آب؛ کالای اقتصادی یا میراث عمومی؟
بحران آب در ایران مجموعهای از چالشهای پیچیده است که از سیاستهای ناکارآمد، مدیریت نادرست و بیتوجهی به ابعاد کیفی آن نشأت میگیرد. این بحران که منجر به از دست رفتن سرمایههای طبیعی مانند تالابها، دریاچهها و همچنین فرونشست زمین شده، نتیجه استفاده از آب بهعنوان ابزار رشد اقتصادی و غفلت از ظرفیتهای جایگزین مانند گردشگری است. در این زمینه صمت گفتوگویی داشته با مصطفی فداییفرد، کارشناس حوزه آب که در ادامه میخوانید.

باتوجه به اینکه آب یک ثروت عمومی است، چه تفکر نادرستی در مدیریت منابع آبی ایران وجود دارد که منجر به بحرانهای کنونی و ناتوانی در بهرهبرداری از ظرفیتهای دیگر کشور شده است؟
در ایران از آب بهعنوان ابزاری برای رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال بهرهبرداری میشود. در حالی که ظرفیتهای فراوان دیگری در کشور وجود دارد که هرکدام میتواند بهتنهایی بار رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال را بهدوش بکشد،اما بهدلیل اصرار بر پیگیری سیاستهای کلان حاکمیتی نابخردانه، امکان استفاده از آن ظرفیتها مانند توسعه گردشگری تقرببا ناممکن شده است.
آب یک ثروت عمومی است و همه باید بهطور برابر در آن سهم داشته باشند. باید مالکیت خصوصی بر آب پایان یابد. متاسفانه آمایش و مدیریت سرزمین را در ۴۰ سال گذشته رها کردهایم و در جاهایی توسعه دادیم که امکانات کافی و مناسب نداشتند؛ این یک اشتباه تاریخی است که اکنون پیامدهایش در جای جای کشور آشکار شده است.
در حال حاضر کشور حدود ۱۰میلیارد مترمکعب نیاز آب شرب دارد که بیش از ۷۰ درصد آن به فاضلاب تبدیل میشود. اگر یک سیستم بازیافت با کارآیی ۹۰ درصدی ایجاد شود، میتوان حدود ۶ میلیارد مترمکعب از این آب را تصفیه و دوباره برای صنعت و کشاورزی استفاده کرد.
این اتفاق تنها با هوشمندی، فکر و درایت و سرمایه ممکن است که هیچکدام را نداریم. در حال حاضر بهرهگیری از آب در کشور ما یکبار مصرف است. در حالی که بسیاری از کشورهای دنیا مانند اسرائیل، آب باید چندینبار در شرب، صنعت، کشاورزی و محیطزیست گردش داشته و در نهایت بهشکل پاکیزه و سالم وارد طبیعت میشود.
تقریبا تمام تالابها و دریاچههای خود را از دست دادهایم. این مسئله تنها با اصلاح اکوسیستم کلی کشور و تعامل همه بخشها با هم حل میشود؛ نمیتوان بهصورت جزیرهای عمل کرد.
مردم ما بسیار آگاهتر از مدیران هستند. تا زمانی که مدیران نا آگاه جای خود را به مردم آگاه و نخبه ندهند، خسارات بحران آب روز به روز بیشتر خواهد شد.
چه راهکارهای نوین و سنتی برای مدیریت بحران آب در ایران پیشنهاد شده است و چگونه میتوان از ظرفیتهای بخشهای مختلف برای اجرای آنها بهره برد؟
لزوم بهرهگیری از روشهای نوین مانند استفاده از تجربه کشورهایی مانند قطر، امارات، عربستان، اسرائیل و افریقایجنوبی در مدیریت بحران آب، ضرورت استفاده از ظرفیتهای مردمی در مدیریت شرایط کمآبی و بحران آب، ارزیابی دقیق اثربخشی سیاست تعدیل فشار و پایش مداوم و هفتگی مصرف، بهویژه پس از اجرای طرحهای مدیریت فشار، استفاده از فناوریهای پیشرفته مانند سامانههای نشتیابی، کنتورهای هوشمند، نرمافزارهای تحلیل رفتار مشترکان و فناوریهای شناسایی ترکیدگی و حوادث شبکه، از پیشنهادهای مطرحشده توسط مدیران و کارشناسان پیشکسوت صنعت آب و فاضلاب برای افزایش کارآیی اقدامهای مدیریت تنش کمآبی بود.
کشاورزی از حدود ۹۰ درصد آب تجدیدپذیر استفاده میکند، اما حدود ۶۰ درصد آن بهدلیل سیستمهای آبیاری نشتی، روشهای کاربردی ناکارآمد و همچنین کشت محصولات آب بر، هدر میرود. این استفاده بیرویه از آب باعث خشک شدن رودخانهها، دریاچهها و سفرههای آب زیرزمینی شده و میشود.
