-

میوه‌های تابستانی، مهمان سفره‌ لاکچری‌ها

در آغاز تابستان امسال، بازار میوه صحنه‌ای عجیب و شاید باورنکردنی را به‌نمایش گذاشت. میوه‌ای مثل گیلاس که روزگاری یکی از نمادهای پررنگ فصل گرم سال بود، حالا در برخی فروشگاه‌های پایتخت با برچسب قیمتی کیلویی ۴۵۰هزار تومان عرضه می‌شود؛ رقمی که اگرچه برای بخشی از جامعه همچنان قابل‌پرداخت است، اما برای اکثریت مردم بیش از آنکه بوی تابستان بدهد، بوی نابرابری می‌دهد. همین تضاد است که میوه‌های تابستانی را به یک شاخص اجتماعی تبدیل کرده است؛ شاخصی از فاصله میان آنچه مردم برای خرید در توان دارند و آنچه واقعیت بازار بر آنها تحمیل می‌کند. اگر در گذشته خانواده‌ها خرید میوه را امری طبیعی و روزمره می‌دانستند، امروز صدای گلایه‌ها از اینکه میوه دیگر جایی در سبد غذایی آنها ندارد، به‌وضوح شنیده می‌شود. حتی خرید دانه‌ای، که زمانی بیشتر به شوخی شباهت داشت، حالا به بخشی از واقعیت زندگی شهری بدل شده است. این تغییر، تنها تغییری در رفتار مصرفی نیست؛ بلکه نشانه‌ای از فشار اقتصادی و کوچک ‌شدن سفره‌هایی است که هر روز در آن، یکی از اجزای اصلی حذف می‌شود.

میوه‌های تابستانی، مهمان سفره‌ لاکچری‌ها

طعم نوبرانه‌های لوکس

با آغاز فصل برداشت میوه‌های نوبرانه، بازار ایران شاهد حضور محصولات تازه و خاصی است که همیشه موردتوجه مردم قرار دارند. این میوه‌ها، از توت‌فرنگی و آلبالو گرفته تا زردآلو و گیلاس، به‌دلیل تازگی، طعم ویژه و کوتاه بودن فصل برداشت، معمولا قیمت‌های بالایی در بازار دارند. اما در شرایط اقتصادی فعلی ایران، افزایش نرخ این میوه‌ها بیش از گذشته حس می‌شود و به دغدغه‌ای برای بسیاری از خانواده‌ها تبدیل شده است.

نوسانات شدید نرخ ارز، هزینه بالای نهاده‌های کشاورزی مانند کود و سم و مشکلات حمل‌ونقل باعث شده است که نرخ تمام‌شده تولید میوه‌های نوبرانه به‌طورقابل‌توجهی افزایش یابد. همچنین، کاهش قدرت خرید مردم و تورم بالا، شرایطی را رقم زده است که میوه‌های تازه و باکیفیت برای بسیاری، تبدیل به کالایی لوکس و دست‌نیافتنی شده‌اند.

در کنار این مشکلات، تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگی‌ها نیز بر کیفیت و کمیت محصولات کشاورزی تاثیر گذاشته و عرضه میوه‌های نوبرانه را محدود کرده است. این عوامل دست به‌دست هم داده‌اند تا میوه‌های نوبرانه نه‌تنها کالایی با ارزش غذایی بالا، بلکه نمادی از دشواری‌های اقتصادی و اجتماعی امروز باشند.

با این حال، همچنان تقاضا برای میوه‌های تازه و نوبرانه وجود دارد و بازار این محصولات هرساله رونق خاص خود را دارد. برای بسیاری، خرید میوه‌های نوبرانه به‌ویژه در مناسبت‌ها و مراسم خاص، همچنان اولویتی است که شاید به نرخ صرفه‌جویی در بخش‌های دیگر تمام شود.

در نهایت، شرایط فعلی اقتصاد ایران نشان می‌دهد که برای دسترسی بهتر مردم به میوه‌های تازه و سالم، نیازمند توجه بیشتر به حمایت از کشاورزان، بهبود زنجیره تامین و کنترل تورم هستیم تا این طعم‌های خوشایند، فقط برای قشر خاصی از جامعه نباشد و همه بتوانند از آن بهره‌مند شوند.

میوه به‌مثابه کالای لوکس

از نگاه اقتصادی، گرانی میوه تنها محصول کمبود یا افزایش هزینه تولید نیست؛ میوه در شرایط کنونی به‌تدریج به کالایی لوکس بدل شده است. همان‌طور که گوشت قرمز یا لبنیات پرچرب سال‌هاست از سفره بسیاری از خانواده‌ها حذف شده‌اند، حالا نوبت به میوه‌های تابستانی رسیده است. اگرچه بازار همچنان پر از رنگ و بو باشد، اما مخاطب واقعی آن به گروهی محدود تقلیل یافته است.

این موضوع وقتی نگران‌کننده‌تر می‌شود که بدانیم میوه در نظام تغذیه نقشی اساسی دارد. حذف تدریجی آن از سبد خانوار، به‌معنای حذف یک منبع ویتامین و سلامت است. در عین حال، این روند بازتابی اجتماعی دارد؛ فاصله طبقاتی دیگر تنها در خودرو و پوشاک و سفرها دیده نمی‌شود، بلکه در ساده‌ترین شکل زندگی روزمره یعنی خوراک هم، قابل‌مشاهده است. اینکه در یک‌سوی شهر، خانواده‌ای بدون تردید چند کیلو گیلاس خریداری کند و در سوی دیگر، خانواده‌ای با نگرانی ۱۰دانه گیلاس انتخاب کند، تصویری روشن از همان نابرابری است که جامعه امروز با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند. میوه‌ای مثل گیلاس که باید نماد شادی تابستان باشد، به نشانه‌ای از دوگانه «توانستن» و «نتوانستن» بدل شده است.

سفره‌هایی که هر روز کوچک‌تر می‌شوند

کوچک ‌شدن سفره‌های ایرانی، دیگر یک تعبیر شاعرانه یا اغراق رسانه‌ای نیست، بلکه واقعیتی است که در آمارها و روایت‌های روزمره به‌وضوح دیده می‌شود. خانواده‌ها برای جبران هزینه‌های اجاره، حمل‌ونقل، درمان و آموزش، از خوراک می‌زنند و میوه یکی از نخستین قربانیان این انتخاب است. حتی در شهرهای کوچک و مناطق تولیدکننده میوه، صدای گلایه‌ها بلند است که قیمت‌ها با دستمزدها همخوانی ندارد.اینکه هندوانه یا خربزه که روزگاری میوه ارزان تابستان لقب داشتند، امروز هم برای برخی خریدی دشوار محسوب می‌شوند، بیانگر همین تناقض است. تورم تنها اعداد رسمی در گزارش‌های اقتصادی نیست؛ تورم را باید در لحظه‌ای دید که مادری در برابر بساط میوه‌فروشی مکث می‌کند، حساب جیبش را می‌سنجد و تصمیم می‌گیرد چه چیزی بخرد و چه چیزی را به فصل بعد موکول کند. این مکث‌هاست که حکایت از تغییر عمیق در زندگی روزمره دارد و بیش از هر آمار رسمی، داستان اقتصاد ایران را روایت می‌کند.

وقتی تابستان طعم گرانی می‌دهد

تابستان همیشه فصل رنگ‌های شاد و طعم‌های متنوع در بازار میوه بوده است. گیلاس، زردآلو، هلو و شلیل در کنار هندوانه و طالبی، نه‌تنها عطش گرما را فرو می‌نشاندند، بلکه بخشی جدانشدنی از خاطره جمعی خانواده‌ها بودند. اما امسال تابستان، این خاطره بیشتر به حسرت شباهت دارد تا لذت. ب

ا ورود به میوه‌فروشی‌های شمال و حتی جنوب شهر، برچسب‌هایی به‌چشم می‌خورد که گاهی شگفت‌انگیز و گاهی ناامیدکننده‌ هستند. کیلویی ۳۰۰هزار تومان برای هلو یا ۲۰۰ هزار تومان برای زردآلو، دیگر برای بسیاری عددی عادی نیست، بلکه هشداری است از اینکه حتی خوراکی‌های فصلی هم جای خود را در سفره مردم از دست می‌دهند.

خانواده‌ها می‌گویند برای اینکه فرزندان‌شان طعم میوه‌ای مثل گیلاس را فراموش نکنند، چند دانه می‌خرند؛ انگار بیشتر از اینکه به فکر تغذیه باشند، می‌خواهند خاطره‌ای از فصل تابستان برای کودکان‌شان بسازند. 

