-
در گفت‌وگوی صمت با پژوهشگر ارشد روابط بین‌الملل مطرح شد

توان و تجربه عراقچی، شرط لازم اما ناکافی

حل پرونده هسته‌ای فاصله ایران با عربستان و ترکیه را کم می‌کند

«تحریم» قفلی بزرگ بر دروازه گشایش اقتصادی است. همان دلیل یا شاید گاهی بهانه همیشگی برای تمام مشکلات اقتصادی کشور که مدت‌هاست ما را در شرایط بسیار بدی قرار داده است. با این حال سال‌هاست که در برابر تحریم‌ها مقاومت نشان می‌دهیم، اما واقعیتی بزرگ پشت‌پرده این مقاومت نهفته است که بار سنگین آن را مردم به‌دوش می‌کشند؛ از گرانی کالاهای روزمره تا عدم‌واردات کالاهای مهمی چون دارو که درد بیماران را 100 برابر کرده است. این ۵ حرف کوچک ویرانگر، حال روزگار اقتصاد را سیاه‌تر از قبل کرده و دیگر رمقی برای ادامه نمانده است. با این حال، زمان گذشت و دولت چهاردهم با شعارهای امیدبخش «حل مذاکرات برجام و رفع تحریم‌ها» سکان اداره کشور را در دست گرفت، هرچند برخی معتقدند امروز رفع تحریم‌ها دشوارتر از گذشته است و به مسائلی فرابرجامی و فراهسته‌ای پیوند خورده است.صمت در گفت‌وگو با اردشیر پشنگ، پژوهشگر ارشد روابط بین‌الملل اما و اگرهای عباس عراقچی در مسیر مذاکرات برجام و رفع تحریم‌ها را بررسی کرده است.

توان و تجربه عراقچی، شرط لازم اما ناکافی

عراقچی؛ گزینه‌ای آشنا به برجام

عراقچی از جمله افرادی است که در بیشتر سال‌های مذاکرات هسته‌ای تاکنون در تیم ایرانی مذاکرات، حضور داشته است؛ مذاکراتی که در سال ۱۳۸۲ در دولت سیدمحمد خاتمی و به رهبری حسن روحانی، دبیر وقت شورای‌عالی امنیت ملی شروع شد و در دولت شهید رئیسی بی‌نتیجه رها و به بن‌بست کشیده شد.

او در سال‌های مذاکرات، دستیابی به برجام (۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴) و مذاکرات احیای برجام در دولت روحانی (با هدف بازگشت امریکا به برجام، رفع تحریم‌های ضدبرجامی امریکا علیه ایران و بازگشت ایران به محدودیت‌های هسته‌ای برجامی)، در عمل مسئولیت مذاکرات را برعهده داشت، حتی زمانی که سعید جلیلی بین سال‌های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۱ نیز مذاکرات هسته‌ای را برعهده داشت نیز عراقچی مدت بسیار کوتاهی در تیم مذاکره‌کننده، البته با اختیارات و دخالت تقریبا حداقلی حضور داشت. به‌گزارش عصر ایران، بسیاری از کارشناسان بین‌الملل معتقدند مذاکرات برجام به‌صورت فعلی نیز، ۳ مزیت برای ایران دارد؛ اول اینکه مانع از فعال‌سازی تحریم‌های فعلی اتحادیه اروپا و تحریم‌های جدید این مجموعه علیه ایران شده، دوم مانع از فعال‌سازی تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران می‌شود و سوم در دولت جو بایدن، نوعی آتش‌بس نسبی را میان ایران و امریکا در برخی حوزه‌ها و موضوعات برقرار کرد؛ از جمله اینکه امریکا از اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران و اجرای کامل تحریم نفتی علیه ایران (صادرات نفت ایران به چین) خودداری می‌کند، ضمن اینکه بسیاری از تحریم‌های یکجانبه کشورهای دیگر علیه ایران در ارتباط با برنامه هسته‌ای تهران، به‌دنبال برجام، تعلیق شد و همچنان هم در تعلیق مانده‌اند.