یک راهکار عملی و موثر در جهان، استفاده از نظام بیمه کشاورزی است که در آن کشاورزان در سالهای پرمحصول حق بیمه پرداخت میکنند و در سالهای خشکسالی غرامت دریافت میکنند. این سیستم دیگر نیازی به منابع مالی دولتی ندارد و در صورت فعال کردن بخش خصوصی، توسعه بیمه در همه زمینهها میتواند بسیاری از بحرانها را مدیریت کند. متاسفانه در ایران هیچ توجهی به بهرهبرداری از بخش خصوصی نمیشود.
تعدادی زیادی از کشورهای تولیدکننده مقادیر زیاد غذا، مثل هند، چین، استرالیا، اسپانیا و ایالاتمتحده، به محدودیتهای منابع آب خود رسیدهاند یا نزدیک به رسیدن هستند. به این محصولات تشنه، این واقعیت افزوده شده است که کشاورزی همچنین آلودگی آب شیرین قابلتوجهی را ایجاد میکند، هم از طریق کودها و هم از طریق آفتکشها که همگی بر انسان و سایر گونهها تاثیر میگذارند.
کدام ابعاد از بحران آب در ایران، شامل کمیت و کیفیت، موردغفلت قرار گرفته است و این بیتوجهی چه پیامدهایی به دنبال دارد؟
متاسفانه در حال حاضر، بحران آب در ایران فقط به کمیت آب معطوف شده، در حالی که یکی از بحرانهای پیشروی محیطهای آبی کشور، آلودگی روزافزون ناشی از منابع آلاینده مختلف است که بهشدت موردبیتوجهی قرار گرفته است، در حالی که بحران کیفی آب و بهتبع آن بحران کیفی خاک، بهشدت مخربتر از بحران کمی آب است.
بنابراین بحران آب در ایران و جهان، یکی از نگرانیها و مسائل اصلی است. یکی از بحرانهای ذیل این بحران کلیتر، مسئله آلودگی منابع آب ناشی از انواع و اقسام آلایندههای طبیعی و آلایندههای واحدهای تولیدی، خدماتی، معدنی، عمرانی و ... است.
آلودگی آب از منابع متعددی از جمله آفتکشها و کودهایی که از مزارع شسته میشوند، فاضلابهای انسانی تصفیهنشده و زبالههای صنعتی ناشی میشود. از آنجایی که تعداد زیادی از آلایندهها توانایی نفوذ به سفرههای زیرزمینی را دارند، حتی آبهای زیرزمینی نیز از آلودگی در امان نیستند.
برخی از اثرات آلودگی آنی است، مانند زمانی که باکتریهای مضر ناشی از فضولات انسانی، آب را آلوده میکنند و آن را برای نوشیدن یا شنا نامناسب میسازند. در موارد دیگر، مانند مواد سمی ناشی از فرآیندهای صنعتی، ممکن است سالها طول بکشد تا در محیطزیست و زنجیره غذایی تجمع یابند و اثرات آنها بهطورکامل شناخته شوند.
چه مشکلات و کمبودهایی در نظام قانونگذاری ایران برای مقابله با بحران آلودگی منابع آب وجود دارد؟
بهعلت اهمیت منابع آب و خاک حیاتی و محدود کشور، سیستم قانونگذاری کشور نیازمند چارهاندیشی در راستای تحول نظامها و راهکارهای قانونی این بخش حساس کشور در راستای حفاظت و حراست از منابع آب در برابر آلودگی است.
در حیطه قوانین آلودگی منابع آب، آسیبها، محدودیتها و کاستیهایی وجود دارد که میتواند آثار غیرقابلجبرانی بر کلیت کیفی محیطهای آبی کشور داشته باشد. یکی از الزامها برای رویارویی با بحران پیچیده و فزاینده آلودگی منابع آب، توجه بیش از پیش به مبانی قانونی جامع، اثرگذار، بهروز و کارآمد در فضای قانونی کشور است. وجود این قوانین باید به افزایش ایمنی این سرمایههای طبیعی در برابر آلودگی در سریعترین زمان ممکن منجر شده و با ضمانتهای اجرایی موثق به افزایش وضعیت کیفی محیطهای آبی کشور در آینده کمک کند. موضوع مهمی که باید بهطورویژه موردتوجه قانونگذاران و سیاستگذاران کشور در شرایط حساس کنونی منابع آب قرار گیرد.
این در حالی است که در کمال بهت و حیرت، سیستم قانونگذار کشور چندین دهه است که در پی موضوعات پیشپاافتاده و بیتاثیر مانند حجاب و عفاف و تبلیغات دینی و مذهبی و مواردی از این دست است. روند و وضعیت کنونی آب نگرانکننده است که مشکل آن عدماجرای قوانین در حوزه آب است و باید با سازکارهای جدی و جسورانه قوانین مناسب تدوین و اجرایی شود، چراکه بحران آب بهدلیل برخی تصمیمگیریهای ناصحیح، مماشات و اشتباهات بوده است.
