هدررفت بنزین، مولود طرحهای بایگانیشده
داستان بنزین در کشور ما داستان متفاوتی است. ماجراهای بسیار داشته و گاه چنان گرههایی در عرصه سیاستورزی کشور ایجاد کرده که نیاز به گفتن ندارد. از افزایش نرخ بنزین در سالها و دولتهای مختلف گرفته تا دولت چهاردهم که این روزها بر سر تصمیمگیری برای تغییر نرخ بنزین، دست و دلش میلرزد؛ دولتی که همدلی با مردم را اساس کار و کارزار انتخاباتی خودش کرده تا آب از آب تکان نخورد و مردم بدگمان نشوند، اما مانند بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور که بهزعم کارشناسان حل آنها نیاز به شجاعت و جسارت و البته کار کارشناسی دارد، مسائل مرتبط با بنزین و حل آن هم نیاز به چنین ویژگیها و شاخصههایی دارد. صمت در همینباره و درباره چالشهای بنزین ناشی از کاستیها و ناکارآمدیهایی که در کشور در ادوار مختلف وجود داشته، در سلسلهگفتوگویهای مختلف با بهمن آرمان، اقتصاددان و مشاور پیشین تامین مالی طرحهای عمرانی استان خوزستان، گفتوگو خواهد کرد که نوشتار پیشرو یکی از آن سلسلهگفتوگوها با موضوع چالش زیرساختی و هدررفت بنزین است که در ادامه میخوانید.
راه ناهموار بنزین
مسئله بنزین و چالشهای آن، راهی ناهموار است که باید برای اصلاح مصائب آن، مدتها اندیشید و با ارزیابی و ظرفیتسنجی افکار عمومی و کلی کار کارشناسی و بعد جلباعتماد مردم و واسطه قرار دادن پروژه وفاق ملی، تصمیمی اتخاذ کرد که نتیجه آن، منجر به آشوب نشود. واقعیتهای مرتبط با بنزین بسیار است و حل مسائل آن نیاز به بررسی و بازبینی سرگذشت و تاریخ بنزین در سنوات و دولتهای گذشته دارد. مواضع و اقدامات مرتبط با بنزین بهقدری حساس شده است که دولتهای مختلف ترجیح میدهند پرداختن به مشکلات آن اعم از تولید، توزیع، هدررفت، قاچاق، کیفیت و دیگر مشکلات مرتبط را به دولتی دیگر منتقل کنند و متحمل هزینهها و بار روانی و جامعهشناختی بنزین و سوخت نشوند. پرداختن به مسائل بنزین را میتوان در چند بخش تفکیک کرد، یکی از این بخشها زیرساختها و نادیده گرفتن نقش آنها در مصرف بنزین و سوخت بهطورکلی، در کشور است.
امروز در دولت چهاردهم مسئله نرخگذاری بنزین و سیاستهای دست به عصا در قبال آن، موضوع رسانهها و بر سر زبانها است. چرا اساسا بنزین در کشور ما کارکرد و ماهیت سیاسی پیدا کرد تا جایی که تصمیمگیری برای آن تبدیل به چالشی دردسرساز برای دولتمردان شده است؟
قبل از پرداختن به مسئله بنزین، باید به واقعیتهای مرتبط با آن اشاره کرد، چراکه این واقعیتها روی مصرف بسیار بالای بنزین و گازوئیل در کشور تاثیر منفی میگذارد. در هفتههای ابتدایی شهریور امسال که تعطیلات زیادی در تقویم داشتیم، میزان مصرف بنزین به ۱۳۷ لیتر در روز هم رسید. اگر دقت کنید، متوجه میشوید که مقدار بسیاری از این مصرف، هدررفت بنزین بوده و این اتفاق به این دلیل است که ما از زیرساختهای لازم برخوردار نیستیم. ترافیکهای گسترده در جادههای کشور و در نتیجه افزایش شدید مصرف بنزین و بهدنبال آن، هدررفت آن مسئلهای است که مربوط به زیرساختها و ناکارآمدی در جادهسازی و ساخت آزادراهها است. نادیده انگاشتن صفهای چندکیلومتری در جادههای شمالی کشور و صفهای طویل بنزین اتفاقی است که سالها است مسئولان بهراحتی از کنار آن عبور کردهاند.
نقش توسعه شبکههای آزادراهی و استفاده از حملونقل ریلی چه نقشی در مصرف این سوخت داشته و دارد؟
پس از انقلاب، سرمایهگذاری کافی در ایجاد شبکههای آزادراهی و راهآهنهای تندرو نشد. در اروپا باوجود اینکه راهآهن به شهرهای کوچک هم میرسد، در کنار آنها آزادراهها هم ساخته میشوند. پیش از انقلاب مطالعاتی توسط شرکتهای خارجی انجام گرفت که تا سال ۱۳۵۷ و در مقطع قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، ۸ هزار کیلومتر آزادراه آماده ابلاغ به پیمانکار وجود داشت. مطالعات این طرحها توسط شرکتهای خارجی انجام شده بود که یکی از آنها به مرحله قرارداد رسید که آن هم آزادراه خلیجفارس بود که تهران را به بندر خرمشهر متصل میکرد. بندری که آن زمان از بنادر فعال کشور بود. آزادراه تهران ـ شمال هم بود که به آزادراه دیگری وصل میشد، از آستارا شروع میشد و تا گرگان ادامه پیدا میکرد که پس از انقلاب، مطالعات آزادراه دیگری از گرگان تا مشهد هم انجام شد. قرار بود بخش اعظمی از آزادراه آستارا به گرگان بهدلیل وجود زمینهای کشاورزی بهصورت پلهوایی و مانند پلصدر در تهران ساخته شود.
بنابراین در حال حاضر مشکل عمده هدررفت بنزین را زیرساختها میدانید؟
بله. در حال حاضر قسمت اعظم مصرف بنزین در شمال ایران و دیگر جادههای مواصلاتی، بهدلیل متوقف شدن طرحهای عمرانی است. زمانی که رفتن از تهران به چالوس تا ۱۸ساعت هم طول میکشد، توقف زیرساختهایی مانند آزادراهها میتواند یکی از دلایل هدررفت بنزین باشد. عدمسرمایهگذاری کافی در پروژههای عمرانی، خود باعث افزایش مصرف بنزین در پیک مسافرتها شده است که به کشور تحمیل میشود.
طبق آماری که وزارت راه و شهرسازی درباره بهرهبرداری ناقص از آزادراه اصفهان ـ شیراز ارائه میدهد، هنوز قسمتی از پروژه که در اصفهان قرار دارد، هیچ مرحلهای از آن انجام نشده و طبق همان اطلاعات وزارت راه و شهرسازی، همچنان در دست مطالعه است، اما همان قسمتی که در استان فارس تکمیل شده، منجر به کاهش مسیر بهمیزان ۲۰۰ کیلومتر شده که صرفهجویی در مصرف سوخت، کاهش تصادفات و آسیب وارده به شرکتهای بیمه، کاهش مرگ و میر و کاهش استهلاک ماشینها را بهدنبال داشته است که در تبلیغات وزارت راه و شهرسازی، اینگونه عنوان میشود که با احداث همین پروژه که هنوز تکمیل نشده، سالانه ۶۰ میلیارد ریال کاهش مصرف سوخت ایجاد شده است. نمونه دیگر، آزادراه اصفهان ـ تهران است که از زمان بهرهبرداری آن، دیگر از جاده قدیمی استفاده نمیکنند، چراکه آزادراه مسیر را کوتاه کرده و مصرف سوخت و کاهش تصادفات و پروازهای خارجی را هم، در پی داشته است.
بنابراین عدمسرمایهگذاری دولت و فراهم نکردن زمینه ساخت آزادراهها توسط بخش خصوصی، باعث افزایش مصرف سوخت و هدررفت بنزین شده است. نبود زیربناهای کافی، خود یک عامل مهم در مصرف بیش از اندازه و غیرمنطقی بنزین است.