این تصویر ساده، نشانه‌ای روشن از کاهش قدرت خرید عمومی است؛ نشانه‌ای که به زبان ساده می‌گوید شکاف میان دستمزدها و هزینه‌های زندگی چنان عمیق شده که حتی یک خرید ساده و روزمره مثل میوه، به تصمیمی سخت و حسابگرانه بدل شده است.

قسطی‌فروشی

در مجموع خلاف آنچه تصور می‌کنید، گرانی میوه‌های تابستانی به یکی از دغدغه‌های خانواده‌ها تبدیل شده است، به‌طوری‌که بسیاری از مردم در مراجعه به بازارها و میوه‌فروشی‌ها از افزایش بی‌سابقه قیمت‌ها گلایه دارند. در کنار این شرایط، پدیده‌ای تازه در برخی نقاط دیده می‌شود که نشان‌دهنده فشار سنگین بر معیشت خانوارها است. برخی فروشندگان برای جلب مشتری و البته کمک به خانواده‌های کم‌درآمد، میوه‌ها را به‌صورت قسطی عرضه می‌کنند. 

این موضوع که در نگاه اول شاید عجیب به‌نظر برسد، به‌خوبی عمق مشکلات اقتصادی را بازتاب می‌دهد؛ زیرا میوه که همواره جزو نیازهای اولیه و ضروری سبد غذایی بوده، امروز به کالایی تبدیل شده است که برای تهیه آن باید اقساط ماهانه پرداخت شود. خانواده‌ها برای آنکه بتوانند سهمی هرچند اندک از میوه‌های تابستانی بر سر سفره داشته باشند، ناچارند به این شیوه خرید روی بیاورند، زیرا هزینه‌ها با درآمدها همخوانی ندارد و فشار مضاعفی بر زندگی روزمره وارد شده است. در این میان، فروشندگان نیز باوجود افزایش هزینه‌های خود، چاره‌ای جز پیدا کردن راه‌هایی برای حفظ مشتری ندارند و قسطی‌فروشی یکی از این راهکارهاست. هرچند این ابتکار می‌تواند بخشی از مشکلات کوتاه‌مدت خانواده‌ها را کاهش دهد، اما در بلندمدت، نشان‌دهنده روندی نگران‌کننده است؛ روندی که در آن تهیه مایحتاج ساده و همیشگی زندگی، به امری دشوار و همراه با برنامه‌ریزی مالی سنگین بدل شده است. 

وضعیت موجود، بیانگر آن است که فشار اقتصادی نه‌تنها بر خرید کالاهای غیرضروری، بلکه حتی بر نیازهای اولیه نیز سایه انداخته و مردم را ناچار به انتخاب راه‌هایی کرده است که پیش‌تر برای کالاهای لوکس و گران‌قیمت به‌کار می‌رفت. در چنین شرایطی، بازگشت تعادل به بازار و ایجاد شرایطی که خانواده‌ها بتوانند بدون نگرانی از هزینه‌ها نیازهای غذایی خود را تامین کنند، بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.

سخن پایانی

میوه‌های تابستانی دیگر تنها خوراکی‌های فصلی نیستند، بلکه آینه‌ای از واقعیت اقتصادی و اجتماعی کشور شده‌اند. کیلویی ۴۵۰هزار تومان برای گیلاس یا ۳۰۰هزار تومان برای شلیل، فقط یک عدد نیست، نمادی است از مسیری که جامعه در آن قرار گرفته؛ مسیری که در آن، حتی خوراک سالم و طبیعی نیز به مرزی برای تفکیک طبقات اجتماعی بدل شده است. اگر روزگاری میوه بخشی از شادی و سلامت خانواده‌ها بود، امروز بیش از هر چیز، یادآور محدودیت‌ها و محرومیت‌هاست. پرسش اصلی این است که در چنین شرایطی، آینده سفره ایرانی چه خواهد شد؟ وقتی هر سال یک جزء جدید از این سفره حذف می‌شود، آیا چیزی برای نسل آینده باقی خواهد ماند، جز خاطره‌ای محو از طعم‌هایی که دیگر دست‌نیافتنی‌اند؟

میوه‌های تابستانی این روزها فقط در بازارهای شمال شهر خریدار دارند، اما در حافظه اجتماعی کشور، به‌عنوان نمادی از شکاف طبقاتی و فشار اقتصادی باقی خواهند ماند؛ نمادی که شاید در سال‌های آینده بیش از هر آمار رسمی، تصویرگر شرایط امروز باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین