راهی امن برای عبور از دره مرگ
چندی پیش یک شرکت دانشبنیان فعال در حوزه خدمات تامین مالی و تجاری سازی، نخستین پلتفرم تامین مالی جمعی در ایران با رویکرد تخصیص سهام به پروژههای شرکتها و استارتآپها با تمرکز بر بخش مسکن، راه و شهرسازی و اینترنت اشیا را راهاندازی کرده است.
ایده مهمترین دارایی یک استارتآپ است؛ بهعبارت دیگر، افراد صاحب یک ایده مشترک برای پیادهسازی آن گرد یکدیگر جمع میشوند و در تلاش برای تحقق و بهواقعیت پیوستن ایده برمیآیند. گفتنی است، بهواقعیت پیوستن ایده، نیازمند بکر ماندن و بعد تامین مالی آن است. در حالی که در اکوسیستم دانشبنیان کشورمان، معمولا حمایتها و تسهیلات دولتی بعد از دوران استارتآپی است. بنابراین میتوان گفت یکی از چالشهای اصلی فعالان در دنیای استارتآپی، تامین مالی است. یکی از راههای تامین مالی در اکوسیستم نوآوری، تامین مالی جمعی است. در تامین مالی جمعی، سرمایهگذاران با تامین مبلغ موردنیاز برای اجرای یک طرح به یک شرکت در تحقق اهداف آن طرح کمک میکنند، بنابراین بهازای مشارکت در اجرای یک طرح، سود دریافت میکنند. این روش از تامین مالی باتوجه به تجمیع سرمایه مردمی و بکارگیری آن در فرآیند تولید و بازرگانی شرکتها، به کنترل نقدینگی در کشور کمک کرده و به علاوه باعث کمک به اشتغال و افزایش تولید و توسعه اقتصادی میشود. البته این روش اندازه بازار بسیار کوچکی در مقایسه با دیگر روشهای تامین مالی از جمله تسهیلات بانکی دارد، اما باتوجه به مزایایی که به آنها اشاره شد، پیشبینی میشود بازار بسیار رو به رشدی را در آینده داشته باشد. صمت در این گزارش به ارتباط حفظ ایده در تامین مالی جمعی برای استارتآپها پرداخته است.
تامین مالی جمعی مبتنی بر سهام
چندی پیش یک شرکت دانشبنیان فعال در حوزه خدمات تامین مالی و تجاری سازی، نخستین پلتفرم تامین مالی جمعی در ایران با رویکرد تخصیص سهام به پروژههای شرکتها و استارتآپها با تمرکز بر بخش مسکن، راه و شهرسازی و اینترنت اشیا را راهاندازی کرده است. بهنقل از معاونت علمی ریاستجمهوری، مهسا قربانی، مدیرعامل این شرکت دانشبنیان این پلتفرم را نخستین پلتفرم تامین مالی جمعی در ایران با رویکرد تخصیص سهام به پروژههای شرکتها و استارتآپها با تمرکز بر بخش مسکن، راه و شهرسازی و اینترنت اشیا خواند و اظهار کرد: هدف این پلتفرم، فراهم کردن منابع مالی از طریق تامین مالی جمعی مبتنی بر سهام برای واحدهای اقتصادی کشور است. ما از مبالغ خرد افراد، نیرویی بزرگ برای رشد، توسعه، بازسازی و احیای کسبوکارها میسازیم.
قربانی با تاکید بر اینکه شرکتهای دانشبنیان میتوانند اقتصاد کشور را از وابستگی به درآمدهای غیرمولد نجات دهند، اظهار کرد: بازار سرمایه میتواند نقش مهمی در تامین مالی و حمایت از شرکتهای دانشبنیان ایفا کند. این شرکتها با ورود به بازار سرمایه میتوانند به منابع مالی موردنیاز خود برای توسعه و گسترش فعالیتهایشان دست پیدا کنند.
مدیرعامل این شرکت دانشبنیان، تامین مالی جمعی را ابزاری دانست که با کمک آن میتوان مبالغ موردنیاز طرحهای کسبوکار را از طریق عامه مردم تامین کرد و ادامه داد: در این روش، برای طرح فرد گواهی شراکت صادر و در سکوی تامین مالی جمعی بهفروش گذاشته میشود و به این ترتیب، با خریداران گواهی شراکت طرح خود وارد یک مشارکت کوتاه یا میانمدت خواهند شد.
قربانی در ادامه ضمن تاکید بر اینکه ایجاد بازاری اختصاصی برای معاملات سهام شرکتهای دانشبنیان میتواند به افزایش نقدشوندگی و شفافیت معاملات این شرکتها نیز کمک کند، افزود: ارائه تسهیلات و مشوقهای مالیاتی و گمرکی به شرکتهای دانشبنیان حاضر در بورس نیز میتواند به رونق و توسعه این بازار کمک کند. البته باید گفت افزایش آگاهی و دانش سرمایهگذاران و فعالان بازار سرمایه نسبت به شرکتهای دانشبنیان و مزایای سرمایهگذاری در آنها از اهمیت بالایی برخوردار است.
چه کسی ایده را بهثمر میرساند
در ادامه سراغ یک فعال استارتآپی رفتیم. محمد قیصری معتقد است، آگاهی و کسب دانش لازم پیش از آغاز یک فعالیت استارتآپی، از نان شب هم برای رهبران استارتآپها واجبتر است. بهگفته وی، تامین مالی جمعی مستلزم حفظ ایده از شکستهای احتمالی است.
وی در گفتوگو با صمت گفت: اینترنت اشیا گستردگی موضوعی زیادی دارد. این حوزه تخصصهای مختلفی را از جمله الکترونیک، مخابرات، سختافزار، نرمافزار، هوشمصنوعی و امنیت در خود جای داده است. باوجود چنین گستردگی ایده، رعایت حق معنوی آن دشوار است و دشوارتر از آن، حفظ ایده در این مسیر است. وقتی درباره چنین گستردگی صحبت میکنیم، هرکدام از افرادی که وارد این حوزه میشوند، صاحب ایده هستند که باید حق معنوی آن را به این افراد هم تخصیص داد. اما اگر یک شخص از این تیم جدا شود، در عمل آن حق معنوی و حفاظتی ایدهها، کار سختی میشود.
راههای زیاد تقلب در ایده
قیصری بااشاره به ایدههایی که از سوی دیگر متخصصان بهشکوفایی میرسند، گفت: برخی افراد ایدههایی دارند، اما چون جدید است، خود توانایی شکوفایی آن را ندارند و به متخصصان میسپارند. حال وقتی افراد متخصص وارد آن میشوند، با بررسی بازار، روند پیادهسازی آن را پی میگیرند. باتوجه به این شرایط، این پرسش مطرح میشود که حق را باید به چه کسی داد؛ به فردی که تنها صاحب ایده بوده یا فردی که با بررسی بازار و مطالعه، سعی و آزمون و خطای زیاد توانسته است ایده را به مرحلهای از شکوفایی برساند؟ این خود چالشی است که در حوزههای مختلف استارتآپها نمایان میشود.
وی پیگیری ایدهها در مقیاس کشوری را امری بیهوده دانست و گفت: بهطورکلی در مقیاس کشوری پیگیری ایدهها بهجایی نمیرسد؛ چراکه در بسیاری از موارد حق صاحب ایده داده نمیشود و دلیل این امر به روندهای گوناگون تقلب در ایده برمیگردد؛ برای مثال تفاوت در کدنویسیها میتواند یکی از آنها باشد. در کل قوانین بهسود صاحب ایده نیست و از نظر سندی، حق معنوی به ثبتکننده داده نمیشود.
دروغی بهنام میلیاردی کردن ایدهها
این کارشناس گفت: بزرگترین چالش در بحث ایده و در شرکتهای بزرگ زمانی خود را نمایان میکند که یک تیم از خارج مجموعه ضربه بخورد. فروپاشی استارتآپها از درون یک روال معمول است که کمتر به دزدیده شدن ایده میانجامد، اما زمانی که شرکتهای بزرگ، شتابدهندهها یا سرمایهگذارها با مدلهای مختلفی ایدهها را دریافت میکنند، خود منجر به از دست رفتن ایده برای صاحب آن میشود، چراکه بیشتر آن همکاری وعده دادهشده، انجام نمیگیرد. در همین راستا، تبلیغات زیادی را میبینیم که بهعنوان «ایدههای خود را میلیاردی کنید» خواهان دریافت اطلاعات و مدارکی از سوی رهبران و تیمهای استارتآپی هستند، اما هیچکدام ساختار مشخص و واحدی ندارند. بهطورمعمول این شرکتها بهقدری مدارک از استارتآپها میگیرند که جای اعتراض دارد. بسیاری از استارتآپهایی که چند سال با سرمایه شخصی سرپا مانده و با تیمسازی تا جایی پیش رفتهاند، با ارائه این اطلاعات به شرکتهای بزرگ در عمل ایدههایشان از دسترس خارج میشود. در واقع توسعه ایدهها جزو ساختار اصلی این شرکتها نیست، در حالی که در عمل نزدیک به ۱۰۰ ایده دانشمحور را دریافت کردهاند که شکوفایی آنها از سوی ایدهپردازان واقعیشان انجام نمیگیرد.
وی گفت: در برخی موارد هم با همکاریهای کوتاهمدت تلاش میکنند اطلاعات بیشتری از استارتآپها دریافت کنند و این هم جزو نقشههای این شرکتها است که بیشتر رهبران استارتآپها وقتی متوجه میشوند نتیجه مطلوب را نمیتوان از این نوع همکاری دریافت کرد، آن شرکت را ترک میکنند، اما در نهایت ایده، بازگشایی شده است. در کل باید گفت از دست رفتن ایده، منجر به از دست رفتن انگیزه و امید رهبران استارتآپ و فعالان این عرصه میشود.
وی افزود: در این زمینه، تامین مالی جمعی برای رها شدن از چالشهای مربوط به ایدههای میلیاردی، میتواند بهعنوان یک راهکار مهم شناخته شود.
لزوم تدوین قانون کپیرایت ایده در کشور
این فعال در عرصه دانشبنیانها گفت: بهاعتقاد من برای رفع این جریان باید قوانین داخلی کپیرایت تدوین شود تا وقتی یک ایدهای ثبت میشود، بعد از آن افراد بتوانند شرایط و مسیر ایدههایشان را رصد کنند. در بسیاری از موارد، ایدههایی که ثبت میشوند، مشابه آن در جاهای دیگر پیدا میشود، اما افراد توانایی پیگیری آن را ندارند، بنابراین نیازمند تدوین قوانین کپیرایت داخلی هستیم. بهشدت توصیه میشود که مشاوران حقوقی در کنار تیمهای استارتآپی کوچک و خرد قرار بگیرند، چراکه این شرکتها و تیمهای استارتآپی هیچ مشاور حقوقی ندارند و حتی توانایی مالی لازم را هم ندارند که بخواهند هزینههای ساعتی دریافت مشاور را پرداخت کنند، اما این یکی از خدماتی میتواند باشد که از سوی معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری به شرکتهای استارتآپی تخصیص یابد یا حتی از سوی وزارت کار یا صنعت، معدن و تجارت به استارتآپهای حوزههای گوناگون داده شود، همچنین برگزاری دورههای مختلف از جمله دورههای قراردادنویسی میتواند بهشدت بهکار استارتآپها بیاید. البته ناگفته نماند که رهبران استارتآپ و تیمهای استارتآپی نمیتوانند در ابتدای مسیرشان، چنین هزینههایی را متقبل شوند، بههمیندلیل این خدمات باید از سوی نهادهای بالادستی با هزینههای اندک و در برخی موارد بهصورت رایگان در اختیار استارتآپها قرار داده شود.
وی افزود: یک قاعده کلی در استارتآپها و محصولات استارتآپی در کل دنیا رعایت میشود و آن، این است که استارتآپها باید در زمان خود به بازار ورود پیدا کنند و اگر در زمان و مکان نامناسبی قرار داشته باشند، نمیتوانند محصولات خود را بهفروش برسانند. زمانی که یک استارتآپ میخواهد به یک جامعه خدمتی ارائه دهد، باید متناسب با نیاز بازار و آن جامعه باشد و اگر زودتر این خدمات ارائه شود، با شکست و فروپاشی مواجه میشود. بهعبارت دیگر، تولید محصول و خدمات باید در زمان و مکان خود اتفاق بیفتد. در واقع زمان ورود یک استارتآپ به بازار جزو مولفههای مهم است. استارتآپی که زودهنگام وارد بازار میشود، باید توان مقابله با قدرتهای دولتی و شخصی را داشته باشد. نمیتوان شکوفایی یک ایده از سوی شرکتهای بزرگ که در اصل صاحب آن ایده نیستند را بهعنوان یک کارشکنی ثبت کرد، چراکه شرکت کوچک قبلی، زمان دقیق ورود به بازار یا حداقلهای ورود به بازار را رعایت نکرده، همچنین مذاکراتی را که باید داشته باشد، انجام نداده است. در برخی موارد هم، ایدهها باید از سوی یک شرکت بزرگ بهشکوفایی برسد،زیرا توانایی مالی منابع انسانی و پشتیبانی لازم برای توسعه ایده خود و توانایی شکوفایی آن را ندارد.
قیصری گفت: یکی از مولفههای مهم در ماندگاری و شکلگیری استارتآپها، دارا بودن پیگیری حق معنوی است. بهعبارت روشنتر باید جزو حداقلهای اختیارات یک رهبر استارتآپ این باشد که اگر یک ایده در جایی ثبت شده است، باید قابلپیگیری باشد. بهاعتقاد من، اگر یک استارتآپ توانایی شکوفایی یک ایده را ندارد، باید جزئی از یک شرکت بزرگ شود تا بتواند ایده خود را بهسرانجام برساند و فراهمسازی مقدمات از برخی اتفاقات ناهنجار در آینده جلوگیری میکند و باعث پیشگیری از اتفاقات بد میشود.
سخن پایانی
در حال حاضر تامین مالی جمعی، بازار نوپایی در میان دیگر روشهای تامین مالی در ایران است؛ این روش نسبت به تامین مالی از طریق تسهیلات بانکی و انتشار اوراق عمده تامین مالی در کشور از این دو طریق انجام میشود.
نرخ بسیار شناورتری دارد و در واقع بازار تعیین میکند که نرخ تامین مالی از این طریق حدودا چقدر باید باشد که این جزو مزیتهای آن بهحساب میآید؛ چراکه برای مثال در تسهیلات بانکی، تثبیت نرخ باعث بهوجود آمدن رانت و همانطور که مشاهده شده، گرفتن تسهیلات از این روش را بسیار سخت کرده است.