باتوجه به اظهارات جدید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه مبنی بر اینکه «اکنون احیای مذاکرات برجام به‌آسانی گذشته نیست، شرایط بین‌المللی عوض شده است و برجام به آن شکل فعلی که وجود دارد، قابل‌احیا نیست، به‌تعبیری حتما باید این سند دوباره باز شود، قسمت‌هایی از آن تغییر یابد و این کار آسانی نیست»؛ تا چه اندازه می‌توان به مذاکرات برجام و رفع تحریم‌ها امیدوار بود؟

اکنون مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور و معاون راهبردی او ،محمدجواد ظریف و حالا وزیر امور خارجه یعنی سیدعباس عراقچی، همگی بر حل مهم‌ترین پرونده سیاست خارجی ایران تاکید جدی دارند. حال سوال اصلی اینجاست که آیا آنها به نمایندگی از ایران می‌توانند برجام را احیا کنند یا خیر؟ در پاسخ به این سوال ابتدا باید چند نکته را مدنظر داشت:

نخست اینکه از نظر سیاسی و فنی شرایط ایران و گروه 1+5 اکنون بسیار تغییر کرده است، در نتیجه عملا امکان احیای برجام به‌عنوان یک متن حقوقی، فنی و سیاسی به‌شیوه سابق ممکن نیست یا باید توافقی جدید نوشت یا اینکه متممی متاثر از تغییرات جدید به آن اضافه کرد.

نکته دیگر این است که مانند توافق برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) در سال ۲۰۱۵ که در کنار موضوع فنی و سیاسی پرونده هسته‌ای موضوعات و مسائل دیگری مانند رد و بدل کردن زندانیان یا برخی ضمان‌های منطقه‌ای رخ داد، در این دوره نیز ایران و امریکا مسائل گسترده و مهم دیگری در ذیل مذاکرات برجام دارند که یکی از مهم‌ترین آنها مسئله فلسطین و جنگ اسرائیل و حماس در غزه و کلا مدیریت تحولات امنیت منطقه‌ای جدید است.

نکته سوم؛ تاثیرگذاری مستقیم نتیجه انتخابات ریاست جمهوری امریکا بر آینده روابط میان تهران و واشنگتن است، هرچند معتقدم بنا به نشانه‌ها و مسائل مختلفی، شخص دونالد ترامپ اگر وارد کاخ سفید شود، انگیزه و اشتیاق بیشتری برای توافق با ایران دارد، اما به‌دلیل برخی مسائل سیاسی، امکان اینکه مقامات ارشد در ایران بخواهند با او توافق کنند، بسیار ضعیف خواهد بود، اما چنانچه کاملا هریس وارد کاخ سفید شود که در حال حاضر شواهد امر حاکی از آن است که او شانس بیشتری دارد، در این حالت، مشکلات و پیچیدگی‌های کمتری پیش‌روی پزشکیان و عراقچی وجود خواهد داشت و به‌نظرم در این شرایط مهم‌ترین گلوگاه داخلی؛ راضی کردن جناح مخالف، نزدیک شدن به غرب و احیای توافق اتمی است که بخشی از آنها دید ایدئولوژیک و بخش دیگر، منافعی گره‌خورده با تحریم‌ها دارند و گلوگاه‌های خارجی هم، نحوه مدیریت بحران با اسرائیل از یک‌سو و ایجاد موازنه متعادل با روسیه از سوی دیگر است که مانند سال‌های اخیر سنگ‌اندازی نکنند و زیر میز نزنند.

توصیه ویژه‌ای برای تیم مذاکره‌کننده و شخص وزیر امور خارجه دارید؟

در این بین نکته بسیار مهمی که هم تیم هیات‌دولت و هم کلیت بلوک‌های قدرت، چه در هسته اصلی و چه گروه‌های موثر دیگر دارند، داشتن تجربه یک‌بار توافق با امریکا و غرب و پیامدهای بین‌المللی، منطقه‌ای و داخلی آن است. حال پزشکیان به‌خوبی می‌داند احیای مجدد برجام یا ایجاد یک توافق تازه نباید به‌صورتی باشد که برخی گروه‌های آشکار و پنهان در قدرت از آن احساس ترس و نگرانی کنند یا خود را از این خوان، کم‌برخوردارتر از دیگران بدانند، همچنین می‌دانند که روسیه می‌تواند با ابزارهای مختلفی در زمان‌هایی که همه‌چیز آماده احیا است، بازی را به‌هم بریزد، در نتیجه نحوه ایجاد موازنه با مسکو و مدیریت این مسئله یکی دیگر از ظرافت‌های مهمی است که به‌نظر می‌آید، تیم فعلی تجربه آن را دارند، اما با این اوصاف به‌نظر نمی‌رسد تا مشخص شدن نتیجه انتخابات امریکا در انتهای فصل پاییز، بتوان گام‌های مهمی برداشت، اما شرط عقل حکم می‌کند باید مذاکرات محرمانه‌ای برای مدیریت بهتر شرایط و زمینه‌سازی‌های لازم برای حرکت به‌سمت سناریوهای مختلف وجود داشته باشد.

احیای برجام چه تاثیری بر اقتصاد و آینده ایران خواهد داشت؟

به‌طور بسیار ملموس و گسترده‌ای در ایران حوزه اقتصاد و مسئله توسعه به حوزه سیاست اعم از سیاست داخلی و خارجی گروه خورده است، به‌عبارتی اقتصاد و توسعه کشور تابعی از شرایط و وضعیت سیاسی کشور است، به‌طبع وقتی سیاست، در بعد داخلی تحت‌تاثیر رقابت غیرسازنده گروه‌ها و جریان‌های مختلف و عدم‌اجماع داخلی بر سر منافع استراتژیک و... است و در سیاست خارجی نیز، تنگناهای گسترده‌ای در روابط متقابل ایران با قدرت‌های فرامنطقه‌ای نظیر امریکا وجود دارد و در سطح منطقه هم بحران و تنش همواره در اوج بوده، طبیعی است که اقتصاد مجال کمتری برای رشد داشته و برعکس بیشترین فشار ناشی از تحریم‌ها، مسدود شدن راه‌ها و از دست رفتن بازارها را نیز متحمل شده است، در نتیجه بی‌هیچ شکی حل پرونده هسته‌ای و همراه با آن تصویب FATF در بعد اقتصادی می‌تواند نتایج خیلی سریع و موثری در کاهش مشکلات و گشایش‌های اقتصادی و تنگناهای معیشتی مردم و نظام حاکم ایجاد کند. افزایش ارزش پول ملی، برداشته شدن تحریم‌های آشکار و پنهان، موانع مالی، محرومیت‌ها و... فرصت‌های بی‌بدیلی پیش‌روی اقتصاد و صنعت ایران قرار خواهند داد. فراموش نکنیم سرانجام ایران باید به خود بیاید، دیگر نباید اجازه از دست رفتن فرصت‌ها را بدهد یا سیاست‌های بسیار پرهزینه با حداقل دستاورد را دنبال کند، چراکه طی سال‌های اخیر شاهد این هستیم که رقبا و شرکای منطقه‌ای نظیر عربستان‌سعودی، ترکیه و حتی عراق در حال ربودن گوی سبقت از ایران هستند.

 آنها برنامه‌های جاه‌طلبانه‌ای در امر توسعه دارند، موانع خیلی کمتری در پیش‌روی‌شان وجود دارد و این موارد باعث می‌شوند بالانس منطقه‌ای در میان‌مدت بیشتر به ضرر ایران تمام شود. طبیعی است شهروندان ایرانی هم خود را با شهروندان سعودی، ترکیه‌ای و حتی عراقی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج‌فارس مقایسه می‌کنند و این باعث افزایش نارضایتی‌ها و تشدید بحران‌های اجتماعی و حتی سیاسی داخلی می‌شود. در این فضا مطمئن‌ترین و کوتاه‌ترین راه‌حل بحران‌های اساسی و محوری با جهان به‌ویژه در رابطه با پرونده هسته‌ای و دیگر موضوعات امنیت منطقه‌ای است، در نتیجه اگر برجام به هر طریقی احیا شود، شاهد تکان خوردن اقتصاد ایران و بهبود وضع معیشتی مردم خواهیم بود. حتی در رابطه با کشورهای رقیب در منطقه مانند عربستان‌سعودی، ترکیه و حتی عراق که برنامه‌های جدی با حداقل مانع برای توسعه و دستیابی به برنامه‌های جاه‌طلبانه‌شان دارند، با شیوه سال‌های اخیر یعنی وجود تحریم، تورم و ناکارآمدی نمی‌تواند ادامه یابد، در نتیجه اگر اقدامات عاجل با رویکردی استراتژیک رخ ندهد، فاصله بین ایران با این کشورها در ابعاد مختلف روز به‌روز بیشتر و سطح نارضایتی داخلی نیز دوچندان خواهد شد.

سوال پایانی ما؛ به‌نظر شما عباس عراقچی، وزیر امور خارجه گزینه درستی برای گشایش قفل تحریم است؟

در کل باید تاکید کرد آقای عراقچی، وزیر جدید خارجه از نظر توان و دانش تخصصی، تجربه دیپلماتیک و به‌ویژه بودن در متن اصلی توافق برجام در زمان فعلی و ظرفیت موجود، بهترین گزینه ممکن برای وزارت خارجه است. به‌عبارت دیگر، او توان و تجربه لازم را دارد، اما این دو شرط کافی نیست و اگر فرض کنیم ایران به‌طورجدی اراده و اجماع داخلی برای احیای پرونده هسته‌ای را داراست، در نتیجه تنها نکته باقیمانده، در یافتن فرصت است، یعنی او برای رسیدن به موفقیت نیاز به کمی خوش‌شانسی نیز دارد، به‌ویژه خوش‌شانسی در نتیجه انتخابات امریکا.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین