعنوان معیار اصلی رفتار حرفهای شناخته میشد.
در دنیای امروز نیز همین قاعده برقرار است. (Freidson ۲۰۰۱) نشان میدهد که در جوامع توسعهیافته، آموزش تخصصی از سطح مدارس فنی تا دانشگاه و سپس عضویت در نهادهای حرفهای، افراد را برای مسئولیتهای مشخص آماده میکند. پزشک، وکیل، سیاستمدار یا ورزشکار، همگی باید آموزشهای تخصصی را بگذرانند و تحت نظارت دائمی نهادهای حرفهای عمل کنند. با عنایت به مطالب پیش گفته بهنظر میرسد که حرکت بهسمت جامعهای حرفهای در ایران، نیازمند مجموعهای از اصلاحات اساسی است:
۱. اصلاح آموزش: ایجاد رشتههای تخصصی و مهارتمحور در دانشگاهها و موسسات فنی برای آمادهسازی نیروهای حرفهای.
۲. نظارت شفاف: تقویت نهادهای حرفهای و مستقل برای صدور مجوز، نظارت بر عملکرد و برخورد با تخلفات.
۳. آموزش مداوم: الزام به بازآموزی و آزمونهای دورهای برای مشاغل حساس و تخصصی.
۴. پاسخگویی: ایجاد سیستمهای ارزیابی عملکرد و پاداشدهی براساس کیفیت واقعی خدمات.
۵. فرهنگسازی: آگاهیبخشی به مردم برای مطالبه خدمات حرفهای و حمایت از افراد متعهد و متخصص.
۶. بازگشت به ارزشها: احیای مبانی اخلاقی و دینی در رفتار حرفهای، همچون صداقت، امانت و عدالت، که در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی ریشهای دیرینه دارد.
رفتار حرفهای نه یک انتخاب لوکس، بلکه ضرورتی بنیادین برای توسعه پایدار ایران است. در سیاست، حرفهای بودن میتواند رقابت سالم و رشد دموکراسی را تضمین کند؛ در اقتصاد، فعالان حرفهای میتوانند بازار را از فرصتطلبی بهسمت خلاقیت و ارزشآفرینی سوق دهند؛ در ورزش، انتخابهای حرفهای میتواند استعدادها را شکوفا کند و جایگاه کشور را ارتقا دهد. ایران امروز برای عبور از بحرانهای ناکارآمدی و بیاعتمادی، بیش از هر چیز به «انسانهای حرفهای» نیاز دارد؛ انسانهایی که آموزشدیده، مسئولیتپذیر و متعهد به اخلاق و تخصص باشند. حرفهای بودن همان حلقه مفقودهای است که میتواند مسیر توسعه ایران را باز کند.