ایران در سالیان اخیر علاوه بر آسیبپذیری بالا از بحرانهای اقلیمی، با شدت بیشتری از سوءمدیریت و دخالتهای مخرب انسانی در حوزه منابع آب نیز تحتآسیب بوده است. عمده مسائل انسانساخت شامل مواردی از جمله برداشتهای غیرمجاز، بیرویه و نامتعارف از منابع آب (سطحی و زیرزمینی)، تغییر در الگوی کشت و افزایش سطح زیرکشت محصولات، کشت محصولات آببر و رها کردن آلودگیهای ناشی از فعالیتهای کشاورزی، صنعتی و خانگی در محیطهای آبی است، هرچند برای رهاسازی مواد آلاینده در کشور استانداردها، حدود مجاز محیطزیستی و دستورالعملهایی ازسوی مراجع ذیربط تعریف شده، اما خلأهای قانونی، نظارتی و فنی محسوس در این زمینه باعث بهوجود آمدن شرایط کیفی نامناسب و مخربی در محیطهای آبی کشور شده است. براساس پژوهشها، منابع آب در ایران از آلودگی ناشی از مدیریت ناکافی پساب و پسماند جامد رنج میبرد، بهگونهای که تقریبا دوسوم فاضلاب واحدهای صنعتی بدون هیچگونه تصفیه و تفکیکی، به منابع آبهای سطحی و زیرزمینی ریخته میشود. به موارد قبلی فقدان شبکه فاضلاب و مصرف بیرویه آب بهویژه در شهرهای بزرگ را باید اضافه کرد که شرایط را میتواند با بحران مضاعفی روبهرو کند.
باتوجه به بررسیهای انجامشده، طی دهههای اخیر وضعیت آبخوانهای کشور از نظر آلودگی با افت کیفی قابلتوجهی مواجه بوده که معکوس کردن این روند و حفاظت از منابع آب زیرزمینی، نیازمند تدوین قوانین حفاظتی متناسب، بهروز و با ضمانتهای اجرایی قوی است.
چگونه سوءمدیریت منابع آب زیرزمینی به پدیده فرونشست زمین در ایران منجر شده و چه آیندهای در انتظار این بحران است؟
وقتی منابع ورودی به آبخوانهای آبرفتی کاهش پیدا میکند، این آبخوانها بهتدریج متراکم شده و زمین دچار فرونشست میشود، کارشناسان حدود 2 دهه است که نسبت به این موضوع هشدار جدی میدهند و در اوایل شاید هنوز میشد برای نجات برخی دشتهای کشور کاری کرد. اما اکنون، بعد از گذشت ۲۰ سال، تقریبا تمامی کشور درگیر این پدیده شوم سوءمدیریت شده و بهزودی دیگر مجالی برای مدیریت یا کنترل بهرهبرداری آن باقی نمانده است.
البته خواهناخواه نرخ فرونشست زمین در آینده نهچندان دور روند کاهشی پیدا خواهد کرد و نهایتا متوقف خواهد شد، اما این بهمعنای پایان بحران نیست، بلکه نشانگر پایان منابع آب زیرزمینی در آبخوانهای آبرفتی کشور خواهد بود و مرگ آبخوانها را در پی خواهد داشت. بهعبارت دیگر، در شرایط کنونی، پایان فرونشست وقتی محقق میشود که پیش از آن آبهای زیرزمینی به اتمام رسیده باشد.
تفکر نادرست و برنامهریزی ناکارآمد ما را به اینجا رسانده و با تداوم همین سیستم ناکارآمد نمیتوان انتظار بهبود داشت و این سیستم نیاز به تغییرات بنیادی دارد.
سخن پایانی
پایان بحران آب در ایران زمانی محقق میشود که از یکسو، رویکرد توسعه اقتصادی را از تخریب محیطزیست و استثمار منابع طبیعی جدا کنیم و از سوی دیگر، آب را بهجای یک کالای اقتصادی، یک سرمایه عمومی و میراث مشترک برای همگان بدانیم.
راهحل این بحران نه در اتکا به فناوریهای صرف، که در بازگشت به تعادلی است که در آن، منافع سودجویانه عدهای خاص بر زندگی، سلامت و آینده کل جامعه و طبیعت اولویت نداشته باشد. این مهم تنها با یک تغییر بنیادین در نگاه، قوانین و عملکرد ما بهدست میآید، تغییری که مشارکت مردم آگاه را جایگزین مدیریت ناکارآمد کرده و پایان سلطه بر طبیعت را آغاز کند.