سالانه بخش قابلتوجهی از بودجه به پروژهها و طرحهای عمرانی تعلق میگیرد. چطور است که همچنان در این بخشها شاهد بیکفایتی و ضعف هستیم؟
جالب این است که ما برای ساخت آزادراهها مشکلاتی مانند نیاز ارزی و تجهیزات نداریم و غفلت از آن، ربطی به تحریمها علیه ایران ندارد. پیش از این اشاره کردم که با بهرهبرداری از پروژه نیمهتمام اصفهان ـ شیراز در دولت سیزدهم، ۶۰ هزار میلیارد ریال در سال، باوجود همین خودروهای غیراستاندارد در کشور، صرفهجویی در مصرف سوخت انجام گرفته است، بنابراین اگر برای احداث آن ۸ هزار کیلومتری که مطالعاتش پیش از انقلاب توسط شرکتهای خارجی انجام گرفته بود، اقدام میشد، بهطبع زیرساختهای حملونقل کشور تکمیل میشد و مصرف سوخت هم، بیش از پیش کاهش پیدا میکرد.
بنده بهعنوان مشاور پیشین تامین منابع مالی طرحهای بزرگ استانداری خوزستان، در زمان آقای دکتر شریعتی که استاندار خوزستان بودند، جلسهای در مجمع تشخیص مصلحت نظام و مکاتبهای با وزارت راه و شهرسازی داشتیم، در آن جلسه طرحی ارائه کردیم، مبنی بر احداث آزادراه اصفهان به بندر امام. یعنی جادهای از فلات مرکزی ایران به بندر امام که بزرگترین بندر ایران است، باتوجه به اینکه ۴۳ درصد از واردات و صادرات ما از طریق این بندر انجام میشود، کشیده شود.
بندری که کشتیهایی با ظرفیت بیش از ۵۰ هزار تن میتوانند در آن پهلو بگیرند. برای این کار چون دولت پول کافی ندارد، ما نامهای با امضای دکتر شریعتی، استاندار خوزستان به وزیر راه و شهرسازی وقت، آقای اسلامی نوشته و پیشنهاد کردیم از آنجا که سرمایهگذاری توسط دولت امکانپذیر نیست و از طرف دیگر، بخش خصوصی و بانکها اگر بخواهند سرمایهگذاری کنند، باید حتما طرح اقتصادی باشد و قانون فعلی که در زمان جنگ تهیه شده است، تغییر کند. در این نامه آقای دکتر شریعتی نوشته بودند که صرفهجویی ناشی از کاهش مسافت و مصرف فرآوردههای نفتی و همچنین استهلاک ماشینها، کاهش تصادفات منجر به مرگ که هزینههای سنگینی را برای شرکتهای بیمه بهدنبال دارد، به سرمایهگذار سپرده شود و دولت هم دخالتی در قیمتگذاری استفاده از آزادراهها نداشته باشد.
آقای اسلامی، وزیر وقت وزارت راه و شهرسازی روی نامه استاندار و خطاب به معاون وزیر راه و معاون شرکت ساخت و توسعه زیربناهای کشور قید کردند که فوری بررسی شود. در ادامه خطاب به ایشان نوشتند، اگر قانون فعلی مشکلاتی دارد، لایحه جدیدی تهیه و در هیاتدولت تصویب و به مجلس ارسال شود، اما در نهایت نامه بایگانی شد و موضوع به نتیجه خاصی نرسید.
به هر روی طرحها و پروژههایی که در نهایت به بایگانی سپرده شده و بعدها به صراحت کارکرد و بهرهوری آنها بهاثبات رسیده کم نیستند. چرا آن طرحها و پروژههای اینچنینی باید بهراحتی بایگانی سپرده شده و فراموش شوند. نتیجهاش این اقدامات به مشکلاتی دامنهدار مانند هدررفت بنزین میانجامد. مسئله این است، چرا باید با چنین سازندگیهایی در کشور مخالفت شود؟