درد روی درد تالابها
اگر جنگلهای آمازون عنوان ششهای زمین را به خود گرفته، بهگفته دانشمندان علوممحیطی، تالابها در نقش کلیههای زمین ظاهر شدهاند. زیستگاههایی که در حفظ تعادل اکولوژیک و تصفیه آب و تعدیل هوا، همچنین در حمایت از محیطزیست نمیتوان جایگزینی برای آن یافت. در ایران از شمال تا جنوب تالابهایی چون انزلی، شادگان، پریشان و هامون نهتنها زیستگاه گونههای بومی بسیاری هستند، بلکه از جمعیتهای بزرگ پرندگان مهاجر حمایت میکنند و موجب تنظیم آب منطقه و کنترل وضعیت گردوغبار میشوند. مطالعات نشان داده است که ۶ مجموعه تالابی انزلی، شادگان، شورگل، دورگه سنگی، یادگارلو، کمجان، نیریز، هامون دهانه جنوبی و هامون صابری و هیرمند در فهرست تالابهای در معرض خطر انقراض قرار دارند. بهگفته کارشناسان، عدممدیریت صحیح در مصرف آب کشاورزی غیرمنطبق با زیستبوم مناطق، افزایش برداشت آب برای مصارف غیرکشاورزی، چرای بیرویه، آلودگیهای منجر به شور و اسیدی شدن تالاب و ساختوسازهای جادهای منقطعکننده طبیعت، همچنین تغییرات اقلیمی از دلایل اصلی نابودی تالابها هستند. در کل تالابهای ایران امروز در یک مرحله حساس قرار دارند و با تهدیدهایی روبهرو هستند که وجود آنها و منافع فراوانی که ارائه میدهند را بهخطر میاندازند. بیشک با بهرهگیری از نمونههای بینالمللی موفق، استفاده از تحقیقات علمی و مشارکت فعال جامعه، مسیری روشن به سوی حفاظت پایدار از تالابها را ترسیم میکند. صمت در این گزارش ضمن ارزیابی آخرین وضعیت تالابهای کشور، به آثار گرمای بیسابقه بر خشک شدن این زیستگاههای حیاتی نیز پرداخته است.
گرما، بلای جان هورالعظیم
بهگفته عادل مولا، معاون محیطزیست طبیعی اداره کل حفاظت محیطزیست خوزستان، باتوجه به افزایش دما در استان که از ماه گذشته شروع شده، نگرانیها نسبت به شرایط تالابها نیز بیشتر شده است. در حال حاضر وضعیت تالاب هورالعظیم نگرانکننده است. در 3 ماه ابتدایی سال، میزان آبگیری این تالاب ۵۶ درصد بود که اکنون به ۴۵ درصد رسیده است. مولا بااشاره به دلایل کاهش آبگیری تالاب هورالعظیم میگوید؛ عدمورود آب از رودخانه کرخه، تامین نشدن حقابه و افزایش میزان تبخیر آب تالاب از جمله این دلایل است. در ماه تیر احتمال آتشسوزی گسترده درون تالاب هورالعظیم، هم در بخش ایرانی و هم در بخش عراقی وجود دارد که مرگومیر گسترده آبزیان بهدلیل کمبود آب و کاهش اکسیژن را در پی خواهد داشت. مکاتباتی با وزارت نیرو برای تامین حقابه هورالعظیم از طریق کرخه داشتیم تا با اختصاص این حقابه، میزان تنشها در این تالاب بهحداقل برسد. گفتنی است، تالاب مرزی هورالعظیم با بیش از ۳۰۰ هزار هکتار مساحت در جنوبغربی کشور قرار دارد که یکسوم آن در ایران و دوسوم آن در عراق است.
فاقد یک برنامه مشخص هستیم
یکی از تالابهای مهم کشور که ارزش زیستی مهمی برای اکوسیستم اطراف خود دارد، تالاب بینالمللی انزلی است. گفتنی است، معضل اصلی این تالاب، رسوبگذاری بیش از حد و کاهش میزان عمق آن است که به دلایل گوناگونی چون کاهش سطح تراز آب دریای خزر، کمبارشی در منطقه، پسروی آب سفرههای زیرزمینی، ورورد فاضلابهای خانگی و صنعتی از طریق ۹ رودخانه منتهی به تالاب، ورود سموم کشاورزی و گسترش گیاهان مهاجمبر میشود. اگرچه اطلاعات علمی دقیقی از میزان و حجم رسوبات وارده به تالاب انزلی وجود ندارد، اما برخی رسانهها بهنقل از سازمان خواربار و کشاورزی سازمان ملل متحد، بار رسوبی وارده به تالاب انزلی را بیش از ۳۸۶ هزار و ۶۰۲ تن اعلام کردهاند. بهگفته کارشناسان و پژوهشگران حوزه تالاب، تالاب انزلی بهدلیل انباشت رسوبات، از حالت اسفنجی خارج شده و روز به روز توان جذب آب در این تالاب رو به کاهش است، بنابراین وقوع هر نوع سیلاب در بالادست، زنگ خطری برای شهرهای همجوار (انزلی، صومعهسرا، رشت و خمام) با این تالاب است. نخستین و مهمترین اقدام برای رفع چالشهای تالاب در بخش آبخیزداری است. آبخیزداری در حوضه بالادست رودخانههای منتهی به تالاب و ساماندهی و تثبیت آن، موجب کنترل رسوبات میشود.
تورج صادقی، معاون محیطزیست طبیعی اداره کل حفاظت محیطزیست گیلان در گفتوگویی که با صمت داشته است، بااشاره به وضعیت تالاب انزلی گفت: باتوجه به دستکاری که در طبیعت انجام گرفته و تخریبی که در مراتع و جنگلها داریم و تغییرات اقلیمی که باعث ایجاد بارانهای سیلآسا شده است، در حال حاضر بیشتر نقاط کشور در معرض تهدید سیل قرار دارند و یکی از این نقاط میتواند تالاب انزلی باشد و این اتفاق دور از ذهن نیست، اما نکته مهم این است که خود تالاب، ظرفیت سیلخیزی ندارد و در عمل، اگر سیل هم بهوقوع بپیوندد، در حوضه آبخیز و رودخانههای منتهی به تالاب شکل میگیرد، بنابراین برنامه کنترل سیل باید در حوضه آبخیز انجام شود، مثل آبخیزداری و مدیریت آب در رودخانهها که متاسفانه در این ۲ بخش، فاقد برنامه هستیم و اقدامات موثری نمیبینیم. دستگاههای متولی مانند منابعطبیعی و شرکت آب منطقهای، باید با اقدامات موثر احتمال وقوع سیل را کاهش دهند. لازم به ذکر است که در حال حاضر مطالعهای درباره احتمال سیل در تالاب انزلی وجود ندارد.
وی افزود: یک جنبه حیاتی در احیای تالابها، تنظیم یک برنامه زمانی واقعبینانه است. اکوسیستمهای تالابی در طول سالها یا حتی دههها تکامل مییابند. بنابراین، طرحهای احیا باید با دیدگاهی بلندمدت برنامهریزی شوند، ضمن آنکه به یاد داشته باشیم، بازیابی زیستمحیطی یک فرآیند آهسته است، پروژههای احیا نباید تنها بهدلیل عدمدستیابی به نتایج مطلوب در کوتاهمدت کنار گذاشته شوند.
کمبود منابع مالی؛ توجیه یا دلیل اصلی
در حالی که دفع غیراصولی فاضلاب و ورود انواع پسابهای خانگی و آلایندهها، تهدیدی برای حیات تالاب انزلی بهشمار میروند، صادقی در اینباره گفت: یکی از مهمترین معضلات تالاب انزلی، ورود فاضلابهای شهری به آن است و تنها راهحل این معضل، احداث تصفیهخانههای فاضلاب در شهرهای بزرگ و استفاده از تصفیهخانههای لوکال و با مقیاس کوچک در روستاها است. احداث تصفیهخانه چند شهر بزرگ حوضه آبخیز تالاب انزلی مانند رشت، انزلی و صومعهسرا شروع شده، اما در حال حاضر پیشرفت خوبی ندارند. باوجود اینکه یکی از مطالبات اداره کل حفاظت محیطزیست از شرکت آب و فاضلاب استان، تکمیل و بهرهبرداری این تصفیهخانهها است، اما تاکنون نتایج موثری نداشتهایم و شرکت مذکور، کمبود منابع مالی را دلیل تکمیل نشدن پروژهها عنوان میکند.
صادقی با بیان اینکه لایروبی تالاب انزلی باید اصولی و دانشبنیان و نتیجهبخش باشد، بیان کرد: وضعیت فعلی تالاب بهصورت آزمون و خطا پیش میرود که تاکنون نتیجهای در بر نداشته است، چراکه باتوجه به وضعیت شکننده تالاب انزلی، هرگونه دستکاری بدون مطالعه و بررسی، میتواند وضعیت را بدتر از زمان حال کند. ما هم از پیشنهاد استاندار استقبال میکنیم و در صورتی که شرکتهای دانشبنیان بتوانند با مستندات و تحقیقات علمی به سوالاتی که در ذهن متخصصان و کارشناسان محیطزیست وجود دارد، پاسخ دهند، این امر اتفاق خواهد افتاد.
وی افزود: در بخش کشاورزی، کاهش استفاده از سموم در دستور کار جهاد کشاورزی قرار داشته و موفقیت این امر، نیاز به مشارکت کشاورزان دارد. با آموزش کشاورزان و فرهنگسازی در میان آنان، میتوان به اهداف موردنظر دست یافت.
سرمایهای به نام مشارکت عمومی
در میان روایتهای گوناگون و توصیفهای متفاوت از تالابهای ایران، داستان خشک شدن دریاچه ارومیه بهعنوان بزرگترین دریاچه شور جهان و مهمترین تالاب ایران تلختر و دردناکتر است، هرچند بهلطف بارندگیهای چند ماه اخیر فعلا شرایط مطلوبی دارد؛ اما واهمه بر سر اینکه این دریاچه در نهایت ممکن است تبدیل به یک تالاب فصلی شود، خواب را از چشمان برخی دوستداران محیطزیست ربوده است. علی علمی، کارشناس محیطزیست و دبیر شبکه استان آذربایجانشرقی در گفتوگو با صمت گفت: آگاهسازی مردم و مشارکت با آنان میتواند تاثیر زیادی بر احیای دریاچه ارومیه بگذارد. بهعبارتدیگر، مشارکت زمانی معنا و مفهوم پیدا میکند که مردم بدانند، لازم است الگوی کشت تغییر کند و باید برخی اقلام پرمصرف و آببر تغییر داده شوند. پیش از انحراف مسیر رودخانهها و سدسازیها، ۲ میلیون تن از حوضه آبخیز دریاچه ارومیه محصول کشاورزی استخراج میشد که با توسعه پروژههای کشاورزی، تبدیل به ۱۲میلیون تن شد، یعنی نزدیک به ۶ برابر. متاسفانه خواسته یا ناخواسته، هر محصولی که اغلب هم آببر بوده، کشت و بهازای آن، چاههای عمیق حفر، همچنین میزان زیادی از آبهای سطحی صرف این نوع کشت شد. بهاعتقاد من، نمیتوان بهیکباره کاربری اراضی کشاورزی را تغییر داد، بلکه باید با آموزش و فرهنگسازی این طرح عملیاتی شود. در نهایت حاکمیت هم نباید اجازه کاشت محصولات آببر در چنین حوضههایی را بدهد. بهعبارتروشنتر، باید از نیاز آبی در منطقه کاست. متاسفانه این اتفاق نیفتاده و طی یک دهه گذشته، روزبهروز سطح زیرکشت محصولات آببر افزایش پیدا کرده است. مشارکت مردمی زمانی اتفاق میافتد که مردم و اهالی بومی آگاه شوند و بدانند که بقای محیط و منطقهشان به تغییر رویکرد و معیشت آنها بستگی دارد. از طرف دیگر، خوب است برای حل موضوع از مشارکتهای مردمی استفاده شود.
لزوم همسو شدن با مردم
احیای دریاچه ارومیه در گرو همکاری حاکمیت با مردم در راستای نفع مردم است، نه اینکه با تخصیص برخی وامها در تلاش برای ادامه این شرایط باشند که در نهایت به بهای از بین رفتن منابعطبیعی تمام خواهد شد. تلاش حاکمیت و دولت بهمنظور نفع مردم، در نهایت میتواند منجر به احیای دریاچه شود؛ اینجاست که حاکمیت هم با مردم همسو میشود،اما باید با کمکهای دولت و آموزش مردم بهتدریج این اتفاق بیفتد. هنوز احیای دریاچه ارومیه در مدار خود اتفاق نیفتاده، از یکسو، آموزش و از سوی دیگر، تامین معیشت، راهکارهایی هستند که میتوانند در نهایت به احیای دریاچه ارومیه بینجامند.
در حال حاضر اقدامات انجامشده، کمکهای اندکی به احیا میکنند؛ به این معنا که کارهایی انجام میشود و اصلا کافی نیستند؛ برای مثال کانال زاب قرار بود سالانه ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب به دریاچه بریزد، در حالی که در سال گذشته این میزان به ۲۴۰ میلیون رسید. بههمیندلیل است که سال به سال وضعیت دریاچه ارومیه بدتر از سال قبل میشود. چنین پروژههایی زمانی کارساز و موثر خواهند بود که عرصهای برای فعالیت داشته باشند و اجازه فعالیت به آنها داده شود. تا زمانی که نگاه حاکمیت بههمین روال باشد، فعالیت انجیاوها منجر به احیای دریاچه ارومیه نمیشود. امروز از گروههای مردمنهاد هم، میتوان بهعنوان سرمایه اجتماعی یاد کرد. در واقع آنها با همین فعالیتهای محدود باید بقا داشته باشند تا زمانی که مردم و حاکمیت همراستا برای یک هدف مشخص که احیای دریاچه ارومیه است، فعالیت کنند.
سخن پایانی
باتوجه به آنچه در این گزارش آمد، برای احیای تالابها باید شرایطی فراهم آورده شود که تالابها بتوانند از طریق فرآیندهای اکولوژیک داخلی خود بهبود یابند. بهگفته اغلب کارشناسان محیطزیست، احیای تالابها میتواند شامل بازمعرفی گونههای بومی و سپس اجازه دادن به آنها برای توسعه و غالب شدن در منطقه باشد.
همچنین، لازم است تالاب را در برابر فشارهای آتی مانند تغییرات آبوهوایی و آلودگی محافظت کرد. این ممکن است شامل افزایش تنوع بیولوژیکی، ایجاد مناطق حفاظتی در اطراف تالاب برای کاهش آلودگی رواناب یا اجرای اقدامات حفاظتی برای آب منطقه باشد، همچنین اتصال تالاب به مناطق طبیعی اطراف میتواند به جابهجایی گونهها و تبادل ژنتیکی کمک کند و به افزایش انعطافپذیری و بازیابی اکولوژیکی بینجامد. احیای تالابهایی که در حال افول هستند، نیازمند درک دقیق از اصول اکولوژیک، صبر، تمایل به عقبنشینی و فرصت دادن به طبیعت برای بازسازی ساختار آسیبدیده است.